ابو الأسود دئلى گفت:به ربذه نزد ابوذر جندب بن جناده رفتم و او به من گفت:....
ابو الأسود دئلى گفت:به ربذه نزد ابوذر جندب بن جناده-خدا از او خشنود باشد -رفتم و او به من گفت:روزى سر ظهر به خدمت رسول خدا در مسجدش رفتم.كسى از مردم جز رسول خدا و على عليه السّلام را كه در كنار ايشان نشسته بود،نديدم.
خلوت مسجد را غنيمت شمردم و گفتم:اى رسول خدا پدر و مادرم به فدايت سفارشى به من بفرماييد تا خداوند با آن مرا سود دهد.
فرمودند: اى ابوذر من تو را گرامى مىدارم، تو از جملۀ ما خاندانى. من تو را به وصيّتى سفارش مىكنم كه چون آن را به خاطر داشته باشى، سخنى دربرگيرندۀ شيوهها و راههاى نيكى را دارى؛ زيرا اگر آن را به ياد بسپارى به سبب آن دو بهره خواهى داشت.
اى ابوذر خدا را چنان بندگى كن كه گويا او را مىبينى كه اگر تو او را نبينى، او تو را مىبيند و بدان كه نخستين بندگى او شناخت او است، به اينكه پيش از هر چيزى بوده و هيچ چيزى پيش از او نبوده و يكتايى است كه دومى ندارد و كسى است كه تا بىنهايت مىماند.
آفرينندۀ آسمانها و زمين مىباشد و آنچه در آنها و ميان آنها است مىباشد، همان خداوند[لطيف]دانا، همان كه بر هر چيزى توانا است.
سپس ايمان به من و اقرار به اينكه خداوند عزّتمند مرا به سوى همۀ مردم فرستاده است تا آنها را بشارت و بيم بدهم و به اذن خودش به سوى او دعوت كنم و چراغى روشن باشم .
سپس دوستى خاندانم، كسانى كه خداوند پليدى را از آنان دور ساخته و پاكشان كرده است، و اى ابوذر بدان كه خداوند والا، خاندان مرا همچون كشتى نجات در قوم نوح قرار داد كه هركس در آن سوار شود نجات يافته و هركس از آن روى گرداند غرق شده است و همچون باب حطّه[براى پاك شدن از گناهان]بنى اسرائيل كه هركس از آن داخل شد ايمنى يافت.
اى ابوذر آنچه را به تو سفارش كردم به خاطر بسپار تا در دنيا و آخرت سعادتمند باشى.
اى ابوذر دو نعمت است كه بسيارى از مردم دربارۀ آن دو زيان ديدهاند: تندرستى و فراغت.
اى ابوذر پنج چيز را پيش از پنج چيز ديگر غنيمت بشمار: جوانى پيش از پيرى، تندرستى پيش از بيمارى، توانگرى پيش از نيازمندى، آسودگى پيش از مشغوليّت و زندگانى پيش از مرگ.
اى ابوذر از سپردن كارهايت به آرزوها پرهيز كن؛ زيرا تو امروز هستى و در فردا نيستى، اگر فردا براى تو باشد، فردا هم آن چنان باش كه امروز هستى و اگر فردا براى تو نباشد، بر كوتاهى امروزت پشيمان نمىشوى.
اى ابوذر بسا كسى كه به پيشواز آيندهاى رفته كه هرگز آن را به پايان نرسانده و بسا اميدوار به فردايى كه به آن نرسيده است. اى ابوذر اگر اجل و گردش آن را بينى، آرزو و فريبش را دشمن مىدارى.
اى ابوذر در دنيا چونان بيگانه و رهگذر باش و خودت را از اهل قبور بشمار. اى ابوذر چون به صبح رسيدى از شب سخن نگو و چون به شب رسيدى از صبح ديگر سخن نگو. از تندرستى پيش از بيمارى و از زندگانى پيش از مرگ توشه برگير؛ زيرا كه تو نمىدانى نامت در فردا چيست [سعادتمند نام خواهى گرفت يا شقاوتمند]
اى ابوذر، مبادا به هنگام غفلت بيفتى كه ديگر توان برگشتن نباشد كه وارثت تو را نخواهد ستود به آنچه از براى او گذاشتهاى و آن خداوندى كه به نزد او رفتهاى تو را معذور نخواهد داشت در آن چيزهايى كه خود را مشغول آنها ساختهاى.
اى ابوذر، چيزى چون دوزخ نديدهام كه گريزندهاش مانده باشد و نه همچون بهشتى كه خواهانش به خواب فرو رفته باشد.
ای ابوذر بر عمرت حريصتر باش تا بر درهم و دينارت، اى ابوذر، هركه از شما، يكى از چند چيز را در پيش داريد: يا توانگر گرديد و طغيانگرى پيش گيريد،يا بينوا شويد كه در اثر فقر و بينوايى خدا را فراموش نماييد يا دچار بيمارى شويد كه شما را از اصلاح بازدارد، يا به سن پيرى رسيد كه شما را از كار بيندازد، يا در چنگال مرگ گرفتار آييد كه(فرصت را از شما بربايد و شما را)سرگشته سازد، يا گرفتار فتنۀ دجّال شويد كه شرّى است غايب كه فرا خواهد رسيد، يا با قيامت مواجه شويد، قيامتى كه از همه چيز عظيمتر و تلختر است.
