تغییر محیط یا هجرت به عنوان یک فرصت بی بدیل برای تبلیغ دین به شمار میرود.
تغییر محیط
تغییر محیط یا هجرت به عنوان یک فرصت بی بدیل برای تبلیغ دین به شمار میرود. گاهی برای گریز از محدودیتهای یک محیط باید دست به هجرت زد. گاهی برای کسب علم و دانش باید به محیط دیگری مهاجرت نمود. گاهی ظرفیت فرد بیش از محیط کوچکی است که در آنجا زندگی می کند، باید به محیط های بزرگ تر برود که بتواند از همه ظرفیتهای خود پرده برداری نماید و استعدادهای خود را باور کند؛ تا بهرهوری افزون شود. گاهی مکان او آلوده به جریانهای دین ستیزی است و اگر او در آن محیط بماند، خود و خانوادهاش آسیب جدی میبینند. لذا باید محیط خود را عوض کند و به سرزمین دیگری کوچ نماید، تا دین خود و خانوادهاش را محفوظ دارد.
هجرت از ماده هَجَرَ به معنای ترک و جدایی و دوری گزیدن است. قرآن کریم می فرماید: «کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان گسترده ای در زمین می یابد، که می تواند اهداف دینی خود را پیش برد.1
هجرت و تغییر محیط در همه زمانها از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، که از یک سو مومنان را از تسلیم در برابر فشار و خفقان محیط باز می دارد و از سوی دیگر عامل صدور عقیده به نقاط دیگر میشود. همچنین هجرت در زندگی بشر و پیشرفت علوم و به وجود آمدن تمدن ها نقش تعیین کنندهای داشته و دارد. قرآن در بیش از ۱۴ آیه به بیان های مختلف دستور هجرت داده است.
گاهی با زبان ملامت می گوید: «مگر سرزمین خدا گسترده نبود، چرا دست به هجرت نزدید؟»2
گاهی پاداش عظیم آن را گوشزد می نماید و می فرماید: «آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان های خود در راه خدا جهاد کردند، درجه بزرگتری نزد خدا دارند و آنها رستگارانند.»3
هجرت تاریخی پیامبر، آغاز سرنوشت ساز نشر و گسترش اسلام و رفع محدودیت های محیط آغازین بود. لذا مبدا تاریخ مسلمانان و زیر بنای حوادث سیاسی تبلیغی و اجتماعی آنان گشت. پیامبر خدا فرمود: «کسی که برای حفظ دین و آیین خود، از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند، استحقاق بهشت می یابد.»4 در مورد فرار از ظلم و مهاجرت هم قرآن میفرماید: «آنها که مورد ستم واقع شدند و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت
اختیار کردند، جایگاه پاکیزه ای در دنیا به آنها خواهیم داد.»5
یک نوع از هجرت نیز هجرت باطنی و معنوی است، یعنی هجرت از گناهان.
پیامبر خدا فرمود: «برترین هجرت آن است که از گناهان هجرت کنیم.»6
و نیز هجرت دو گونه است: نخست آنکه از بدی ها دوری کنید و دیگری آنکه به سوی خداوند متعال و رسولش هجرت کنی و تا زمانی که توبه پذیرفته میشود، هجرت قطع نمی شود.7 و نیز برترین هجرت آن است که فاصله بگیری از چیزی که خدا بد میداند.»8
امیرمومنان (علیه السلام) فرمود: «مهاجران واقعی آنهایی هستند که از گناهان هجرت میکنند و مرتکب آن نمیشوند.»9 و نیز: «از شهوات هجرت و دوری کنید، زیرا شهوات شما را به سوی ارتکاب گناهان و هجوم بردن بر زشتی ها هدایت می کند.»10 این هجرت معنوی و باطنی هجرت به سوی خداست؛ به همین جهت است که ابراهیم (علیه السلام) می گوید: (قَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّ)11 یعنی «به راستی من به سوی خدایم هجرت می کنم.» و (إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی)12 «من به سوی خدای خود می روم.»
