حدیث زیبایی از رسول اکرم «صلوات الله علیه» نقل شده که ایشان می فرمایند:
تربیت شده الهی
حدیث زیبایی از رسول اکرم «صلوات الله علیه» نقل شده که ایشان می فرمایند: “لما عروج الی السماء سابعا” وقتی من عروج داده شدم به آسمان هفتم و از آنجا تا به سدره المنتهی و از آنا به حجابهای نور، “نادنی ربی تعالی” پروردگار تعالی، به من اینگونه ندا فرمود: فرمود یا محمد «صلوات الله علیه» “انت عبدی و انا ربک” تو بنده من هستی و من پرودگار تو هستم. “فلی فخضع و ایای فاعبد و علی فتوکل” پس برای من خضوع کن، مرا بندگی کن و بر من توکل کن.
اینجا یک نکته لطیفی به شما بگویم، که به بحثمان مربوط است. اینکه می گوییم یک مربی، یک ولی الهی باید باشد برای انسان، یک معنی اش این است که آن شخص را باید خدا تربیت کرده و فرستاده باشد که او مردم را تعلیم و تربیت بکند. در این حدیث شریف این گفت وگوها، تربیت و تعلیم خدای متعال است که به حبیب خودش یاد می دهد. اینها توضیح واضحات نیست، اینها تعلیم است! شما هر چه از اهلش حرف بشنوید، که سابقا هم بلد بودید، بیشتر می فهمید. حدی برایش نیست.
لذا وقتی انسان مسئله ای را قبلا خودش می فهمیده، دوباره از زبان یک آدمِ از خودش فهیم تر بشنود، بیشتر می فهمد. لذا اگر شما کسی را دیدید، یک عالم ربانی، از او مطمئن هستید، نه با شک و شبهه، نشسته دارد حرف می زند، همان حرفهایی که شما بلد هستید، باز هم شما بنشینید گوش کنید. همانهایی را که می فهمید، بیشتر خواهید فهمید. عمیق تر در دلتان جای خواهد گرفت.
ادامه فرمایش خدای متعال این است: “فانی رضیت بک عبدا و حبیبا و رسولا و نبیا و باخیک علی خلیفه بابها” پس این حقیقتی است که من راضی شدم به تو، که بنده من و رسول و حبیب من باشی و به برادرت علی که خلیفه و باب من بوده باشد. “و هو حجتی علی عبادی و امام خلقی” پس او حجت بر من، بر بندههای من و امام برای خلق من است. “به تعرف اولیایی و لاعدایی” بوسیله او دوستان من از دشمنان من شناخته می شوند. “و به یمیز حزب الشیطن من حزبی” بوسیله او حزب شیطان از حزب من تمیز داده می شود، شناخته می شود. “و به یقام الدینی و تنفذ الاحکامی و تحفظ حدودی” و بوسیله او، دین من اقامه می شود و احکام من نفوذ پیدا می کند، نافذ می شود و حدودم حفظ می شود.
توجه کنید که این مال 1400 سال پیش نبوده، الان هم همین طور است! حتی در زندگی فردی هم این شکلی است. در واقع به ولایت امیرالمؤمنین است. چون ولایت امام زمان «علیه السلام» ولایت امیرالمؤمنین «علیهالسلام» است. به همان ولایت است که انسان در زندگی خصوصیش این اتفاق برایش می افتد. بعد تعبیر دارند که: “و بالمهدی منک العمر الارضی و تسبیحی و تحلیلی و تقدیسی و تکبیری و تمجیدی” و به آن حضرت آباد می کنم زمین را و تسبیح و تحلیل یعنی لا اله الا الله گفتن و تکبیر و تمجیدم. “و به اطهر الارض من اعدایی و اورثها اولیایی” به سبب ایشان زمین را پاک می کنم از دشمنانم و آن را ارث دوستانم قرار می دهم. یعنی تا به این ترتیب زمین به دوستانم برسد. “و به اجعل کلمه الذین کفر سفلی و کلمتی علیا” و بوسیله ایشان، کلمه کسانی که کفر ورزیدن پایین قرار می دهم و کلمه خودم را بالا قرار می دهم. “کلمه الله هی العلیا” یعنی این.
یعنی تحقق کلمه الله، یعنی مقاصد الهی، پسندهای الهی، بوسیله آن حضرت است که بالا برده می شود و خواست و پسند کسانی که کفر ورزیدند، به زیر کشیده می شود. “و به احی عبادی و بلادی” و بوسیله آن حضرت بندگان و سر زمینهایم را زنده می کنم. “و به اظهر کنوز و ذخایر و مشیتی” (1) به وسیله آن حضرت گنج ها و ذخیره ها را به مشیّتم ظاهر می کنم.