اى ابوذر،بدترين و پستترين مردمان در نزد خداوند به روز قيامت دانشمندى است كه از علم و دانش او بهرهاى برده نشود و كسى كه به دنبال علم مىرود تا مردم را به سوى خود بگرداند(و بر آنان سرورى نمايد) بوى بهشت را در نيابد.
اى ابوذر،اگر از تو دربارۀ چيزى پرسند كه ندانى، بگو نمىدانم تا از پيامدهاى نامطلوب آن نجات يابى و در آنچه دانشى دربارۀ آن ندارى به مردم فتوا مده تا از عذاب الهى در روز قيامت رهايى يابى.
اى ابوذر، گروهى از بهشتيان به گروهى از دوزخيان مىنگرند و مىگويند: چه چيز شما را به دوزخ برد درحالىكه ما به بركت تعليم و تربيت شما به بهشت درآمديم؟!
پس آنان گويند: ما شما را به نيكى فرمان مىداديم ولى خودمان از انجام آن دريغ مىورزيديم.
اى ابوذر، همانا حقوق الهى بر بندگان عظيمتر از آن است كه آنان از عهدهاش برآيند و نعمتهاى خداوند بيشتر از آن است كه بندگان آن را بشمارند اما بايستى كه توبهكنان، شب و صبح كنيد.
اى ابوذر،همانا شما در گذر شب و روز در مهلتهايى ناقص با كردارى نگاهدارى شده هستيد درحالىكه مرگ نيز ناگهانى مىآيد. پس هركس نيكى بكارد نزديك است كه رغبت بدرود و هركس بدى بكارد نزديك است كه پشيمانى بدرود، كه براى هر كشتورز همان است كه كاشته است.
اى ابوذر آهسته رو، بهرهاش را از دست نمىدهد و آزمند به آنچه برايش مقدّر نشده، دست نمىيابد. به هركس كه خيرى داده شده، خداوند داده است و از هركس شرّى بازداشته شده، خداوند آن را بازداشته است.
اى ابوذر پرهيزگاران سروران و فقيهان راهبراناند و همنشينى با ايشان افزونى است.
اى ابوذر، همانا مؤمن گناهش را چونان صخرهاى بر بالاى سرش مىبيند و مىترسد به روى او بيفتد و كافر گناهش را چونان مگسى مىبيند كه از كنار بينىاش مىگذرد.
اى ابوذر، همانا خداوند وقتى براى بندهاى خير بخواهد گناهانش را ميان دو چشمش ترسيم مىكند. پس اى ابوذر، به خردى گناه منگر بلكه بنگر كه چه كسى را نافرمانى كردهاى.
اى ابوذر همانا جان مؤمن از گنجشكى كه در قفسى انداخته مىشود بىقرارتر و ترسانتر است. اى ابوذر، هركس كه گفتار و كردارش برابر باشد همان كسى است كه به بهرهاش مىرسد و هركس گفتار و كردارش برابر نباشد همان مردى است كه بايد خودش را سرزنش كند.
اى ابوذر، شخص به سبب گناهى كه به آن دچار شده از روزى محروم مىشود.
اى ابوذر وقتى تو چيزى از آخرت مىخواهى و به دنبالش مىروى برايت آسان مىشود و وقتى چيزى از امور دنيا را مىبينى و به دنبالش مىروى برايت سخت مىشود؛ زيرا تو بر حالى هستى كه از آن مىترسى.
اى ابوذر دربارۀ آنچه به تو بهرهاى نمىرساند سخن نگو؛ زيرا هيچ ربطى به تو ندارد و زبانت را نگاهدار ، چنانكه روزىات را نگاه مىدارى.
اى ابوذر همانا خداوند شكوهمند مردمى را به بهشت مىبرد و آن قدر به آنان عطا مىكند تا سپردۀشان به پايان رسد و بالاى ايشان مردمانى در درجات بالاترند كه وقتى اينان به آن گروه بالاتر مىنگرند آنان را مىشناسند و مىگويند: پروردگارا اينان برادران ما هستند كه با ما در دنيا بودند. پس به چه سبب ايشان را بر ما برترى دادى؟
گفته مىشود: هيهات، وقتى شما سير بوديد ايشان گرسنه بودند، وقتى شما سيراب بوديد ايشان تشنه بودند، وقتى شما در خواب بوديد ايشان برپا ايستاده بودند و وقتى شما در جايتان مىمانديد ايشان رهسپار مىشدند.
اى ابوذر همانا خداوند والا نور ديدگانم را در نماز نهاد و آن را محبوب من قرار داد، چنانكه غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه قرار داد. گرسنه وقتى غذا مىخورد، سير مىشود و چون آب بنوشد، سيراب مىشود درحالىكه من از نماز سير نمىشوم.
اى ابوذر همانا خداوند والا عيسى بن مريم را براى رهبانيّت برانگيخت و من براى دين راستين آسان برانگيخته شدم، زنان و عطر محبوب من قرار داده شد و نماز نور ديدگانم.
اى ابوذر هرگاه مردى در يك روز، غير از نمازهاى واجب دوازده ركعت نماز بگذارد، برايش خانهاى در بهشت حقّى واجب است. اى ابوذر، نماز در اين مسجد من برابر است با صد هزار نماز در مساجد ديگر مگر مسجد الحرام و نماز در مسجد الحرام برابر با صد هزار نماز در جز آن است و برتر از همۀ اينها نمازى است كه مرد فقط براى خدا در خانۀ خود مىگزارد به گونهاى كه هيچ كس جز خدا او را نمىبيند.
