حجّ هر کسی بنا به کلاسی که دارد متفاوت است. انسان در هر کلاسی که باشد، آنچه را که باید بفهمد،
حواسمان جمع باشد
حجّ هر کسی بنا به کلاسی که دارد متفاوت است. انسان در هر کلاسی که باشد، آنچه را که باید بفهمد، حج تفهیمش می کند و آنچه را که می فهمد، وجدانیش می کند. لذا انسان آنجا گمشده هایش را می یابد و چون انسان ثابت نیست، دائما در تغییر است، لذا شما هر سال که حج بروید، حج امسالتان متفاوت از حج سال قبل است. حج پارسالتان مال کلاس سال قبلتان است و حج امسالتان مال کلاس امسالتان است.
از ابتدا تا انتها انسان نمی شود جایی باشد که بگوید من معلم نمی خواهم. نه، آدم در هر کلاسی که باشد، معلم می خواهد. “فوق کل ذی علم علیم” (1) و چون حج این شکلی با انسان عمل می کند، پس شما نمی توانید بگویید من یک بار رفتم کافی است. ده بار رفتم کافی است، نه!
برای همین شما در ادعیه لیالی قدر، متعدد می بینید این مطلب را که ائمه «علیهمالسلام» فرمودند: “اللهم ارزقنی حج بیت الحرام فی عامی هذا و فی کل عام” (2)
این شبهه، شبهه درستی نیست. حالا نمی خواهم بگویم شبهه شیطانی است، که بگوید من حج نمی روم به جایش پولش را می دهم به فقرا! آن یک حساب دیگری دارد و این یک حساب دیگری دارد. آن یک حواله دیگری دارد این یک حواله دیگر.
لذا بهترین و اصلی ترین کاری که در واقع در ایام و لیالی رمضان می توان انجام داد، این نیست که آدم ادعیه و قرآن و نماز بجا آورد، البته که اینها فوق العاده است و اثر می کند. اصل این است که انسان حواسش جمع باشد که کجاست، چه کسی است. همین مقدار که انسان حواسش جمع باشد، می فهمد آدم با خداست. این یک اصل است و آنهای دیگر در واقع برای تشدید این حالت است، تعمیق این حالت است.
لذا اگر بنا باشد انسان آن کار را بکند و حواسش به این نباشد، نه! از مسیر اصلی خارج شده است. لذا صرف بیدار ماندن، موضوعیت دارد در این ایام و لیالی. این که آدم بیدار بماند و بنشیند و حواسش جمع باشد که رحمت خدا بیش از پیش شامل حال بنده هایش شده است. این رحمت بیشتر شامل حال بنده هایی است که می فهمند و حواسشان هست.گفت:
ای خوش آن جلوه که ناگاه کند
ناگهان بر دل آگاه کند
دارند عطا می کنند، خوب به همه می دهند، آن کس که حواسش باشد که دارند می دهند! خوب او بیشتر می تواند جذب کند. شاید بتوانم این شکلی بگویم، آن کسی که حواسش هست چه دارد اتفاق می افتد، آنچه را به سر و رویش می ریزند، جذب می کند. ولی آن کسی که حواسش نیست، آنچه که به سر و رویش می ریزند، سُر میخورد و می ریزد به زمین. ممکن است نمی به آن برسد ولی خیسش نمی کند. ولی هر کسی حواسش بود، مطمئنا خیس می شود و به شدتی که حواسش بود، خیس تر می شود. لذا به اندک تاملی انسان می تواند، واقعا وصل به کُر شود، نه فقط خیس شود، طهارت پیدا کند.
طهارت چیزی به جز حقیقت فاطمه «سلام الله علیها» نیست.
آنچه که باید در انسان اتفاق بیفتد، برای هر کس دیگری اتفاق افتاده، در این ظرف و فضا افتاده است. “یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه” (3) اول پاک می کنند بعد به آدم نورانیت علم می دهند. و تلاوت قرآن از کارهایی که برای انسان انجام می دهد، اولا همین کار است. تطهیر انسان از آلودگیها.