ظهور در نفس ما
این فرمایش امیرالمؤمنین «علیه السلام» کلید است. کلیدی در فهم بسیاری از مطالب معارفی، این فرمایش حضرت امیر است: “و تزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر” (2) یعنی انسان، دنیای صغیر است، در مقابل دنیای کبیر. چگونه دنیای بیرون با همه طول و عرض و عظمتش اینگونه است، انسان در واقع کوچک شده همان است. انسان خودش یک دنیاست. با همه خصوصیاتی که در دنیای بیرون است. لذا اینکه می گویند: “و به اظهر کنوز و ذخایر و مشیتی” بوسیله امام زمان «علیه السلام» و مشیت خدای متعال، گنجها و ذخیره های نهفته در خلقت خدای متعال، آشکار خواهد شد، در مورد خود ما هم صادق است. همین الان و همین امروز در ملک ما، در خود ما، که یک دنیای کوچک هستیم، اگر امام زمان «علیه السلام» عنایت بفرمایند و آن حضرت در ما ظاهر بوده باشند، آن کنزها و ذخیره های الهی، می تواند به مشیت الهی ظاهر شوند و ما برای همین به دنیا آمدیم. حاصل زندگی ما باید همین بوده باشد.
در ما و همه انسانها به این دلیل ظلمت حاکم است که امام زمان نداریم! به این دلیل فساد جاری است که امام زمان نداریم! نورانیت و اصلاح به اوست. “و ایاه اظهر علی اسرار و ضمائر به ارادتی و امدده بملائکه لتعبد علی انفاذ امری و اعلا دینی” و ملائک و فرشتگانم به او مدد می کنند برای اینکه آنها، او را کمک بکنند برای نافذ کردن امرم و اجرای امرم و آشکار کردن دینم. “ذلک ولی حقا و مهدی عبادی صدقا” او ولی راستین من و هدایت کننده صادق بندگانم می باشد. این وعده داده شده است. در حالی که ما نیازمندیم که یک همچنین کسی داشته باشیم، خداوند هم وعده داده که هم چنین جامعه ای تحقق پیدا کند.
امام صادق «علیه السلام» در بخشی از فرمایشات خود به یکی از اصحابشان در وصف حکومت موعود این شکلی می فرمایند: “سبحان الله، اَما تحبّون ان یظهر الله عزوجل الحق و العدل فی البلاد” سبحان الله، تعجب می کنم آیا شما دوست ندارید خدای عزوجل حق و عدل را در سرزمینها آشکار کند. “و یحسن حاله عامه الناس” و حال عموم مردم را بهبود بخشد و خوب کند. “و یجمعل الله کلمه و یؤلف بین قلوب مختلف” خدا خواسته ها را یکی بکند و دلهای مختلف را به هم مهربان کند. “و لا یوصی الله فی الارضه” و خدای متعال در زمینش معصیت نشود. “و یتام حدود الله فی خلقه و یرد حق الی اهلک” و حدود خدا بین بندگانش اقامه شود و حق به اهلش برگردد. “فیظهروه حتی لایستخفی بشیء من الحق” (3) تا جایی که حق آشکار شود. تا آنجایی که بخاطر ترس از کسی، حق پنهان نماند. شما دوست ندارید این شکلی بشود؟!
در یک چنین جامعه ای است که صلاح در همه ابعاد درونی و بیرونی و فردی و اجتماعی جای فساد را می گیرد. چرا که صلاح ضامن خلاص شدن از حالت موجود و رسیدن به نهایت مطلوب است.
همین مطلب را خدای متعال در قرآن، می فرماید: “فاما من تاب و امن عمل صالحا فعسی ان یکون من المفلحین” (4) اگر کسی توبه کند، برگردد و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام بدهد. شاید که او از رستگاران باشد. ببینید، توبه، ایمان، عمل صالح. “من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه و حیوه طیبه” (5) اگر کسی عمل صالح انجام دهد، چه مرد چه زن در حالی که او مومن بوده باشد، حتما او را در حیات طیبه ای، زنده خواهیم داشت. برای او حیات طیبه ای ارزانی خواهیم داشت.
اینها فقط در آن دنیا نیست، بلکه در این دنیاست. لذا آنهایی که سؤال دارند چه شکلی می شود علی الدوام، به یاد خدای متعال و امام زمان و ائمه «علیهم السلام» بود، این یکی از کلیدهایش بود. اگر آدم بفهمد این دارد چه می گوید، قبول می کند. شما بخواهید که به شما بفهمانند. ما الحمدلله عمل صالح انجام می دهیم، همین کارهای خوبی که انجام می دهیم، عمل صالح است. ولی در ضمن عمل، آدم مومن بوده باشد. این کلیدی است که آدم خدا را یادش نرود. اشتغال آدم به دنیا و زندگی، انسان را غافل نکند. در ضمن عمل شما هم مومن بوده باشد. اگر کسی این را بفهمد کلیدش را به دست آورده.
