و لوط را به یاد آور که به او حکم نبوت و علم دادیم و از شهری که اعمال زشت و کثیف انجام میدادند
قرآن و زندگی، قسمت بیست و چهارم:
حضرت لوط (علیه السلام)
«و لوط را به یاد آور که به او حکم نبوت و علم دادیم و از شهری که اعمال زشت و کثیف انجام میدادند، رهایی بخشیدیم؛ چرا که آنها مردم بد و فاسقی بودند و او را در رحمت خویش درآوردیم که او از صالحان بود!»1.
لوط(علیه السلام) پیامبری بود که قومش بر اثر ارتکاب گناهان کبیره از جمله لواط عذاب شدند. او همزمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) و از خویشاوندان وی بود. لوط پس از دعوت ابراهیم به یکتاپرستی در سرزمین بابل به همراه خواهرش ساره به وی ایمان آورد و پس از تصمیم ابراهیم (علیه السلام) برای هجرت به سرزمین کنعان در فلسطین، لوط همراه ساره به ابراهیم پیوست و به آن سرزمین هجرت کرد.
بعد از آن، لوط (علیه السلام) از سوی خدا مأموریت یافت به سرزمین مؤتفکات برود و مردم آن سرزمین را به توحید دعوت کند. اهالی سرزمین مؤتفکات مرتکب گناهانی نظیر لواط میشدند.
در قرآن نام مبارک آن جناب در هفده سوره، ۲۷ بار آمده و او را به عنوان یکی از پیامبران مرسل و صالح خوانده که در برابر قوم سرکش و شهوت پرستی قرار داشت و آنها را به آیین حضرت ابراهیم(علیه السلام) فرا میخواند؛ ولی آنها از اطاعت دستورهای او سرپیچی میکردند. زندگی لوط با قومش از دردناک ترین و تلخ ترین زندگیها بود که آن مرد خدا با کمال مقاومت تحمل کرد و به مسؤولیت ارشادی خود ادامه داد.
امام باقر(علیه السلام) فرمود: حضرت لوط(علیه السلام) سی سال قوم خود را به سوی خدا دعوت نمود و از عذاب الهی برحذر داشت.2 لوط پسر خاله ابراهیم و برادر ساره همسر ابراهیم بود. ابراهیم و لوط(علیهماالسلام) هر دو پیامبر مرسل و هشداردهنده بودند. لوط(علیه السلام) مردی سخاوتمند، بزرگوار و مهمان دوست بود و مقدم مهمان را گرامی میداشت. محل دفن وی را در شهر بنی نَعیم در استان الخَلیل در فلسطین گفته اند.
لوط(علیه السلام) به انذار آن قوم از چنان عمل زشتی پرداخت؛ اما قوم لوط فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند. هنگامیکه برادرشان لوط به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! من برای شما پیامبری امین هستم پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید. من در برابر این دعوت اجری از شما نمی طلبم، اجر من فقط بر پروردگار عالمیان است! آیا در میان جهانیان، شما به سراغ جنس ذکور میروید (و هم جنس بازی میکنید؟! آیا این زشت و ننگین نیست؟! و همسرانی را که پروردگارتان برای شما آفریده است رها میکنید؟! (حقاً که) شما قوم تجاوزگری هستید.»3
قرآن، همچنین گزارش میکند: «و لوط را به یاد آور هنگامی که به قومش گفت: آیا شما به سراغ کار بسیار زشتی میروید در حالی که نتایج شوم آن را میبینید ؟! آیا شما به جای زنان از روی شهوت به سراغ مردان می روید؟! شما قومی نادانید! آنها پاسخی جز این نداشتند که به یکدیگر گفتند: خاندان لوط را از شهر و دیار خود بیرون کنید، که اینها افرادی پاکدامن هستند!»4
وقتی هنگام عذاب این قوم تبهکار و مشرك فرا رسید، سه فرشته به صورت مردانی جوان و ناشناس به خانه لوط وارد شدند: «هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند، (لوط) گفت: شما گروه ناشناسی هستید! گفتند: ما همان چیزی را برای تو آورده ایم که آنها (کافران) در آن تردید داشتند (آری) ما مأمور عذابیم! ما واقعیت مسلّمی را برای تو آورده ایم و راست میگوییم! پس، خانواده ات (دو دخترت) را در اواخر شب با خود بردار و از اینجا ببر و خودت به دنبال آنها حرکت کن و کسی از شما به پشت سر خویش ننگرد؛ شما مأمور هستید بروید! و ما به لوط این موضوع را وحی کردیم که صبحگاهان، همۀ آنها ریشه کن خواهند شد.»
