قرآن به طور مکرر از زبان پیامبران نقل می نماید که آنان هرگز برای انجام ماموریت رسالتشان و رنج ها و مشقّت هایی....
مزد رسالت
قرآن به طور مکرر از زبان پیامبران نقل می نماید که آنان هرگز برای انجام ماموریت رسالتشان و رنج ها و مشقّت هایی که در این راه تحمل نمودند، از مردم طلب مزد و پاداش نکردند. یکی از آنان حضرت نوح (علیه السلام) است که در چندین آیه از قول او با تعابیر مختلف آمده که من از شما اجر و مالی نمیخواهم و اجر من بر خداست: (وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ)1
بیان همین موضوع توسط حضرت هود هم دو بار مطرح شده است که: «ای قوم من! از شما عجر و مزدی طلب نمی کنم، اجر من بر کسی است که مرا آفرید؛ آیا تعقل نمی کنید؟! (یَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى الَّذِی فَطَرَنِی أَفَلَا تَعْقِلُونَ)2 همچنین از قول حضرت صالح و حضرت لوط و حضرت شعیب هم بر موضوع عدم درخواست اجر، برای انجام مسئولیت سنگین رسالت تاکید شده است. در سوره یاسین هم از قول مردی که از دورترین نقطه شهر آمد، نقل شده است: «ای مردم! از این رسولان (که تکذیب کردید) پیروی کنید که از شما اجرت و مزدی برای رسالت نمیخواهند و آنها هدایت یافتگان اند.» (اتَّبِعُوا مَنْ لَا یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ)3
درباره شخص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم، بارها به عدم درخواست اجر و مزد اشاره شده است: «بگو من از شما اجری برای رسالت نمی طلبم»4 و نیز: «آیا تو برای ابلاغ رسالت دستمزدی از آنان میطلبی که پرداخت آن را چون بار سنگینی بر دوش خود میدانند؟»5 یعنی این چنین نیست که پیغمبر از مردم اجرت طلب کرده و چیزی بر آنان تحمیل نموده باشد. همچنین تاکید مینماید که من مزدی نمی خواهم، اما اگر شما می خواهید برای تقویت دین و راه پروردگار، بذل مال و جان کنید و دین را تقویت نمایید، کاری پسندیده و نیکو کردهاید.
اصولاً هدایت بشر امری بس بزرگ و متعالی است و مردم هرگز قادر نیستند، مزدی دنیوی بابت آن بپردازند. متاع دنیا حقیرتر از آن است که بتواند جبران تلاش ها و رنج ها و مشقت هایی را که انبیاء در مسیر تبلیغ آیینشان تحمل نمودند، بنماید.
فقط یک استثنا در یکی از آیات درباره اجر رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در قرآن آمده و آن آیه این است: «بگو من چیزی از شما به عنوان اجر رسالت طلب نمی کنم، مگر مودّت و دوستی با قُربی و نزدیکانم» (قُل لا أَسأَلُکُم عَلَیهِ أَجرًا إِلَّا المَوَدَّهَ فِی القُربى)6 و بعد بلافاصله می فرماید: «هر کس این کار نیک یعنی (مودت قربی) را داشته باشد، ما پاداش او را افزون و دو برابر می کنیم. در روایات متعددی این مودت قربی، به مودت و دوستی با اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله) تفسیر شده است.7
ابن عباس گوید: چون این آیه نازل شد از پیامبر پرسیدیم: قربی و نزدیکان شما کیانند؟ فرمود: علی و فاطمه و فرزندان آنها8 که نشان می دهد مراد از قربی، اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. امام سجاد (علیه السلام) نیز به مرد شامی فرمود: «آیا این آیه قرآن (مودت فی القربی) را خواندهای؟ گفت: آیا منظور از قربی شما هستید؟ امام فرمود: آری.9
در موضوع محبت آل محمد (صلی الله علیه و آله) روایات بسیاری است، از جمله زمخشری گوید: «هرکس بر حبّ آل محمد بمیرد، شهید و مستکمل الایمان مرده و قبرش مزار فرشتگان شود و و دو در از قبرش به بهشت باز میشود.10