“ فمن کان یرجوا لقا ربه فلیعمل عملا صالحا” (6) پس کسی که امیدوار به دیدار پروردگارش است، پس باید عمل صالح انجام دهد. “و بشر الذین امنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنت تجری من تحتها الانهار کلما رزقوا منها من ثمره رزقا قالوا هذا الذی رزقنا من قبل و اتوا به متشابها و لهم فیها ازواج مطهره و هم فیها خلدون” (7) بشارت و مژده بده بر کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، برای آنهاست باغهایی که آبها در زیر درختان آن جاری است.. بعد آخر آیه می فرماید: آنها در آن جاودان هستند…
و این اصلاح و صلاح به رهبران الهی است که تحقق پیدا می کند. چطور؟ رهبران الهی خودشان از صلحا بودند. برای نمونه خودتان بروید جلو و نگاه کنید، ببینید مقصدشان هم اصلاح بوده. به فرموده حضرت شعیب که در سوره هود، خدای متعال نقل فرموده: “ان ارید الا الاصلاح ما استطعت” (8) من اراده ای ندارم به جز اصلاح، آنقدر که بتوانم و توانایی داشته باشم. لذا تداوم رهبری الهی و انتخاب جانشین برای رهبران الهی در همین امتداد بوده. خدای متعال قضیه خلیفه شدن حضرت هارون را، از جانب حضرت موسی «علیهما السلام» اینگونه بیان می کند.
“و قال موسی لاخیه هرون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتبع سبیل المفسدین” (9) و موسی به برادرش گفت: جای من بنشین، خلیفه من باش در قوم من و صلاح بجا بیاور و اصلاح کن و از راه مفسدین و تباه کاران تبعیت نکن. وقتی که انسان خلق شده که اصلاح بکند و عمل صالح انجام دهد و صالح بشود، پس به این ترتیب نعمتها و مواهب الهی برای صلحا خلق شده و مال صالحین است.
دلیلش این آیه است: “لیس علی الذین امنوا و عملوا الصالحات جناح فیما طعموا اذا ماتقوا و امنوا و عملوا الصالحات ثم اتقوا و آمنوا ثم اتقوا و احسنوا و الله یحب المحسنین” (10) تنگی ای نیست بر کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، در مورد آنچه که می خورند! (یعنی پس معلوم است، آنهایی که اهل ایمان و عمل صالح نیستند، حیف نان هستند. اینها باید حساب پس بدهند. فقط برای اهل ایمان و عمل صالح است که تنگی نیست.) بر ایشان مضایقه ای نیست، در مورد چیزی که می خورند. حفظ بکنند آنچه را که باید حفظ بکنند و ایمان بیاورند و عمل صالح انجام بدهند. باز تقوی پیشه کنند، حفظ بکنند و ایمان بیاورند. باز بعد از آن ایمان بیاورند و کار نیکو بکنند.
این سه مرحله معلوم است. خدا احسان کنندگان را دوست دارد. و در همین امتداد است که زمین سرانجام ارث همان صالحین خواهد بود و خلافت از آن آنها خواهد بود.
“ان الارض یرثها عبادی الصالحون” (11)این حقیقتی است که زمین ارث بندگان صالح من خواهد بود یا هست. “وعد الله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفسقون” (12) خداوند وعده فرموده بر کسانی که از شما ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، حتما آنها را خلیفه در زمین قرار خواهم داد، همانگونه که با قبل از آنها این کار را کردم. تمکن و توانایی خواهم بخشید دین آنها را که برای آنها پسندیدم و حتما خوفشان را تبدیل به امنیت می کنم. مرا بپرستید و بندگی کنید و شریکی برای من قائل نباشید. کسانی که بعد از این کفر ورزیدند، پس آنها تباه کاران خواهند بود.
بنابراین زمین و زمینیان در پرتو هدایت رهبران الهی، راه اصلاح را یافتند و به صلاح می رسند.
امام باقر «علیه السلام» در توضیح و تفسیر آیه “و لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها” (13) بعد از اصلاحش در زمین فساد نکنید، می فرمایند: “ان الارض کانت فاسده فاصلاح الله بنبیه” (14) فرمود: “فقال و لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها” به رسول الله و امیرالمؤمنین «علیهم السلام» است.
پس خدای متعال فرمود: در زمین بعد از اینکه اصلاح شد، فساد نکنید. چگونه؟ بوسیله رسول خدا و امیر المؤمنین؟ بعد حضرت فرمودند و “افسدها حین ترکوا امیر المؤمنین” هنگامی زمین را فاسد کردند که امیر المؤمنین «علیه السلام» را ترک کردند.
منابع
1 کلیات احادیث قدسی، صفحه 465، باب دوازدهم
2 الوافی، جلد 2، صفحه 319
3 بحارالانوار، جلد 52، صفحه 128
4 سوره قصص، ایه 67
5 سوره نحل، آیه 97
6 سوره کهف، آیه 110
7 سوره بقره، آیه 25
8 سوره هود، آیه 88
9 سوره اعراف، آیه 149
10 سوره مائده، آیه 93
12 سوره نور، آیه 55
13 سوره اعراف، آیه 56
14 کافی، جلد 8، صفه 58