از سوی دیگر، اهل شهر از ورود مهمانان باخبر شدند و به طرف خانه (لوط) آمدند در حالیکه شادمان بودند قصد کردند همان عمل شنیع را با سه فرشته انجام دهند. (لوط) گفت: «اینها مهمانان من هستند؛ آبروی مرا نریزید و از خدا بترسید و مرا شرمنده نسازید؛ گفتند: مگر ما تو را از جهانیان نهی نکردیم و نگفتیم کسی را به مهمانی نپذیر؟! گفت: دختران من حاضرند، اگر میخواهید کار صحیحی انجام دهید (با آنها ازدواج کنید و از گناه و آلودگی بپرهیزید!)؛ به جان تو سوگند، اینها (در مستی گناه و جهل) خود سرگردانند! سرانجام هنگام طلوع آفتاب، صیحه (مرگبار به صورت صاعقه یا زمین لرزه) آنها را فراگرفت؛ سپس (شهر و آبادی آنها را زیرورو کرده) بالای آن را پایین قرار دادیم و بارانی از سنگ بر آنها فروریختیم.»5
ابلیس که در کمین انسانهاست، از عیش و نوش مردم استفاده کرد و به آنها عمل شنیع لواط را آموخت، نخست خودش به صورت انسانی آماده شد که با او لواط کنند و کم کم این کار زشت شایع و عادی گردید، به طوری که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا میکردند. عده ای از مردم از این وضعِ بسیار پست ناراحت شده و به حضور ابراهیم (علیه السلام) آمدند و به او شکایت کردند. ابراهیم، حضرت لوط (علیهما السلام) را به عنوان مُبلّغ به سوی آنها فرستاد تا آنها را نصیحت کند و از عواقب شوم این اعمال زشت برحذر دارد. او چنین کرد، اما قوم قصد جان او و مهمانانش را که از فرشتگان بودند، کردند.
لوط دو دختر داشت که قبل از وقوع عذاب به همراه پدر از شهر خارج شدند و به ابراهیم(علیه السلام) پیوستند. اما از همسر لوط چهره ای منفی گزارش شده است. او از گناهانی که قوم لوط مرتکب می شدند، حمایت میکرد! به عنوان نمونه زمانی که فرشتگان الهی برای ارائه خبر وقوع عذاب در قامت مردان جوان به منزل لوط رفته بودند، همسر لوط مردم را از حضور مهمانان در منزل لوط باخبر کرد؛ پس از انتشار خبر مهمانان در قوم لوط، مردان قوم خواهان ارتباط جنسی با آنان شدند. براساس آیات قرآن و گزارشهای تاریخی، همسر لوط هم مانند قوم لوط عذاب شد.6
حضرت ابراهیم (علیه السلام)
«ما پیش از موسی به ابراهیم (علیهما السلام) مایه های هدایت (فطرت حنيف و هدایتگر) داده بودیم و از (لیاقت و شایستگی) او آگاه بودیم»7. حضرت ابراهیم خلیل، دومین پیامبر اولوالعزم است که در قرآن کریم از او با صفات والایی چون حنیف، موقن، صدیق، نبی، عبد مؤمن، محسن، ذوقلب سلیم، امام و صالح، ستوده شده و کمالات او بیان شده است: «او در دنیا فردی برگزیده بود و در سرای دیگر از صالحان است»8. «به ابراهیم ملکوت آسمانها را نشان دادیم تا از یقین کنندگان باشد»9. «او پیامبری صدیق بود»10.