شما تالی و تلاوت کننده خدا را در آیات می بینید که اولا خود رسول الله است. “یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمکم الکتاب و الحکمه” (همان مدرک) بعد می رسید به زمان خود ما می بینید که، تالی کتاب خدا در واقع خود نفس نفیس وجود مقدس ولی عصر «علیه السلام» است. در زیارت آل یس داریم “یا تالی کتاب الله و ترجمانه” این هم همین مقدار اشاره کردم، دیگر حالا آنهایی که تلاوت قرآن می کنند، خودشان می دانند که به این ترتیب، با این توضیحات، حالا باید چه کار کنند.
معنای نیابت
متاسفانه نوعا کسانی که به نیابت ائمه «علیهم السلام» کاری انجام می دهند، نمی فهمند دارند چه کاری می کنند! نیابتا عملی را انجام می دهند، اما متوجه نیستند چه شکلی باید انجام بدهند. فرد، خودش انجام می دهد. بعد به زبانش می گوید، انجام می دهم نیابتا از طرف فلان.
در نیابت یعنی من دارم به جای او انجام می دهم. پس یعنی باید یک اتفاقی بیفتد که من بیابم که او بر من حضور دارد. حالا اگر شما متوجه این مطلب هستید، به نیابت از امام زمان قرآن بخوانید. بعد ببینید قرآنتان چقدر تفاوت می کند. با توجه به اینکه اصلا تالی و تلاوت کننده کتاب خدا ایشان است. در این زمان هر کس بخواهد درست تلاوت کند، باید در واقع از زبان مبارک ایشان بوده باشد.
اگر می خواهید با ولی عصر «علیه السلام» زندگی کنید، خودتان را در مشهد و منظر آن حضرت بدانید. این کار را خیلی ساده میشود انجام داد. ما می دانیم ما ایشان را نمی بینیم، ولی ایشان که ما را می بینند. به صریح قرآن ائمه «علیهم السلام» شاهد بر خلایق اند. ایشان شاهد بر ماست. الان همه کائنات در مشهد و منظر ایشانند و ایشان شاهد بر همه است. از قبل خدای متعال “عین الله ناظر فی خلقه” (4) است. یک چشم خدایی که ناظر بر همه است. اتفاقی که می افتد این است. ولایت ولی الله و آن رحمت رحمیت خدای متعال که می خواهد از ناحیه مقدسه ولیش اعمال شود، توجه ولی الله است که اعمال می شود. این توجه ممکن است یا به نگاه باشد یا به اشاره.
پس وقتی شما خودتان را در مشهد و منظر ولی خدا قرار دادید، یعنی شما خودتان را مشمول همه نعمات و برکات و رحمتهایی قرار دادید که از ناحیه مقدسه آن حضرت، به اذن الله بر همه خلایق منتشر شده است. خود آن بزرگوار کانون همه رحمت و نعمت الهی است و اصلا رحمت و نعمت الهی چیزی به جز وجود مقدس ولی الله نیست. وقتی انسان توانست به آن نحوی که عرض کردم نیابتا از قبل ولی خدا کاری انجام بدهد (به نتیجه عمل کاری ندارم) همان حین عمل، انسان در واقع کانون همه رحمتها و نعمتها و برکات الهی شده است.
کسی عرض کرد خدمت رسول خدا یا رسول الله من قسمتی از نمازهایم را برای شما قرار می دهم. فرمودند: اگر می توانی همه آن را قرار بده. (5) صحبت نمازهای مستحبی نیست!
اصلا اینکه به ولایت امیرالمؤمنین و ائمه «علیهم السلام» عبادات قبول است، معنیش همین است. خود رسول الله خوانده. بعد آن کسی که همه حقیقت پیش اوست “و من عنده علم الکتاب” (6) بعد آنهایی که جای آنها نشسته اند. عمل خدایی را آن کسی انجام داده که علم خدایی را داشته. علم خدایی همانی است که در کلام خدای متعال است، در قرآن است. یعنی قرآنش است. این علم پیش کیست؟ عملش هم پیش همان است.
لذا در هر کسی هم که بخواهدآن عمل اتفاق بیفتد باز توسط همان باید انجام شود. معنی “انما یتقبل الله من المتقین” (7) هم همین است. عمل قابل قبول این است و جز این نیست. از کسی سر می زند که بتواند این حقیقت را حفظ کند.