اى ابوذر، همانا تو تا وقتى در نماز هستى در خانه آن پادشاه را مىزنى و هركس بسيار در پادشاه بزند، سرانجام باز مىشود، اى ابوذر ،هر مؤمنى كه براى نماز مىايستد عطاياى ميان او و عرش بر او فرو مىريزد و فرشتهاى بر او گمارده مىشود كه فرياد بزند:اى پسر آدم اگر مىدانستى چه چيزى در نماز تو است و با چه كسى مناجات مىكنى، خسته نمىشدى و روى برنمىگرداندى.
اى ابوذر، خوشا اصحاب درفشها در روز قيامت كه درفشها را بر دوش مىگيرند و از مردم به سوى بهشت پيشى مىگيرند. هان كه آنان پيشى گيرندگان به مسجدها در بامدادان و جز آن هستند.
اى ابوذر، خانهات را گور[تاريك]نكن. نمازى در آن بگزار تا به سبب آن گورت روشن شود. اى ابوذر، نماز ستون دين است ولى زبان بزرگتر است و صدقه، گناه را نابود مىكند ولى زبان بزرگتر است.
اى ابوذر در بهشت هر درجهاى كه بالاتر از درجۀ ديگر است چنان است كه ميان آسمان و زمين است، بنده چشم مىگشايد و نورى چنان آن را روشن مىكند كه نزديك است كورش كند، پس شادمان مىشود و مىگويد: اين چيست؟ مىگويند: اين نور برادر مؤمن تو است. او مىگويد: اين برادرم فلانى است كه با هم در دنيا كار مىكرديم ولى اكنون چنين بر من برترى داده شده! مىگويند: همانا عمل او برتر از تو بود. سپس در دلش خرسندى مىنهند تا خرسند شود.
اى ابوذر اين دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است و مؤمن در آن جز به اندوه، صبح نمىكند و چگونه اندوهگين نباشد وقتى خداوند به او تهديد كرده كه به دوزخ خواهد رفت ولى مژده نداده كه از آن بيرون خواهد آمد.
اى ابوذر به هركس علمى داده شده كه به آن عمل نمىكند، به تحقيق به او علمى داده شده كه خداوند با آن بهرهاى به او نمىرساند؛ زيرا خداوند عالمان را چنين وصف كرده است:«همانا كسانى كه پيش از اين علم داده شدهاند وقتى قرآن برايشان خوانده مىشود سجدهكنان به رو در مىافتند...تا آنجا كه فرمود:مىگريند»[اسراء : آيات 107-109]
اى ابوذر هركس مىتواند دلش را بگرياند، بگرياند، و هركس نمىتواند، اندوه را به دلش بچسباند و خودش را به گريستن بزند. اى ابوذر،همانا سخت دل از خداوند دور است ولى شما نمىفهميد.
اى ابوذر به هر خطيبى در روز قيامت سخنانش و آنچه از آن قصد كرده بود عرضه مىشود.
اى ابوذر نماز نافلۀ نهانى از نمايان برتر است. همچون برترى نماز واجب بر نماز نافله. اى ابوذر بنده با هيچ چيزى برتر از سجده به خدا نزديك نمىشود. اى ابوذر خدا را به ذكرى ناشناس ياد كن. من عرض كردم: اى رسول خدا ذكر ناشناس چيست؟ فرمودند: ذكر نهان.
اى ابوذر خداوند مىفرمايد: دو هراس را بر بندهام جمع نمىكنم و نيز دو ايمنى را. اگر در دنيا از من در ايمنى باشد او را در روز قيامت مىهراسانم و چون در دنيا از من بهراسد، در روز قيامت او را ايمن مىگردانم.
اى ابوذر، اگر براى مردى عملى برابر هفتاد پيامبر باشد بايد آن را كوچك بشمارد و از اينكه از شرّ روز قيامت نجات نيابد، بترسد.
اى ابوذر، همانا گناهان بنده در روز قيامت به او عرضه مىشود و او مىگويد: هان كه من نگران بودم. آنگاه بر او آمرزيده شود.
اى ابوذر مردى عمل نيكى مىكند و با تكيۀ بر آن به گناهان كوچك مىپردازد و آنگاه درحالىكه خداوند بر او خشمناك است به سوى خدا مىآيد.
و مردى گناه مىكند و آنگاه از آن جدا شده، در روز قيامت ايمن به نزد خدا مىآيد. اى ابوذر بندهاى گناه مىكند و خداوند به سبب گناهش او را به بهشت مىبرد. من گفتم:اى رسول خدا اين چگونه ممكن است؟ حضرت فرمودند: آن گناه را جلوى چشمش قرار مىدهد تا از آن توبه كند و به سوى خدا بگريزد و به بهشت داخل شود.
اى ابوذر، همانا زيرك كسى است كه نفسش را سركوب كرده و براى پس از مرگ عمل كند و ناتوان كسى است كه از نفس و هوسهاى آن پيروى كند و از خداوند عزّتمند آرزوهايش را بخواهد.
اى ابوذر، همانا نخستين چيزى كه از اين امّت برداشته مىشود امانتدارى و فروتنى است چنانكه نزديك است هيچ فروتنى را نبينى.
اى ابوذر، سوگند به كسى كه جان محمّد[صلّى اللّه عليه و اله]به دست او است اگر اين دنيا در نزد خداوند عزّتمند به اندازۀ بال پشه يا مگسى مىارزيد، به كافر و فاجر شربتى از آب نمىنوشانيد.