آری مهمترین صفت و ویژگی مهاجر، آن است که هجرتش، تلاش و تبلیغش برای خدا باشد و ایمانش از سر تسلیم و رضایت خداوند: «هرکس داوطلبان به اسلام درآید، مهاجر است.»13
شناخت و معرفت، خود هجرتی است از جهل به علم و از تاریکی به نور. همین که تلاش کنی به معرفت برسی مهاجری! و در راس این شناخت ها، شناخت خدا، شناخت فرستاده خدا و شناخت امام و حجت خدا است. لذا امروز وظیفه تو علاوه بر شناخت خدا و پیامبر، شناخت امام این زمان، یعنی صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) است.
امام حسین (علیه السلام) در پاسخ یکی از یاران در مورد معرفت الله فرمود: «شناخت خداوند به این است که اهل تمام زمانها، امامشان را بشناسند. امامی که بر آنها اطاعت و پیروی از او واجب است.»14
امیر مومنان فرمود: «نام مهاجر را بر کسی نمی توان گذاشت، جز آنکه حجت خدا بر روی زمین را بشناسد. هر کسی او را شناخت و اقرار کرد، مهاجر است.»15 این جمع بندی را محمد از بحث های فیمابینی در مورد فرصت مهاجرت ارائه داد.
نیکی و احسان
اگر کسی به شما نیکی کند، به او علاقمند شده و همیشه خود را وامدار او می دانید. اگر خودتان به کسی نیکی کنید، به قلب او وارد شدهاید و دلش را به دست آورده اید. این خاصیت نیکی کردن است. به همین دلیل بود که مسیون های مسیحی در قالب خدمات درمانی و کمکهای بشردوستانه به مناطق آفریقایی میرفتند و آن مردم چون نیکی های آنها را میدیدند، مسیحی می شدند و بر عکس اگر به کسی جفا کنید و ضرری بزنید، از اعتقادات شما هم منزجر میشوند.
بسیاری از مخالفتها با دین، شاید از رفتار دینداران ناشی شده و هر جا که پیشرفتی هم بوده، ناشی از نیکی کردن مبلغان دینی بوده است. چرا که معروف است، وقتی پیامبر (صلی الله علیه وآله) به عیادت فردی رفت که هر روز بر سر او زباله می ریخت و احوالش را پرسید، او در برابر این نیکی شرمنده گشت و مسلمان شد.
یا فردی غریبه که به امام مجتبی (علیه السلام) اهانت کرد، اما امام او را نواخت و مهمان کرد و هنگام رفتنش کمک مالی به او نمود، دلبسته شد و تغییر مرام داد. لذا بهترین فرصت برای دینداران به منظور جذب حداکثری، احسان و نیکی کردن بی منّت است.
گفتم: درست گفتی هادی جان! آنقدر احسان مهم است که خداوند می فرماید: «هر کس کار نیکی به جای آورد، ده برابر آن پاداش دارد.»16 و «اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی می کنید.»17 و «نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد.»18 و «همانگونه که خدا به تو نیکی کرده است، تو نیز به مردم نیکی کن.»19
و چه زیبا گفته اند: تو نیکی می کن و در دجله انداز، که ایزد در بیابانت دهد باز!