ابراهيم (علیه السلام) در بین النهرین به پیامبری مبعوث شد و نمرود حاکم زمان خود و مردم آن ناحیه را به آیین توحید دعوت کرد. عده کمی دعوت او را پذیرفتند و چون او از ایمان آوردن دیگران مأیوس شد، به فلسطین مهاجرت کرد. بر پایه آیات قرآن، قوم بت پرست ابراهیم او را به علت آنکه بتهاشان را شکسته بود، در آتش انداختند، اما آتش به فرمان خدا سرد شد و ابراهیم از آن سالم بیرون آمد.
اسماعیل و اسحاق دو فرزند ابراهیم (علیهم السلام) و جانشینان او هستند. نسب قوم بنی اسرائیل که پیامبران زیادی از بین آن ها ظهور کرد و همچنین حضرت مریم مادر حضرت عیسی (علیهما السلام)، از طریق اسحاق به ابراهیم میرسد. پیامبر اسلام هم به اسماعیل فرزند دیگر او نسب میبرد.
قرآن، بنای خانه کعبه و دعوت مردم به مناسک حج را به ابراهیم(علیه السلام) نسبت داده و او را خلیلالله (دوست خدا) معرفی کرده است. طبق آیات قرآن او پس از آزموده شدن با بلاها، از جمله ذبح فرزندش به فرمان خدا، علاوه بر نبوت به مقام امامت هم نائل شده است.
نام پدر ابراهیم در عهد عتیق، «ترح»11 و در منابع تاریخی مسلمانان «تارُخ»12 ضبط شده است. در قرآن «آزر»13 آمده اما «أب» در عبری علاوه بر پدر، در خصوص عمو و جد و سرپرست نیز به کار می رود.14
او از روز نخست در صراط مستقیم توحید بود و هیچگاه شرک نورزید، چنان که در مناظره با مشرکان و ابطال عقیده آنان، چنین گفت: «انی وجهت وجهي للذى فطر السماوات والارض حنيفاً و ما انا من المشركين»15. همسرش ساره دختر خاله ابراهیم و خواهر لوط (علیهما السلام) بود.16 برطبق یکی از این روایات، ابراهیم(علیهالسلام) در کوثا با او ازدواج نمود و او صاحب مال فراوانی بود که پس از ازدواج حضرت ابراهیم با او، به تملک ابراهیم درآمد و حضرت ابراهیم (علیهالسلام) آنها را زیادتر نمود؛ به نحوی که در منطقه زندگی او کسی به اندازه او مال و حشم نداشت.17
ابراهیم از ساره فرزنددار نمی شد؛ از این رو ساره، کنیز خود هاجر را به او بخشید و ابراهیم از او صاحب فرزندی به نام اسماعیل شد.18 ابراهیم پس از چند سال از ساره هم صاحب فرزند شد که نام او را اسحاق گذاشتند. تولد اسحاق ۵ یا ۱۳سال بعد از اسماعیل دانسته شده است.19 بنا به برخی نقلها، هنگام تولد اسحاق، ابراهیم بیش از ۱۰۰ سال داشته و ساره ۹۰ ساله بوده است.20
طبق آیات قرآن، سرد شدن آتش و زنده شدن چهار پرنده از معجزات حضرت ابراهیم(علیهالسلام) بودهاند. ابراهیم پس از آنکه دید قومش از پرستش بتها دست برنمی دارند، بت ها را شکست و این کار را به بت بزرگ نسبت داد و گفت: اگر بت سخن میگوید، از او بپرسید! بت پرستان در برابر استدلال او فرو ماندند؛ اما دست از اعتقاد خود برنداشته، او را به سبب شکستن بت ها در آتش انداختند؛ اما آتش به دستور الهی بر او سرد شد.21