اى ابوذر، همانا اين دنيا نفرين شده است و آنچه در آن است نفرين شده است جز آنچه با آن خشنودى خداى عزّتمند خواسته مىشود.
اى ابوذر، هيچ چيزى در نزد خداوند از اين دنيا ناپسندتر نيست. آن را آفريد ولى از آن روى گرداند و ديگر ننگريست و تا برپايى قيامت نخواهد نگريست. و هيچ چيزى در نزد خداوند از ايمان به او و ترك آنچه فرمان داده كه ترك شود، پسنديدهتر نيست.
اى ابوذر،همانا خداى والا به برادرم عيسى عليه السّلام وحى كرد: اى عيسى دنيا را دوست مدار؛ زيرا من آن را دوست نمىدارم و آخرت را دوست بدار؛ كه آن جايگاه بازگشت تو است.
اى ابوذر، همانا جبرئيل گنجينههاى اين دنيا را بر استرى خاكسترى به نزد من آورد و گفت:اى محمّد همانا اينها زمين است كه داشتن آنها از بهرۀ تو در نزد پروردگارت خواهد كاست. من گفتم: جبرئيل اى حبيب من مرا به آن نيازى نيست. هنگامى كه سير شوم پروردگارم را سپاس مىگزارم و چون گرسنه شوم از او درخواست مىكنم.
اى ابوذر، وقتى خداوند براى بندهاى خير بخواهد او را در دين فقيه، در دنيا پارسا و به عيبهاى نفسش بينا مىكند.
اى ابوذر، هيچ بندهاى در اين دنيا پارسايى نكرده جز آنكه خداوند حكمت را در دلش نهاده، زبانش را به آن گويا ساخته، به عيبهاى دنيا و بيمارى و درمانش بينا كرده و از آن به منزل سلامت با تندرستى بيرون برده است.
اى ابوذر، وقتى ديدى كه برادرت در دنيا پارسايى مىكند به [سخن]او گوش كن؛ زيرا او حكمت را به تو عرضه خواهد كرد.
من گفتم:اى رسول خدا چه كسى پارساترين مردمان است؟
فرمودند:كسى كه گور و پوسيدن را فراموش نكرده و نابود شدنى را به خاطر آنچه مىماند ترك كرده است. كسى كه فردا را از عمرش نشمرده و خودش را از مردگان شمرده است.
اى ابوذر، همانا خداوند والا به من وحى نكرده كه مال دنيا گرد آورم، بلكه به من وحى فرموده كه:«با سپاس از پروردگارت او را به پاكى بستاى و از سجده گزاران باش و پروردگارت را پرستش كن تا مرگت فرارسد».[حجر :آيۀ 98-99]
اى ابوذر،من جامۀ خشن مىپوشم و بر زمين مىنشينم و بر الاغ بىزين سوار شده، كسى را بر ترك آن سوار مىكنم و هركس از سنّت من روى گرداند از من نيست.
اى ابوذر، مال دوستى و برترى طلبى، دين مرد را از بين مىبرد. ابوذر گفته كه من گفتم:اى رسول خدا آيا هراسناكان پريشان فروتن بسيار ذكر خداگو، از مردمان ديگر به سوى بهشت پيشى مىگيرند؟
فرمودند: نه بلكه مؤمنان فقير پيشى مىگيرند؛ زيرا آنان در روز قيامت به روى گردنهاى مردم گام بر مىدارند، وقتى خزانهداران بهشت به ايشان مىگويند: بمانيد تا حسابرسى شويد: براى چه چيزى حسابرسى شويم. به خدا سوگند ما چيزى نداشتيم كه ستم و عدالت داشته باشيم و چيزى به ما داده نشد كه بگيريم و بدهيم بىگمان ما پروردگارمان را بندگى كرديم«تا مرگ به سراغ ما آمد».[مدثّر :آيۀ 47]
اى ابوذر، دنيا مشغلۀ دل و جسم است و خداوند عزّتمند از اهل دنيا دربارۀ آنچه از نعمتهاى حلال بهره بردهاند بازخواست خواهد كرد چه رسد به نعمتهاى حرام.
اى ابوذر، من از خداوند عزّتمند خواستم روزى كسى را كه مرا دوست مىدارد به كفاف قرار دهد و به كسى كه مرا دشمن مىدارد مال و فرزند بدهد.
اى ابوذر، خوشا پارسايان در دنيا و راغبان به آخرت، كسانى كه زمين خدا را فرش، خاكش را بستر و آبش را پاكى قرار دادند. كتاب خدا را نشانه و دعا به درگاه خدا را روانداز گرفتند و به يكباره از دنيا بريدند.
اى ابوذر، همانا بذر آخرت، عمل صالح است و بذر دنيا مال و فرزند.
اى ابوذر، پروردگارم به من فرمود:به عزّت و شكوهم سوگند، عابدان چيزى همسان گريۀ به درگاه من نخواهند يافت و من برايشان در آن منزلگاه بلند مرتبه قصرى مىسازم كه هيچ كس را در آن شركتى نباشد.
ابوذر گفته كه من عرض كردم:اى رسول خدا كدام مؤمنان زيركترند؟ حضرت فرمودند:كسانى كه مرگ را بيشتر ياد مىكنند و نيكوتر آمادۀ مرگ مىشوند.