و آنگاه به تاثیر نیکی در برطرف شدن دشمنیها و جذب قلوب اشاره نموده و می فرماید: «نیکی و بدی یکسان نیست؛ (بدی دیگران را) با شیوه بهتر (که نیکی است) دفع کن، که این هنگام آن کس که میان تو و او دشمنی است، همچون دوستی گرم میشود و عداوتش نسبت به تو تمام میگردد.»20
امیرمومنان (علیه السلام) فرمود: «احسان و نیکی به بندگان خدا، بهترین زاد و توشه مناسب برای جهان پس از مرگ است.»21 و «کمک به مردم، راس ایمان است.»22
محمد گفت: بدا به حال ما که نیکی به مردم را فراموش کنیم و میدان را به مخالفان دین واگذاریم که آنها با نیکی کردن به مردم در دل آنها نفوذ کنند و آنها را با این وسیله، به عقاید باطل خود علاقمند نمایند. تیمی را سرپرستی کنند، دانشجوی غریبی را که تازه به آن شهر وارد شده؛ می نوازند و جا می دهند؛ بیکاری را به کار می گذارند؛ بی خانمانی را خانه میدهند، قرضِ قرض داری را میپردازند و با این گونه احسان ها، آنها را وامدار خود نموده، کم کم به کیش خود در می آورند. این شیوه رایج بسیاری از مخالفان و رقیبان ماست؛ در حالی که اینها وظیفه خود ما و توصیه شده از سوی پیشوایان ماست.
امام کاظم (علیه السلام) فرمود: «همانا مُهر قبولی اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و گرنه هیچ عملی از شما پذیرفته نمی شود.»23
و امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: «بر شما باد به احسان و نیکوکاری در حق دیگران، که آن برترین و پر منفعت ترین، کشت و زرع و سود آخرتی برای شما خواهد بود.»24
و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) نیز فرمود: «من و آن کسی که سرپرستی یتیمی را بپذیرد، در بهشت به سان این دو انگشت، در کنار یکدیگر خواهیم بود.»25
هادی: احسان و نیکی به دیگران علاوه بر نفوذ در قلب ها و جذب آنها به آیین الهی، پرمنفعت ترین معامله با خدا (پاداش ۱۰ برابر)، بهترین توشه آخرت، عامل دوستی و صمیمیت، زمینهساز تعدیل اقتصادی، کاهش آسیب های اجتماعی، آمرزش گناهان، آرامش روحی، محبوبیت نزد خداوند و ده ها فایده دیگر خواهد بود.
البته این احسان و نیکی فقط مختص هم کیشان نیست، بلکه همه مردم را فرا می گیرد. چنان که در دعاها نیز برای همه دعا میکنیم؛ همچون دعاهای ماه رمضان که شفای همه بیماران و رهایی همه اسیران و ادای قرض همه وام داران و بازگشت همه غریبان به وطن و غیره را خواستار میشویم.
پیامبر ما ظالمان به خویش را دعا می کرد و هدایتشان را از خدا می خواست و پیشوایان ما، همه نیازمندان را از هر کیش و آیینی مینواختند، که گفته اند:
عشق یعنی نان ده و از دین مپرس
در مقام بخشش، از آیین مپرس
منابع:
2 نساء/ آیه 97
3 توبه/ آیه ۲۰
4 بحارالانوار/ جلد ۱۹ / صفحه ۳۱
5 نحل/ آیه ۴۱
6 منتخب میزان الحکمه/ آیه ۵۲۱
7 همان مدرک
8 همان مدرک
9 بحارالانوار/ جلد ۹۷ / صفحه ۹۹
10 غرر الحکم/ حدیث ۲۵۰۵
11 عنکبوت/ آیه 26
12 صافات/ آیه ۹۹
13 کافی/ جلد ۸ / صفحه ۱۴۸
14 علل الشرایع/ جلد ۱ / صفحه ۹
15 نهج البلاغه/ خطبه ۱۸۹
16 انعام/ آیه ۱۶۰
17 اسراء/ آیه ۷
18 بقره/ آیه ۱۹۵
19 قصص/ آیه ۷۷
20 فصلت/ آیه ۳۴
21 عیون الحکم/ ۴۹۴
22 غرر الحکم/ ۳۸۳
23 بحارالانوار/ جلد ۳۷۹ / صفحه ۷۲
24 غرر الحکم/ صفحه ۳۸۳
25 بحارالانوار/ ج 35/ ص117