ای انسان! تو به سوی پروردگار خویش بسیار کوشنده هستی...
انسان
«ای انسان! تو به سوی پروردگار خویش بسیار کوشنده هستی و عاقبت او را دیدار خواهی کرد».1 انسان، گل سرسبد مخلوقات الاهی است؛ انسان نامیده شده زیرا مأنوس شدن با دیگران از ویژگیهای اوست. ٦٥ بار در قرآن از او یاد شده و سوره ای نیز به نام اوست. به او موهبت انتخاب و اختیار داده شده که میتواند با آن هم به اعلی علیین صعود کند و هم تا اسفل السافلین سقوط نماید. بهترین ستایشها از او شده، اگر به انتخاب خوب اقدام کند و بدترین مذمت ها از او شده، وقتی با انتخاب بد، سقوط خود را رقم میزند.
او شایستگی آن را پیدا کرد که حامل امانت الاهی شود: «همانا امانت خویش را بر آسمان و زمین و کوهها عرضه کردیم، همه از پذیرش آن امتناع کردند و از قبول آن ترسیدند، اما انسان بار امانت را به دوش کشید و آن را پذیرفت».2 حتی به درجه خلیفةاللهی نیز صعود کرد: «اوست که شما انسانها را جانشینهای خود در زمین قرار داده تا شما را درباره سرمایه هایی که داده است در معرض آزمایش قرار دهد.» 3
خداوند، این مخلوق را تکریم نموده (و لقد کرمنا بنی آدم)4 و به گونه ای آفریده که بتواند کفور یا شکور باشد: «ما انسان را از نطفه ای مرکب و ممزوج آفریدیم تا او را بیازماییم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم، همانا راه را به او نمودیم، او خود یا سپاسگزار است یا کافر نعمت»5 (یا راه راست را که نشانش دادیم خواهد رفت و به سعادت خواهد رسید یا کفران نعمت کرده، منحرف میشود.)
او فطرتی خدا آشنا دارد و به خدای خویش در عمق وجدانش، آگاهی دارد. همه انكارها و تردیدهایش مربوط به بیماری غفلت است و انحرافهایی که از سرشت اصلی انسانی خویش پیدا کرده است. سرشت او را در عوالم قبل (عالم ذر) بر خداشناسی قرار دادیم. لذا فطرتاً خداشناس است: «هنوز فرزندان آدم در پشت پدران خویش بودند که خداوند آنها را بر وجود خویش گواه گرفت و آنها گواهی دادند.»6
لذادر این دنیا نیز اگر به نهاد و فطرت خویش توجه وجدانی کند، به توحید و دین حنیف روی میکند و ایمان میآورد و اگر بر فطرت خویش حجابهای مادی کشد، محجوب میماند: «چهره خود را به سوی دین نگه دار، همان که سرشت و فطرت خدایی است و همه مردم را بر آن سرشته است.»7
او از وجدانی اخلاقی برخوردار است، زیرا به الهام ربّانی و فطرت الاهی، زشت و زیبا را درک میکند. خداوند به نفس این موجود سوگند یاد کرده است: «سوگند به نفس انسان و اعتدال آن، که ناپاکیها و پاکیها را به او الهام کرد» (و نفس و ما سوّاها فألهمها فجورها وتقواها).8 فقط با یاد خداست که دل مطمئن و آرام میشود: «همانا، با یاد خدا، دلها آرام میگیرد».9
خدای بزرگ همه نعمتهای زمین را برای او آفریده که با تدبیر از آنها بهره ببرد و به سوی کمال رود: «همانا اوست که آنچه در زمین است برای شما آفرید».10 بسیار تلاشگر است و سرانجام تلاشش دیدار قدرت الاهی در آخرت است: «ای !انسان تو به سوی پروردگار خویش بسیار کوشنده هستی و عاقبت او را دیدار خواهی کرد.»11
اگر عقل و دانش خویش را به کار گیرد، میتواند همه طبیعت را به تسخیر خویش درآورد و حقِّ بهره گیری از همه طبیعت را به طور مشروع دارد: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مسخّر او قرار داده است.»12
همه این ویژگیها را در او قرار داد تا در سایه عقل و هدایات رسولان الاهى و اختیار و انتخاب درست خویش به معرفتی فرازین دست یابد و خدایش را بهتر بشناسد و با پرستش و عبودیت بالا و بالاتر رود و اوج گیرد و آنچه اندر وهم ناید، آن شود: «همانا جنّ و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند.»13 او جز در راه پرستش خدای خویش و جز با یاد او، خود را نمی یابد و اگر خدای خویش را فراموش کند، خود را فراموش میکند و نمیداند که کیست و برای چیست و چه باید کند و کجا باید برود: «از آنان مباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند خودشان را از یاد خودشان برد.»14
او وقتی از حجاب این دنیا رها شود، همه حقایق پنهان را با چشم تیزبین، عیان خواهد دید همانا پرده را کنار زدیم، اکنون دیده ات تیز است.»15 او هنگام ترک دنیا مورد خطاب فرشتگان قرار میگیرد که: «ای نفس آرامش یافته! به سوی پروردگارت بازگرد با خشنودی متقابل: تو از او خشنود و او از تو راضی»!16 آری «خداوند به مردان و زنان با ایمان باغها وعده کرده است که در آنها نهرها جاری است. جاویدان در آنجا خواهند بود و هم مسکنهای پاکیزه؛ اما خشنودی خدا از همه اینها برتر و بالاتر است و آن است رستگاری بزرگ.»17
اهمیت خانواده
خانواده بنایی مقدس است که خداوند بزرگ از آغاز خلقت با آفرینش آدم و حوا آن را بنیان نهاده است؛ زیربنای خانواده، يك زوج (زن و مرد) است: «و ما شما را زوج ها آفریدیم»، «و شما را زوجها قرار دادیم» (وخلقناكم ها ازواجاً وجعلكم ازواجاً).18
زوج و زوجیّت به معنای داشتن جفت است که با هم تشكيل يك واحد را میدهند. زن و مرد، زوج و جفت یکدیگرند که تشكيل يك خانواده را می دهند و از این زوج فرزندان به وجود می آیند و انسانها مثل همه موجودات دیگر تکثیر میشوند: «شما را از يك انسان (آدم) آفرید و از آن انسان، زوجش (حوا) را آفرید» (خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها)؛19 پس از آن، به آدم گفتیم: «تو و زوجت در بهشت ساکن شوید.» (قُلنا یا آدم اسكن انت و زوجك الجنه)20 و فرمود: «خداوند از خودتان ازواجی قرار داد و از آنها برای شما پسران و نوادگان نهاد.»21 اگر زوجیت و خانواده نبود، حیات بشری در همان ابتدای آفرینش، خاموش میشد و ما نبودیم و جهان ما هم امروز نبود.