اى ابوذر،وقتى نور به دل داخل شود قلب گشاده و گسترده مىشود.من عرض كردم:پدر و مادرم به فدايت اى رسول خدا علامت آن چيست؟ فرمودند: بازگشت به منزل جاودانگى، روى گردانى از منزل فريب و آماده شدن براى مرگ پيش از فرود آن.
اى ابوذر از خدا پروا كن و درحالىكه دلت گنهكار است به مردم چنان نشان نده كه از خداوند مىهراسى تا تو را گرامى بدارند.
اى ابوذر همانا براى خداوند فرشتگانى از هراس او ايستا، هستند كه سربلند نمىكنند تا آنگاه كه نفخۀ پايانى در صور دميده شود كه در اين هنگام همگى مىگويند:منزّه تويى و سپاس براى تو است و ما چنانكه سزاوارت است تو را بندگى نكرديم و اگر مردى عمل هفتاد پيامبر را داشته باشد از دشوارى آنچه در آن روز مىبيند عملش را اندك مىشمارد و اگر سطلى از غسلين [چركاب جهنم]در محلّ طلوع خورشيد بريزند، جمجمههايى در محل غروب به جوش مىآيد و اگر آههاى دوزخ از درونش برآيد هيچ فرشتۀ مقرّب و پيامبر فرستادهاى نمىماند جز آنكه بر زانو مىافتد و مىگويد: پروردگارا من،من چنانكه ابراهيم، اسحاق عليه السّلام را فراموش مىكند و مىگويد:پروردگارا من خليل تو ابراهيم هستم. مرا فراموش نكن.
اى ابوذر اگر زنى از زنان اهل بهشت در شبى تاريك به آسمان دنيا سربكشد زمين بهتر از آنچه ماه شب چهارده آن را روشن مىكند، روشن مىشود و همۀ اهل زمين بوى پراكنده شدۀ آن را درمىيابند و اگر جامهاى از جامههاى بهشت، امروز در اين دنيا بيفتد هركسى كه به آن بنگرد از هوش مىرود و ديدگانش تاب ديدن آن را نخواهد داشت.
اى ابوذر صدايت را در كنار جنازهها، هنگام جنگ و قرآن خواندن كوتاه كن. اى ابوذر وقتى به دنبال جنازهاى مىروى بايد عقلت به انديشه پرداخته و فروتنى پيشه سازى و بدانى كه تو هم به او خواهى پيوست.
اى ابوذر بدان كه هر چيزى وقتى خراب مىشود، نمك دواى آن است و چون نمك خراب شود ديگر دوايى برايش نيست.-شيخ طوسى گفته است:اين مثل براى بد عالمان است-و بدان كه در ميان شما دو خصلت است:خنديدن بدون شگفتزدگى و كسل بودن بدون شب زندهدارى.
اى ابوذر دو ركعت نماز مختصر همراه با انديشه، بهتر از يك شب به نماز ايستادن با قلب غافل است.
اى ابوذر حقّ سنگين و تلخ و باطل سبك و شيرين است. و چه بسا يك ساعت هوسى كه اندوهى دراز به جا مىگذارد.
اى ابوذر هيچ مردى به راستى فقيه نمىشود مگر همۀ مردم را در پيشگاه خداوند همچون شتران ببيند، سپس به خودش بازگردد و خود را ناچيزترين آنها بداند.
اى ابوذر هيچ مردى به حقيقت ايمان نمىرسد مگر اينكه همۀ مردم را در دينشان احمق و در دنيايشان خردمند ببيند.
اى ابوذر از خودت حساب بكش پيش از آنكه به حساب كشيده شوى؛زيرا اين كار حساب فردايت را آسان مىكند و خودت را وزن كن پيش از آنكه وزنت كنند و براى آن نمايش بزرگ آماده باش روزى كه عرضه مىشوى و هيچ پنهانى بر خداوند نهان نمىماند.
از خداوند شرم كن؛زيرا من-سوگند به كسى كه جانم در دست او است-وقتى براى قضاى حاجت مىروم جامهام را از روى شرم از دو فرشتهاى كه با من هستند بر سرم مىكشم.
اى ابوذر آيا دوست دارى به بهشت بروى؟
من عرض كردم:بله پدرم به فدايت.
حضرت فرمودند:پس آرزويت را كوتاه كن و مرگ را در پيش چشم قرار بده و به راستى از خداوند شرم كن.
من عرض كردم:اى رسول خدا ما همه از خداوند شرم مىكنيم.
فرمودند:اين شرم آن نيست كه من مىگويم. بلكه شرم از خداوند اين است كه گور و پوسيدن را و سينه و آنچه در آن است و سر و آنچه را گرد آورده است فراموش نكنى.كه هركس پاداش بزرگ مىخواهد بايد زينت دنيا را رها كند، كه چون چنين باشى به ولايت و سرپرستى خدا مىرسى، اى ابوذر اندكى به همراه نيكى بس است.همان قدر از نمك كه براى غذا بس است.
اى ابوذر حكايت كسى كه بدون عمل دعا مىكند همچون حكايت كسى است كه بدون كمان تير مىاندازد.
اى ابوذر همانا خداوند به اندازۀ شايستگى بندهاش، فرزندان او و فرزندان فرزندانش را شايسته مىكند و او را در خانۀ كوچكش در ميان خانههاى گرداگرد او تا وقتى در ميانشان است نگاه مىدارد.