درخواست (مودت به قربی) منافاتی با عدم درخواست اجر ندارد؛ زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) اجری برای خود نمیخواهد، چون این اجر در واقع برای خود مردم است و به آنان باز میگردد. لذا می فرماید: «آن اجری که از شما خواستم، (یعنی محبت به اهل بیت علیهم السلام) در واقع اجری برای خودتان است.» (قُلْ مَا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ)11
اگر پس از پیامبر، اهل بیت او را رهبر قرار دهید و به آنها مودت داشته باشید، این مودت تضمین ادامه اسلام حقیقی است؛ زیرا اهل بیت از هر فرد دیگری به محتوای وحی و سیره پیامبر داناتر هستند و راه پیامبر را دنبال می کنند. در غیر اینصورت اسلام دستخوش تحریف حاکمان جور خواهد شد و زیان دیده، خود شما خواهید بود. بنابراین اجر رسالت، پرداخت اجر و پاداش به خودتان است. اگر شما در پرتو اسلام به کمال و نور دست یافتید، نباید بگذارید این اسلام به دست نااهلان بیفتد و تحریف شود. بلکه بکوشید با مرجعیت اهل بیت (علیهم السلام) اسلام حقیقی را بر فراز دارید، تا در پناه اسلام حقیقی پیامبرتان را خشنود نمایید.
لقاء الله
لقا به معنی دیدار است و لقاء الله دیدار خداست؛ در قرآن کریم حدود ۲۰ بار سخن از لقاء خدا با واژههای لقاءالله، لقاء ربهم، لقائنا، لقائه، ملاقیه، ملاقوا ربهم و ملاقوا الله) به میان آمده است. دیدار خدا که با چشم سر میسر نیست، (لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ)12 پس منظور از این لقاء، ارتقاء معرفت الله و شهود قلبی نسبت به خداست. یعنی انسان چنان معرفتش به خداوند بالا رود که خداوند را با چشم دل و نور ایمان ببیند.
امیرمومنان علی (علیه السلام) در پاسخ به ذعلب یمانی که پرسید: آیا خدای خود را دیدهای؟ فرمود: «آیا خدایی را که نبینم پرستش کنم؟» و هنگامی که او توضیح بیشتر خواست، امام اضافه نمود: «چشمهای ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند، بلکه قلب ها به وسیله نور ایمان او را درک نمایند.»13 بهصراحت آیات، این شهود در قیامت برای همگان رخ می دهد، اما در دنیا فقط برای کسانی میسر می شود که با آموزشهای تهذیبی و عبودیتی که از پیامبران می آموزند، به آن دست می یازند.
نقش پیامبران در این ارتقا معنوی و معرفتی که شهود قلبی خدا و لقاء الله است، چیست؟ نقش آنها چنان که در حدیث امیرمومنان علی (علیه السلام) است، تحقق همین ارتقاء معنوی است. زیرا اصولاً انبیا برای همین هدف بزرگ یعنی بسط معرفت الله از طریق تذکرات فطری و آموزش روشهای عبودیتی مبعوث شده اند. (فبَعَثَ فیهِم رُسُلَهُ و واتَرَ إلَیهِم أنبیاءهُ ؛ لِیَستَأدُوهُم مِیثاقَ فِطرَتِهِ ، و یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ ، و یَحتَجُّوا علَیهِم)14
انسانها را از طریق تعلیم عبودیت به درجه ای برسانند که از حجاب های مادی عبور کنند و چشم دلشان باز شود و به شهود قلبی خدا برسند. البته خدا را با چشمی که خودش می دهد، ببینند و با گوشی که خود می دهد صدایش را بشنوند. در روایت قدسی است: «هیچ بندهای از بندگانم، با چیزی که نزد من محبوب تر باشد از آنچه بر او واجب کرده ام، به من نزدیک نشد؛ همانا او با نماز نافله به من نزدیک می شود، تا جایی که دوستدار او می شوم. پس چون دوستش بدارم، آنگاه گوش او شوم که بدان بشنود و چشم او شوم، که بدان ببیند و زبان او شوم که با آن سخن بگوید و دست او شوم که با آن ضربه زند. اگر مرا بخواند، پاسخش دهم و اگر از من خواهشی کند، خواهش او را بر آورم.»15
کار و ماموریت پیامبران و اوصیای گرامیشان، آموزش روشهای عبودیت و اخلاص است و تعلیم دعاهای عالی المضامین؛ آموزش مشق محبت از طریق مناجات و گفتگو با خدای مهربان که شفیق است و رفیق، انیس است و مونس، رحیم است و رحمان، با دیگر صفات جمال و جلالش. مومنان از این طریق میتوانند به لقاء رب نائل آیند.