ضیافت الله
درباره تقوا پیش از این صحبت کرده ایم. در هیچ ایامی مثل ایام ماه مبارک رمضان، آن حقیقت خودش را نشان نداده. در هیچ ماهی و در هیچ شبهایی مثل این شبها، خصوصا در لیله القدرش. تعبیر قشنگی است که طبری دارد که می گوید عید فرشتگان است. در روایت است که ملائکه دور ولی عصر می گردند. توفیقی بالاتر از این؟ که این اجازه را پیدا می کنند که خدمت ولی عصر «علیه السلام» مشرف شوند. اگر انسان با همین حالت تذکر و توجه، که به کسی که صائم و روزه دار است، خود به خود خدای متعال لطف کرده و دست می دهد و فقط متاسفانه حواسمان نیست. حواسمان باشد، استفاده فوق العاده ببریم.
لذا خواب هم که انسان می خواهد انجام دهد، با همین حال و هواست و در دنباله همین بیداری است. همین آدم مورد رحمت است که چشمهایش را می بندد و می خواهد بخوابد. لذا خواب انسان هم عبادت می شود. به دلیل اینکه در این حقیقت احاطه شده، خصوصا اگر توجه و تذکری هم باشد. بله نفسها تسبیح است و اینها را بخواهید که به شما بفهمانند یعنی چه نفس تسبیح است، یا همین طور سرسری می گوییم و میگذریم. این حرفها، جدلی نیست. یعنی چه ندارد. گدایی دارد. باید از صاحب اصلی این حرفها خواست، به آدم بفهمانند.
هیچ راهی برای فهم معارف الهیه بجز گدایی و تضرّع و توسّل به صاحبانش نیست. خطبه ای که رسول الله(صلی الله علیه و آله) دارند ببینید. غذای روح و دل انسان، معارف الهیه است، علوم الهیه است. یک معنی ضیافت الله بودن این ایام و لیالی همین است. “و یطعمون الطعام علی حبه مسکین و یتیم و اسیرا” (8) آنها می دهند، بخاطر رضای خدا می دهند.، نه به خاطر ما. “من اتاکم نجا” (9)اطلاق دارد. آدم برود آنجا، در خانه آنها با گردن کجی، هر کسی می خواهد باشد.
روز تاسوعا اگر شما بروید محله های ارمنی نشین، یک جاهایی آنها بخاطر قمربنی هاشم «علیه السلام» خیرات می دهند. گرفتار بوده متوسل شده، گرفته. آدم کریم به کرمش نگاه می کند و می دهد، به طرف مقابل که نگاه نمی کند.
باز توصیه ای بکنم به مناسبت این ماه مبارک، این که: انسان خودش می فهمد، چه کار بکند حواسش پرت می شود. آن کار را آدم باید سعی کند، کمتر بکند که عمدتا برمی گردد به حرف زدنهای ما. حرفهای صد تا یک غازی که به هیچ دردی نمی خورد. نگوید طوری نمی شود. ولی خوب مشغله است، ایجاد می کند. اگر خدای متعال لطف بکند به آدم و یک ماه در این حال و هوا، تا جایی که عنایت می کنند، بتواند آدم خودش را نگه دارد، خیلی است.
خدایی که با من است
از سفر حجی باز می گشتیم، به بعضی از رفقایی که در آنجا بودند، گفتم. گفتم ببینید خدایی که در اینجا پیدا کردید، این خدا همه جا هست. نه اینکه فقط اینجا باشد. این حقیقتی که اینجا بود، همه جای دیگر هم هست. این درسی است که از اینجا که برگشتی هم حواست باشد، که همین خدا با توست، هر کجا که باشی. فقط آدم چشمهایش را باید باز کند. حواسش را باید جمع کند.
تازه این ماه تمام شد، آدم به وضوح می تواند بفهمد که نه، روزهای بعدی هم دنبال همین روزها هست. ایام بعدی، آن زمان بعدی هم دنبال همین است. پس چرا خودم را جمع و جور نکنم؟! چرا از این حقیقت حاضر و ناظر در همه خلقت، من بهره نبرم، خودم را متوجه و متذکر آن نکنم؟!