اى ابوذر همانا پروردگار تو به جهت سه نفر به فرشتگان مباهات مىكند:مردى كه به تنهايى صبح مىكند آن گاه اذان مىگويد و نماز مىگزارد پس پروردگارت مىفرمايد:بندۀ مرا بنگريد كه نماز مىگزارد و هيچ كس جز من او را نمىبيند. سپس هفتاد هزار فرشته فرود آمده پشت سرش نماز مىگزارند و برايش آمرزش مىخواهند تا فرداى آن روز و مردى كه به شب زندهدارى برخاسته و به تنهايى نماز مىگزارد و در سجده به خواب مىرود كه در اين هنگام خداوند والا مىفرمايد:به بندهام بنگريد كه روحش نزد من است و جسمش در اطاعت از من به سجده رفته است.و مردى در ميدان جنگ كه يارانش گريختهاند ولى او پايدارى كرده و جنگيده و كشته مىشود.
اى ابوذر هيچ مردى پيشانىاش را بر جايى از زمين نمىگذارد مگر اينكه در روز قيامت برايش گواهى مىدهد و هيچ منزلى نيست كه گروهى در آن فرود آيند جز اينكه آن منزل يا بر ايشان صلوات مىفرستد يا لعنتشان مىكند.
اى ابوذر هيچ بامداد و شامگاهى نيست جز اينكه همه جاى زمين همديگر را به سخن مىگيرند و مىگويند:اى همسايه آيا امروز يادكنندۀ خدا بر تو گذشته يا بندهاى كه پيشانىاش را براى سجده به خداوند والا بر تو نهاده باشد؟ برخى مىگويند:نه و برخى مىگويند:آرى و چون زمينى بگويد:بله،به خود مىجنبد و شادمان مىشود از اينكه مىبيند بر همسايهاش برترى دارد.
اى ابوذر همانان وقتى خداوند شكوهمند زمين و درختانش را آفريد، هيچ درختى نبود كه بهرهاى براى فرزندان آدم نداشته باشد و پيوسته زمين و درختان چنين بودند تا زمانى كه گناهكاران فرزندان آدم به سخن درآمدند و آن سخن دهشتبار را به زبان آوردند. آنان گفتند:خداوند فرزندى گرفته است و چون چنين گفتند زمين بر خود لرزيد و منافع درختان از ميان رفت.
اى ابوذر زمين چهل بامداد بر مؤمن هنگام مرگش گريه مىكند.اى ابوذر وقتى بندهاى در زمينى بىآب و علف وضو بگيرد يا تيمم بكند سپس اذان و اقامه بگويد و به نماز بايستد خداوند به فرشتگان فرمان مىدهد تا پشت سر او صف ببندند صفى كه دو سويش ديده نشود تا با ركوعش به ركوع و با سجدهاش به سجده بروند و بر دعايش آمين بگويند.
اى ابوذر هركس اقامه بگويد و اذان نگويد جز دو فرشتهاى كه با اويند كسى با او نماز نمىگزارد.
اى ابوذر هر جوانى كه دنيا و سرگرمىاش را به خاطر خدا ترك كند و جوانىاش را در فرمانبرى از خداوند به پيرى برساند ، خداوند پاداش هفتاد و دو صدّيق را به او مىدهد.
اى ابوذر ذكرگو در ميان غافلان همچون جنگجو در ميان گريختگان است.
اى ابوذر همنشين شايسته بهتر از تنهايى است و تنهايى بهتر از همنشين بد است.
بيان نيكى بهتر از خاموشى و خاموش ماندن بهتر از بيان بدى است.
اى ابوذر جز با مؤمن همراه مشو.
غذايت را جز به پرهيزگاران نخوران و خودت هم غذاى فاسقان را نخور، از غذايت به كسى بخوران كه او را براى خدا دوست دارى و از غذاى كسى بخور كه تو را براى خداوند دوست دارد.
اى ابوذر خداوند عزّتمند با زبان سخنگويان همراه است.پس مرد بايد از خدا پروا كند و بداند كه چه مىگويد.اى ابوذر زيادهگويى را ترك كن.از سخن گفتن، آنچه تو را به مقصودت برساند بس است.
اى ابوذر براى دروغگويى مرد همان بس كه هرچه را مىشنود باز بگويد.
اى ابوذر هيچ چيزى همچون زبان سزاوار زندان دراز مدّت نيست.
اى ابوذر از بزرگداشت خداوند است، گراميداشت علم و عالمان و ريش سفيدان مسلمان و حافظان و اهل قرآن و پادشاه دادگر.
اى ابوذر اگر كسى از روزى خودش بگريزد چنانكه از مرگ مىگريزد، روزىاش او را در مىيابد همچنانكه مرگ او را در خواهد يافت.
اى ابوذر آيا سخنانى به تو نياموزم تا خداوند تو را به سبب آنها بهرهمند گردند؟من عرض كردم.چرا اى رسول خدا. فرمود:خدا را به ياد داشته باش تا خداوند تو را به ياد داشته باشد.خداوند را به ياد داشته باش تا او را پيشاپيش خود بيابى.در راحتى خودت را با خداوند آشنا كن تا او در سختى خودش را با تو آشنا كند.اگر چيزى مىخواهى از خدا بخواه و اگر يارى مىجويى از خدا بجوى،كه آنچه تا روز قيامت خواهد شد به قلم آمده است.
