بگو آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند، یکسانند؟! ....
قرآن و زندگی، قسمت چهل و هشتم:
ارزش دانش
«بگو آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند، یکسانند؟! تنها خردمندان متذکر این حقیقت میشوند.» (قل هل يستوی الذين يعلمون والذين لا يعلمون إنّما يتذكر اولوا الالباب)1. هر که از عقل، بهره ای دارد ارزش علم را میشناسد و عالم را با غیر عالم و دانایان را با نادانان یکسان نمیداند. علم و عالم چنان مقام رفیعی در قرآن دارند که شهادت و گواهی اهل علم، در ردیف شهادت و گواهی خدا و فرشتگان قرار گرفته است: «خداوند، (با ایجاد نظام واحد جهان هستی)، گواهی میدهد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش نیز، (هر کدام به گونه ای بر این مطلب گواهی میدهند در حالیکه (خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد؛ معبودی جز او نیست، او هم توانا و حکیم است.» (شهد الله أنه لا إله إلا هو والملائكة و اولوا العلم قائما بالقسط لا إله إلا هو العزيز الحکیم)2؛
تعجبی ندارد اولین آیه ای که نازل شد، دعوت به خواندن کتاب و نوشتن است: (إقرأ باسم ربک الذی خلق)3؛ و سوره ای به نام «قلم» در قرآن است که این گونه آغاز میشود: «سوگند به قلم و آنچه مینویسند (ن والقلم و ما يسطرون)4.
این همه تأکید بر علم و دانش، از آنجاست که عالمان، اهل تفکر و اندیشه و مطالعه دقیق رویدادها و جست و جو در علل وقوع حوادث و پدیده ها هستند و کسی که اینگونه باشد با مطالعه طبیعت و آفرینش و آفریده ها، زودتر و بهتر و قوی تر به خداشناسی میرسد و به خالق هستی ایمان می آورد: «آیا ندیدی خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد که به وسیله آن میوه های رنگارنگ از (زمین) خارج ساختیم و از کوه ها نیز (به لطف پروردگار) جاده هایی آفریده شده سفید و سرخ و به رنگهای مختلف، گاه به رنگ کاملاً سیاه؛ و از انسانها و جنبندگان و چهار پایان انواعی با رنگهای مختلف؛ (آری) حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او بيمناك میگردند، همانا خداوند عزیز و غفور است».
هرچه انسان، علمش افزون شود و بیشتر در مخلوقات الاهی بنگرد، زودتر دین را می پذیرد: «کسانی که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده، حق میدانند و به راه خداوند عزیز و حمید هدایت میکنند»5.
مقصد ادیان رساندن انسانها به ایمان به خداست تا در سایه این ایمان، به مقام تقوا و خشیت برسند و نیرویی در آنان ایجاد شود که از گناه و معصیت دور شوند. خداوند می فرماید: «این دانشمندان هستند که به این مقام میرسند و از خدا خشیت خواهند داشت» (إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ)6؛ سينه عالمان، گنجینه آیات و نشانه های الاهی است زیرا با تفکر در آيات الاهى قلبا متذکر خدا میشوند: «آری این آیات روشنی است که در سینه دانشوران جای دارد و آیات ما را جز ستمگران انکار نمیکنند»7.
بلندمرتبگی عالمان و دانشمندان، به خاطر رفعتی است که خداوند به آنان بخشیده است و هیچ رفعتی با این رفعت و بزرگی برابری نتواند کرد: «خداوند متعال مؤمنانی از شما را که از علم بهره دارند درجات عظیمی میبخشد» (یرفع الله الذين آمنوا منكم و الذين أوتوا العلم درجات)8. این درجات رفعت و بزرگی قرب به بارگاه الاهی است که نصیب هر کس نمیشود و ویژه عالمان و دانشمندان است.
روایات در اهمیت علم بسیار است، تنها به چند نمونه اکتفا میکنیم. پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «جوینده دانش در میان نادانان، مانند زنده ای در بین مردگان است.» (طالب العلم بين الجهال كالحىّ الاموات)9. امیرمؤمنان (علیه السلام): «آن که برای تحصیل علم بیرون رود، همانند مجاهد در راه خداست؛ همانا تحصیل دانش بر هر مسلمانی واجب است و چه بسا مؤمنی که از خانه خود برای تحصیل دانش خارج شود به خانه برنمیگردد جز اینکه آمرزیده شده باشد.» (الشاخص في طلب العلم كالمجاهد في سبيل الله ان طلب العلم فريضة على كل مسلم و كم من مؤمن يخرج من منزله في طلب العلم فلا يرجع الا مغفوراً)10 و نیز: «دانش بیاموزید که آموزش آن حسنه است. به وسیله علم، خداوند اطاعت و عبادت می شود و به وسیله علم خداوند شناخته میشود. به وسیله علم صله ارحام انجام میشود و حلال و حرام الهی شناخته میگردد.» (تعلّموا العلم فانّ تعلمه حسنة. بالعلم يطاع الله و يُعبد. بالعلم يعرف الله و يوحّد. بالعلم توصل الارحام و به يعرف الحلال والحرام)11.