در این ایام یا در آن مواقف لطف می کنند و از آن طرف یک عنایت فوق العاده و مخصوصی به انسان می کنند که انسان را متوجه اش بکنند. ولی حالا وقتی انسان متوجه شد یک چنین حقیقتی وجود دارد، باید دست و پایش را جمع کند. برای بعدش سعی کند حفظش کند، نگهش دارد. مثل اینکه به فرض شما دارید به دوستان یا دخترانتان بافتنی یاد می دهید. قاعده اش را گفتید و او یاد گرفته ولی تنبلی می کند و انجام نمی دهد. دو دفعه، سه دفعه، چهار دفعه، می گیرید برایش انجام می دهید و یا می دهید به دستش و دستان خود را می گذارید روی دست او بعد کمکش می کنید و می گویید ببین: این شکلی، راهش می اندازید و می گویید حالا خودت انجام بده. بلا تشبیه یک همچنین چیزی.
در باز است، همیشه می شود گرفت. ولی یک وقتی است که منهای گرفتن شما، خود آنها هم می دهند، خوب این مضاعف می شود. این ایام یا آن مواقف این شکلی است. لحظه های نماز این شکلی است. لحظه های این عبادات که به طور خاصی اسم برده شده، این شکلی است و اگر کسی به این نحو بود، همه لحظه هایش عبادت است و باید همین شکلی باشد.آدم کمی خودش را تکان دهد واقعا می فهمد که: یار با ماست چه حاجت که زیارت طلبیم.
اگر در این ایام و لیالی خواستید دعا بکنید، که حتما هم می کنید، اولا برای آن کسی دعا بکنید که عزیزترین خداست. اینکه گفتند و هست که اصلا صلوات دعای فرج است. چون شما با صلوات دعا می کنید به عزیزترین های خدای متعال. خدای متعال به طفیل آنها، بدون اینکه خودتان بدانید، حاجتتان را روا می کند.
از آن طرف هم دعای فرج است، چون آن تحقق تام و تمام صلوات برای اهل البیت «علیهم السلام» به فرج امام زمان «علیه السلام» تحقق پیدا می کند. چون حاصل صلوات تسلیم شدن است و باطن و حقیقت خلقت که همه اش در خود ولی الله است. اما اینکه در ظاهر هم تعیّن پیدا می کند، این موکول به ظهور ولی عصر «علیهالسلام» است.
اگر انسان بداند کسانی که دعا می کنند برای وجود مقدس ولی عصر «علیهالسلام» که اینها مشمول دعوات آن حضرت واقع می شوند. حالا اگر من در حق خودم دعا بکنم مهم است یا اینکه آن حضرت در حق ما دعا بکنند. دعای من در حق خودم در حد فهم و بیان خودم است، که مصالح و منافع خودم را نمی دانم.
در ثانی من چه باید داشته باشم که خدا به من نداده؟ “ما من دابه فی الارض الا و علی الله رزقها“(10) صریح فرمایش خداوند متعال است. هیچ جنبنده ای روی زمین نیست مگر اینکه خدای متعال تعهد روزیش را کرده. پس آنچه که باید داشته باشیم، خدای متعال به ما می دهد، الا اینکه دو تا مساله است.
چیزهایی هست که یا موقعش نشده و به ما نداده اند و چیزهای دیگری هم هست که رزق ما بوده، خدای متعال به ما داده، ولی ما ضایعش کردیم. ما با کفران نعمت ضایعش کردیم و به شدتی که انسان مواظب منعم و ولی نعمتش باشد، خود به خود رفتارش با نعماتی که از قبل او هست، تنظیم خواهد شد. خدای متعال فرموده: شکر نعمت باعث زیادی نعمت می شود. یکی اش به همین دلیل است. البته نه فقط این مورد که در احادیث فرمودند: کسی که امور آخرتیش را اصلاح کند، خدا امور دنیاییش را کفایت می کند.
کسی که رابطه خودش را با خدای متعال اصلاح کند، خدای متعال رابطه او را با خلق اصلاح می کند. این ایام و لیالی بهترین فرصت است. معلوم نیست باز سال دیگری باشد و ما هم باشیم. همچنین توفیقی، صحتی، سلامتی، تازه به شرط بودن.
منابع