اگر همۀ آفريدگان بكوشند در چيزى كه برايت نوشته نشده به تو سودى برسانند، نخواهند توانست و اگر در چيزى كه خداوند برايت ننوشته است بكوشند كه به تو زيانى برسانند باز هم نخواهند توانست. پس اگر توانستى كه با خرسندى و يقين براى خدا كار كنى، بكن و اگر نتوانستى در شكيبايى بر آنچه نمىپسندى نيز خير فراوانى است كه پيروزى به همراه شكيبايى و گشايش به همراه گرفتارى است.«و بى گمان،با دشوارى،آسانى همراه است».[انشراح :آيۀ 6]
اى ابوذر با غناى خداوند بى نيازى بجو تا خداوند بىنيازت كند.من عرض كردم:اى رسول خدا آن چيست؟فرمودند: صبحانۀ روز و شام شب.هركس به آنچه خداوند روزىاش كرده قناعت كند توانگرترين مردمان است.
اى ابوذر خداوند پاك و والا مىفرمايد:من همۀ سخنان حكيم را نمىپذيرم، بلكه به انديشه و هوس انگيزهاش مىنگرم. اگر انديشه و انگيزهاش در چيزى باشد كه من دوست دارم و مىپسندم، سكوتش را سپاس و ياد خودم و متانت[او]قرار مىدهم اگرچه خودش به سخن در نيايد.
اى ابوذر خداوند پاك و والا به چهره و مالتان نمىنگرد بلكه به دل و عملتان مىنگرد.
اى ابوذر پرهيزكار را درياب كه جايگاهش اينجا است.دو را رها كنيد تا با هم آشتى كنند.اى ابوذر!تقوى در اينجاست،تقوا در اينجاست-و حضرت اشاره به سينۀ مبارك خود كرد-.
اى ابوذر!چهار ويژگى است كه جز مؤمن به آنها دست نمىيابد:خاموشى و آن اوّل عبادت به شمار مىآيد و فروتنى و خاكسارى در پيشگاه خداوند متعال و به ياد خدا بودن در هر شرايطى و اندك چيزى-يعنى كمى مال و منال-.
اى ابوذر!قصد كار نيك كن هر چند موفّق به انجام آن نشوى ولى(چون نيّت كار خير كردهاى)در شمار اهل غفلت قرار نمىگيرى.
اى ابوذر!كسى كه مراقب باشد و تسلّط يابد بر آنچه در ميان رانهاى اوست-يعنى فرج خود-و آنچه در ميان ريش او قرار گرفته-يعنى زبان خود-و آن دو را از حرام نگاه دارد وارد بهشت خواهد شد.
ابوذر پرسيد:يا رسول اللّه،آيا دربارۀ آنچه بر زبان مىآوريم مورد مؤاخذه قرار خواهيم گرفت؟
پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرمود:اى ابوذر!مگر مردم را غير از درو كردههاى زبان هاى ايشان بر روى آتش جهنم سرازير مىكند؟! تا زمانى كه تو سكوت اختيار كردهاى در سلامتى هميشگى به سر مىبرى و همينكه لب گشودى اگر سخن نيكى بر زبان راندى براى تو ثواب و پاداش نوشته مىشود و اگر سخن زشتى گفتى بر تو گناه ثبت خواهد شد.
اى ابوذر!به درستى كه شخصى در مجلس سخنانى مىگويد تا اهل مجلس را بخنداند به خاطر همين كارش در طبقات جهنم كه به اندازۀ فاصلۀ زمين و آسمان است فرو مىرود.
اى ابوذر!واى بر كسى كه سخن دروغ بر زبان آورد تا گروهى را بخنداند، واى بر چنين كسى! واى بر چنين كسى!
اى ابوذر!هركس خاموشى گزيد نجات يافت؛پس راستگويى پيشه كن و هرگز از دهان خود دروغى صادر مكن.
ابوذر پرسيد:يا رسول اللّه،توبۀ كسى كه از روى عمد دروغ گويد چيست؟پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرمود:استغفار كردن و نمازهاى پنجگانه را خواندن اين گناه را مىشويد و پاك مىسازد.
اى ابوذر!از غيبت بپرهيز كه به طور قطع غيبت بدتر از زنا است. پرسيدم:پدر و مادرم فدايت، اين چگونه قابل تصوّر است؟ پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرمود:براى اينكه زناكار توبه مىكند، خداوند توبهاش را مىپذيرد ولى اگر غيبت كننده توبه كند، خداوند نمىپذيرد تا اينكه صاحب حق آن را حلال نمايد.
اى ابوذر!دشنام دادن به مسلمان فسق و گناه است و با مسلمان جنگ كردن كفر به شمار مىآيد و گوشت مسلمان را خوردن(يعنى غيبت كردن او)معصيت كردن خداست و حرمت مال او مثل حرمت خون اوست.
عرض كردم:اى پيامبر خدا،غيبت چيست؟ فرمود:برادر خود را طورى ياد كنى كه خوشايندش نيست. گفتم:اگر آن عيب در آن شخص وجود داشته باشد چگونه است؟ فرمود:اگر آن عيب در او باشد آن غيبت به شمار مىآيد و اگر چنين عيبى در او نباشد به طور قطع تهمت است.
اى ابوذر!هركه از برادر مسلمان خود دفاع نمايد و غيبت را از او دفع كند بر خداوند عزّتمند لازم است او را از آتش جهنم آزاد نمايد.
اى ابوذر!كسى كه در نزد او غيبت مسلمانى به ميان مىآيد و او توانايى دفاع و يارى غيبت شونده را دارد و او را يارى مىكند،خداوند عزّتمند در دنيا و آخرت او را يارى خواهد كرد و اگر توانايى يارى را دارد، ولى يارى نكند،خداوند نيز در دنيا و آخرت او را يارى نخواهد كرد.