اینها نمونههایی است از آن دعاها و مناجات های نورانی که تعلیم فرموده اند: «خدایا مشتاقانت را از دیدار جمالت محروم مفرما.»16 «خدایا لقاء تو روشنی چشم من است و دیدن جمالت آرزویم»17 «خدایا آتش محبتم را جز لقا و ملاقات تو خاموش نمیکند»18 «خدایا قلب مرا لبریز از محبت به خودت قرار ده»19 «ای خدای من، سید و آقای من، ای مولای عزیز من، ای پروردگار من، بر فرض، عذاب دوزخت را تحمل کنم، اما با آتش فراقت چه کنم؟»20
استغراق در عبادت و دعا و مناجات و طاعت که سفیران الهی به ما آموخته اند، تنها راهی است که به لقاء الله در این دنیا منتهی میشود. البته دست خدا باز است که کسانی را به انتخاب و اراده خویش، به هر نعمتی نصیب نماید. اما راه طبیعی که قرار داده همین راهی است که توسط سفیرانش معین فرموده است. خدا را نه به خاطر نعمت یا نقمت، بلکه به خاطر خودش عبادت باید کنند.
چنانچه امیرمومنان علی (علیه السلام) فرمود: «و از او بخواهند دیدار او را و بخوانند این عبارت های نورانی را: خدایا عنایتی فرما تا با همه وجودم از غیر تو گسسته و به تو بپیوندم و چشم دلمان را به روشنایی دیدارت منور فرما، تا چشم های دلمان حجاب های نور را درنوردد و به سرچشمه بی پایان عظمتت متصل شود و روح ما به عزّ قدست بپیوندد. خدایا، مرا از کسانی قرار ده که صداشان کردی و صدای تو را اجابت نمودند و گوشه چشمی به آنها کردی، پس به تجلی جلالت مدهوش شدند، پس با آنها در پنهانی سخن گفتی و آشکارا برای تو عمل کردند.»21
منابع:
1 یونس/ 72، هود/ 29
2 شعراء/ 125 تا127
3 یس/ 14
4 ص/ 86
5 طور/40
6 شوری/ 23
7 تفسیر نور الثقلین/ ج 4/ ص 571
8 صحیح بخاری/ بیروت/ دارالفکر/ ج6/ ص137
9 آلوسی/ تفسیر روح المعانی/ ج 25/ ص32
10 زمخشری/کشاف/ ج 4/ ص 220
11 سباء/ 47
12 انعام / 103
13 توحید صدوق/ ص 305
14 نهج البلاغه/ خطبه 1
15 کافی/ ج 2/ ص 352
16 مفاتیح الجنان/ مناجات خمس عشر
17 همان مدرک/ مناجات المریدین
18 همان مدرک/ مناجات المفتقرین
19 همان مدرک/ دعای کمیل
20 همان مدرک
21 مفاتیح الجنان/ مناجات شعبانیه