دانشجویی
«پس اگر نمی دانید از آگاهان بپرسید» (فَاسْتَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ)12؛
این دستور دانشجویی و دانش آموزی از عالمان است برای همه کسانی که مطالبی را نمیدانند و باید نزد استاد روند و بیاموزند! وقتی قرآن تأکید مینماید که دانا با نادان و عالم با جاهل برابر نیست، وظیفه ما آموختن است و جاهل نماندن: «بگو آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند یکسانند؟!» (قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ)13 این دعا را قرآن آموزش میدهد که بخوانیم: «بگو: خدایا، دانش مرا افزون كن!» (قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً)14. علم و دانش، چنان نقش ارزنده ای در حیات مادی و معنوی انسان دارد که علم آموزی به فرموده پیامبر بر هر مسلمانی از مرد و زن فریضه و واجب شده است (طلب العلم فريضة على كل مسلم)15؛ و فرمود: «یکی از این چهار گروه باش: عالم و استاد، دانشجو و متعلّم، شنونده دانش، دوستدار دانش و دانشیان، پنجمی نباش که هلاك مى شوى!» (أغْدُ عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً أَوْ مُسْتَمِعاً أَوْ مُحِبّاً وَلاتَكُنِوالْخَامِسَةَ فَتَهْلِكَ)16.
وقتی سخن از دانش است، اولویت با دانشی است که سعادت و حسن عاقبت انسان را تضمین کند؛ سؤال این است که دانشجو، نزد کدام استاد رود و علمش را از کدام سرچشمه بگیرد؟ آیه ای در قرآن است که میفرماید: «انسان باید به غذایش بنگرد که از کجا دریافت میکند» (فَلْینْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ)17؛ از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است که: منظور از غذا در این آیه شریفه غذای علم است که باید انسان ببیند از کجا دریافت میکند؟18
دریافت دانش از منابع نامطمئن چه بسا نتیجه معکوس دهد و به جای هدایت، به گمراهی بینجامد. چه بسیار عالم نمایانی که جاذبه های کاذب ایجاد میکنند و افراد آنها را عالم میپندارند و پای سخنشان مینشینند و مجذوب میشوند و متوجه سمّی که در لابه لای سخن آنهاست نمیشوند و مسموم فکری میشوند: «کسی که به گویندهای گوش میسپارد او را بندگی کرده است؛ پس اگر گوینده از خدا بگوید، شنونده خدا را بندگی کرده و اگر از زبان شیطان سخن بگوید، شنونده شیطان را بندگی نموده است»19.
به گزارش قرآن، باید نتیجه علم آموزی و تعلیم و تعلم، رشد و تعالی و هدایت باشد نه اغراض نفسانی و دنیایی؛ (هَلْ أَتَّبِعُک عَلَى أَنْ تُعَلَّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً)20. با توجه به این نکته روش صحیح دانشجویی این است که در انتخاب محل آموزش و استاد نهایت دقت صورت گیرد و پس از آن، از خداوند درخواست علم حقیقی شود و از او نجات از گمراهی طلب شود. چنان که فرمودند این گونه دعا کنید: «خداوندا به تو پناه میبرم از اینکه گمراه شوم یا گمراه کنم ستم کنم و یا ستم دیده شوم»21. این استعاذه ها و پناه بردن به خدا، ضروری است، زیرا راهزنان مسیر دانش آموزی بسیارند و کسانی هم که برای مقاصد غیر الاهی در مسیر دانش افتاده اند کم نیستند.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «کسی که دانش طلبد تا با آن در برابر عالمان فخر کند و یا با کم خردان درآویزد و یا مردم را به خود متوجه سازد، پس جایگاه او آتش است»22. دانشجو اگر استاد را فریفته دنیا یافت باید او را ترك كند. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «چون عالم را دوستدار دنیا یافتید او را بر دین خود متهم سازید زیرا دوستدار هر چیز، آن را نگاه میدارد» (و به آن می چسبد)23.
آنچه موجب شادمانی و امیدواری و به اصطلاح انرژی مثبت برای دانشجوی راه هدایت و معنویت میشود، نویدهایی است که اولیای دین به او داده اند. پیامبر خدا (صلی الله علی و آله) فرمود: «کسی که راه علم آموزی را میپوید خداوند او را در راهی به سوی بهشت پیش می برد»24؛ و نیز فرمود: «کسی که دوست دارد به آزادشدگان از آتش نگاه کند باید به دانشجویان و طالبان علم نظر نماید. قسم به کسی که جانم به دست اوست هیچ دانشجویی که در مسیر علم رفت و آمد میکند، نیست مگر آنکه خداوند برای هر قدمش عبادت يك سال را مینویسد و برایش با هر قدمی که بر می دارد شهری در بهشت میسازد و در حالی که بر زمین گام میزند، زمین برایش آمرزش میطلبد و او درحالیکه بخشوده است صبح و شام میکند و فرشتگان گواهی میدهند که دانش طلبان، آزاد شدگان خدا از آتش اند»25. بنابراین بر اساس ارزشهای یاد شده درباره دانش باید در همه زندگی یا دانشجو باشیم یا معلم و یا هر دو!
منابع:
1 زمر: 9
2 آل عمران: 18
3 علق: 1
4 فاطر: 27 و 28
5 سبا: 6
6 فاطر: 28
7 عنکبوت: 49
8 مجادله: 11
9 بحارالانوار 1: 181
10 همان: 179
11 امالی صدوق 1: 492
12 نحل: 43
13 زمر: 9
14 طه: 114
15 المحجه البیضاء 1: 18
16 منیه المرید 1: 106
17 عبس: 24
18 بحارالانوار 1: 96
19 کافی 6: باب الغناء ح 24
20 کهف: 66
21 من لایحضره الفقیه 1: 337
22 کافی 1: کتاب فضل العلم
23 همان
24 اصول کافی 1: باب ثواب العالم
25 المحجه البیضاء 1: 17