اى ابوذر!قتّات داخل بهشت نمىشود.پرسيدم:قتّات كيست؟ فرمود:سخنچين است.
اى ابوذر!سخنچين در آخرت از عذاب الهى راحتى نخواهد يافت.
اى ابوذر!هركه در دنيا دو رو و دو زبان باشد پس در آتش جهنم نيز دو زبان خواهد بود.
اى ابوذر!مجالس به امانت است(نبايد سخنان مطرح شده در آنجا كه احتمال ضرر به كسى را دارد در جايى نقل شود)و افشا كردن رازى كه برادر مسلمان آن را با تو در ميان گذاشته، خيانت است، پس از اين خيانت برحذر باشد و از مجلس خويشاوندان(كه در آنجا غيبت و تهمت و سخنچينى مىشود)دورى كن.
اى ابوذر!از جمعه تا جمعه، روزهاى دوشنبه و پنج شنبه اعمال اهل دنيا به خداوند متعال تقديم مىشود و بندۀ مؤمن مورد مغفرت قرار مىگيرد مگر بندهاى كه بين او و برادرش كينه و كدورتى باشد. پس مىگويند:عمل اين دو مؤمن را واگذاريد تا اينكه با هم آشتى نمايند و كدورتها را دور ريزند؛ زيرا با جدايى عمل پذيرفته نيست.
اى ابوذر هركس دوست داشته باشد كه مردم در برابرش بايستند درحالىكه خودش نشسته است بايد نشيمنگاهش را از آتش پر كند.
اى ابوذر هر كس بميرد و به اندازۀ ذرّهاى، كبر در دلش باشد بوى بهشت را نمىيابد مگر اينكه پيش از آن توبه كرده باشد.
مردى گفت:اى رسول خدا من زيبايى را دوست دارم.حتى دوست دارم بند تازيانه و كفشم زيبا باشند.آيا از اين موضوع برايم بيمناك مىشوى؟
حضرت فرمودند:دلت چگونه است؟ او گفت:دلم را عارف به حقّ و مطمئن به او مىيابم.
حضرت فرمودند:اين كبر نيست.كبر اين است كه حق را ترك كنى و از حق به چيز ديگرى درگذرى و چنان به مردم بنگرى كه گويا آبروى هيچ كس همچون آبروى خودت و خون هيچ كس همچون خون خودت نيست.
اى ابوذر بيشتر كسانى كه به دوزخ مىروند فخرفروشاناند.
مردى گفت:اى رسول خدا آيا كسى از كبر نجات مىيابد؟ حضرت فرمودند:بله با پشمينه پوشيدن و سوار شدن بر الاغ و دوشيدن بز و نشست و برخاست با بيچارگان.
اى ابوذر هركس كالايش را خودش بردارد از كبر دور است.يعنى آنچه را از بازار مىخرد. اى ابوذر هركس كه جامهاش را با تكبر به دنبال بكشد خداوند والا تا روز قيامت به او نمىنگرد. اى ابوذر پوشش مؤمن تا نيمههاى ساق است و عيبى ندارد جامهاى ديگر بپوشد كه ميان آنجا و قوزك پايش باشد.
اى ابوذر هركس جامهاش را وصله بزند و كفشش را تعمير كند و صورتش را خاك آلوده كند از كبر دور است.اى ابوذر هركس دو پيراهن داشته باشد بايد يكى را بپوشد و ديگرى را براى برادرش بگذارد.
اى ابوذر در امّتم مردمانى خواهند بود كه در ميان نعمت ها به دنيا مىآيند و از آنها مىخورند. انديشهشان خوراك و پوشاك رنگين است و به سخن گفتن ستايش مىشوند، آنان بدترين مردمان امّتم هستند.
اى ابوذر هركس با وجود توانايى بر زيبا پوشيدن به خاطر فروتنى براى خداوند آن را ترك كند،خداوند از زينتهاى بزرگوارى او را مىپوشاند.
اى ابوذر خوشا حال كسى كه براى خدا فروتنى نمايد نه اينكه از روى كمبود(دنيايى و دينى)فروتنى كند و ذليل گرداند نفس خود را و اين حالت به خاطر نياز نباشد و اندوختهاى را كه نه از گناه به دست آورده ببخشد و با بيچارگان مهرورزى كند و با اهل فقه و حكمت بياميزد.
خوشا كسى كه درونش شايسته و بيرونش نيكو باشد و بدىاش را از مردم بركنار دارد.
خوشا كسى كه به علمش عمل كند و زيادى مالش را ببخشد و از زيادهگويى دريغ كند.
اى ابوذر جامههاى زبر و ضخيم بپوش تا فخر در تو راهى نيابد.
اى ابوذر در آخر الزمان مردمانى در تابستان و زمستانشان پشمينه مىپوشند درحالىكه مىپندارند به اين سبب بر ديگران برترند.آنان كسانى هستند كه فرشتگان آسمان ها و زمين لعنتشان مىكنند.
اى ابوذر آيا تو را از اهل بهشت خبر ندهم؟من عرض كردم:چرا اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله،فرمودند:هر ژوليدۀ خاك آلود ژندهپوشى كه به او اعتنا نمىشود اگر براى چيزى به خداوند سوگند ياد كند،خداوند آن را ادا مىكند.
أمالی شیخ طوسی / ترجمه حسن زاده ؛ ج 2 , ص 345