همچنین خداوند در پاسخ به درخواست حضرت ابراهیم (علیهالسلام) برای دیدن چگونگی زنده شدن مردگان، او را مأمور نمود که چهار پرنده را ذبح کرده با هم مخلوط کند و بر فراز چند کوه قرار دهد. او این کار را انجام داد و سپس پرندگان را فراخواند. آنها زنده شدند و به سوی او آمدند.22 کار بزرگ حضرت ابراهیم و فرزندش اسماعیل (علیهما السلام) بنای کعبه بود. او سپس به فرمان خدا مردم را به مناسک حج دعوت کرد.23 مطابق برخی از روایات، کعبه نخستین بار توسط حضرت آدم (علیه السلام) بنا شده بود و ابراهیم آن را بازسازی کرد.24
یکی از آزمونهای الهی برای حضرت ابراهیم (علیه السلام)، مأمور شدن او به ذبح فرزندش بود. به گزارش قرآن، ابراهیم در خواب دید که فرزندش را ذبح میکند. این موضوع را با پسرش در میان نهاد و فرزندش از او خواست که به فرمان خدا عمل کند. اما هنگامی که ابراهیم فرزندش را در قربانگاه خواباند تا ذبح کند، ندا آمد: «ای ابراهیم خوابت را تحقق دادی، به راستی ما نیکوکاران را اینگونه پاداش میدهیم که (نیّت پاک و خالصشان را به جای عمل میپذیریم). به یقین این آزمایشی روشن بود و ما فرزندت را در برابر قربانی بزرگی [ از ذبح شدن] رهانیدیم.»25
خداوند حضرت ابراهیم (علیه السلام) را پس از چند امتحان، به مقام امامت نصب کرد. مقام امامت به معنای هدایت باطنی و پیشوایی معنوی است که رسیدن به آن، لازمه برخورداری از کمال وجودی و مقام معنوی ویژه ای است که پس از مجاهدتهای بسیار به دست میآید.26
او دارای صحیفه و کتاب آسمانی بوده است27 و در مقام مناظره با بت پرستان، از برهان نیرومندی برخوردار بود که وسیله رفعت درجه او گردید: «و این دلیل و برهان ما بود که به ابراهیم داده ایم. درجه هر کس را بخواهیم بالا میبریم. پروردگار تو حکیم و تواناست.»28
خداوند در پاسخ یهود و نصارا که هر يك ابراهيم (علیه السلام) را متعلق به خود میدانستند، میفرماید: «ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی؛ او انسانی یکتاپرست و مسلمان بود؛ شایسته ترین افراد به ابراهیم کسانی هستند که در طول زمان از او پیروی کرده اند و همچنین شایسته ترین فرد نسبت به او، پیامبر اسلام و افراد با ایمان هستند که در هدف و راه او گام برمیدارند و خدا ولی و سرپرست مؤمنان است.»29
منابع:
2 بحارالانوار: ج12، ص 148-162
3 شعراء: 160-166
4 نمل: 54-56
5 حجر: 61-74
6 عنکبوت: 32
7 انبیاء: 51
8 بقره: 130
9 انعام: 75
10 مریم: 41
11 عهد عتیق، پیدایش، 11:24
12 تاریخ الامم و الملوک، ج 1، ص 233
13انعام: 74
14 المیزان: ج 7، ص 165
15انعام: 79
16 المیزان: ج 7، ص 229
17 همان مدرک
18 الکامل ابن کثیر: ج 1، ص 101
19 اثبات الوصیه، صص 41-46
20 همان مدرک
21 انبیاء: 57-70
22 بقره: 260
23بقره: 127
24 تفسیر الصافی: ج1، ص 189
25 صافات: 101-108
26 بقره: 124
27 اعلی: 19
28 انعام: 83
29 آل عمران: 67