انسان موجودی اجتماعی است و به زوج و همسر نیاز دارد تا با همکاری هم خانواده را تشکیل دهند و بهتر زندگی کنند. این موجود اجتماعی نیاز به تعاون و معاضدت دارد و محیط خانواده جای مناسبی برای این همکاری است. اگر یکی بیمار شود، دیگری از او پرستاری میکند؛ اگر یکی از نظر مالی ناتوان شود، دیگری به او کمک میکند. عواطف خانوادگی به حدی نیرومند است که اعضای خانواده حتی در اموال شخصی خود در قبال یکدیگر احساس مالکیت نمیکنند.
این همکاری تنها با ارتباط فیزیکی تکمیل نمیشود و فقط تولید فرزند نیست که زوجین را به هم نزديك و خوشبخت میکند؛ بلکه جاذبه مهر و مودت و مکمل بودن برای هم این کانون را گرم مینماید. قرآن جاذبه زوجیت را امری فطری معرفی میکند. بدین معنی که زن و مرد هر کدام با شیوه مخصوص خود این وظیفه فطری را انجام میدهند. مرد با شیوه مردانه و زن با روشی زنانه، سرانجام همدیگر را می یابند و کامل میکنند.
اگر جفت گرایی در سرشت انسان عجین نشده بود و همسران، وسیله سکون و آرامش یکدیگر نبودند، چه نیازی داشتند که با بستن پیمان زناشویی تنهایی و استقلال فردی خود را در تشکیل خانواده مضمحل و آزادیهای خود را محدود کنند و لوازم و نتایج آن را نیز تحمّل نمایند؟ سرنهادن به این نیاز فطری، انسانها را به سوی تشکیل خانواده میکشاند. افراد خانواده نسبت به یکدیگر مسؤولیت دارند، هم در امور دنیوی و هم امور آخرتی؛ قرآن میفرماید: «خود و خانواده خود را از آتش (دوزخ)، حفظ کنید» (قوا انفسكم وأهليكم ناراً).22
يك خانواده بزرگ هم داریم که آن خانواده امت اسلامی است که برادران و خواهران ایمانی یکدیگرید و امام، پدر مهربان همه شماست: «تو برای مؤمنان پدری مهربان هستی» (کنت للمؤمنينَ أَباً رحيماً)23 اميرمؤمنان (علیه اسلام) هم فرمود: «از پیامبر شنیدم که می فرمود: من و علی دو پدر این امت هستیم» (أنا و على أبوا هذه الامه)24 به طور طبیعی در برابر این خانواده بزرگ هم مسؤولیت داریم تا مثل خانواده خود، آنها را از آتش دور داریم.
خانواده جایگاهی است که اصیل ترین نیازهای مادی و معنوی آدمی در آن تأمین میشود. نیاز تکوینی فرزند به پدر و مادر، نیاز پدر و مادر به فرزند، نیاز مستقیم زن و شوهر به یکدیگر و نیازهای عاطفی اعضای خانواده به یکدیگر. پیوند عاطفی بین اعضای خانواده عامل وحدت و یگانگی و صمیمیت است. واحد بزرگتر خانواده، خویشان و بستگان هستند که بین آنها نیز رابطه عاطفی برقرار است و پشتیبان یکدیگرند و خانواده بزرگتر که امت اسلامی است و پیوند اخوت و برادری حاکم است (إنما المؤمنون إخوة)25 و بعد خانواده جهانی که همه از يك پدر و مادرند و کسی بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوی و پرواپیشگی (إنّ أكرمكم عند الله اتقيكم)26
خانواده، فقط يك نهاد مدنی صرف نیست که بر اساس يك قرارداد به وجود آمده باشد، بلکه نهادی است الاهی که بر اساس فطرت و پیوندهای عاطفی شکل گرفته تا افراد در درون آن به آرامش برسند و در این آرامش به سوی نقاط کمال خود حرکت کنند و در يك مسؤولیت مشترك، یکدیگر را یاری کنند تا رضایت پروردگارشان را به دست آورند.
منابع:
2 احزاب: 72
3انعام: 165
4 اسراء: 70
5 دهر: 2 و 3
6 اعراف: 172
7 روم: 43
8 شمس: 8 و 9
9 رعد: 28
10 بقره: 29
11 انشقاق: 6
12 جاثیه: 13
13 ذاریات: 56
14 حشر: 19
15 ق: 22
16 فجر: 27
17 توبه: 72
18 نبا: 8
19 نساء: 1
20 بقره: 53
21 نحل: 27
22 تحریم: 6
23 کافی 1: 454
24 بحارالانوار 63: 572
25 حجرات: 10
26 حجرات: 13