وقتی زیارت عاشورا می خوانید، آرزو کرده و تمنا میکنید:
اسرار خوشبختی، قسمت شصت و هشتم:
مِلک حسینی بودن
وقتی زیارت عاشورا می خوانید، آرزو کرده و تمنا میکنید: «اللَّهُمَّ اجْعَل مَحْيَايَ مَحيَا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». انسان وقتی میتواند آن حیات و ممات را داشته باشد که آن حقیقت، مستولی و مرید در او باشد؛ یعنی صاحب اراده شده باشد و انسان در اختیار او باشد و این امر به جز با محبت شدید و اطاعت دقیق، شدنی نیست. در عالَم «ولایت» هر «ولی» اگر زندگی کنی در تمام اجزا و پاره های آن عالم، اولویت با وجود و مالکیت و سلطنت و حضور آن «ولی» است؛ اگر «رحمان»، «رحمان» و اگر «شیطان»، «شیطان» و اگر «من»، «من».
قبول ولایت، یعنی حضور ولی را در موطن نفس برتر از حضور خود قرار دادن و چنین است بیان حال مؤمن در کلام الهی که: «النَّبِيُّ أُولَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِن أَنفُسِهِم»؛1 یعنی بودن و حضور مبارک پیامبر (صلی الله علیه وآله) در مؤمن بیش از بودن و حضور آنان در خودشان است و معنای «حسينُ مِنّى وَ أنا مِن حُسین» سقف این معناست؛ یعنی حسین اصلاً «من» ندارد، بلکه «منِ» حسين، منم.
«اللَّهُمَّ صَلَّ عَلَى حُسينِ بنِ عَلىِّ الشَّهِيد. اللَّهُمّ صَلَّ عَلَى عَلَيَّ بنِ الحُسينِ الشَّهِيد. اللَّهُمَ صَلَّ عَلى أولادِ الحُسينِ الشُّهداء. اللَّهُمَّ صَلَّ عَلى أصحابِ الحُسينِ الشُّهَداء. أللَّهُمَّ الْعَن مَن شَرِكَ فى دَمِ الحُسين (عليه السلام).» برای تسلّای قلب مبارک حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) و به نیابت از طرف ایشان به این صلوات مداومت داشته باشیم؛ شاید به فضل و عنایت ایشان از سوز محبت ایشان به امام حسین (علیه السلام) بهرهمند شویم.
ولايت ولى الله آن مقدار در شخص تحقّق می یابد که ولیِّ حق، بر جان نشسته باشد؛ آدم شده باشد «جانم علی»، «جانم حسین» تا آنجا که «جان جانانم حسین»، «دینم حسین»، «دین و دنیایم حسین». و بر نفَس نشستن آن نَفسِ نَفيس، نشانی خوبی از این نزول اجلال است. و وقتی که شد «جانم حسین»، می شود «لَا يَجِدُونَ أَلَمَ مَسَّ الحدید»؛2 می شود پر از حسین (علیه السلام) آن چنان که دردِ آهن را حس نمی کند و اگر در این زمانه باشد و اتفاق افتد از آزار زمانه و دیگران آزرده نمی شود. نه آنکه قمه میزند و طوری نمی شود؛ زیرا آزار اهل زمانه در اخرالزمان بر کسی که کمر به دفاع از اهل بیت (علیهم السلام) خصوصاً امام زمان (علیه السلام) به ویژه درباره ظهور بسته، سخت تر از درد آهن است.
ورود به ولایت الله با سلام و تسلیم به امام حسین (صلوات الله علیه)
امام حسین (سلام الله علیه) قصد کرده است تا با خدای متعال انس بگیرد و او را زیارت کند. حتی وقتی نصر و یاری برایشان نازل گردید و به ایشان عرض شد که: از ثواب شما چیزی کم نمی شود، اگر یاری ملائکه را قبول کنید؛ اما ایشان قبول نمی کنند؛ زیرا آنچه را میخواهند، فقط با شهادت حاصل میشود.
نکته خیلی مهم این است که: نه تنها عمل وجود مبارک امام (علیه السلام) ایشان را کامل نمی کند، بلکه آن اعمال را انجام می دهند تا باطن و کمال خودشان را آشکار کنند. در واقع می خواهند در ظرف آن عمل، خودشان جلوه کنند. ایشان خدای متعال را و اصحابشان ایشان را قصد کرده اند؛ قصد انس با ایشان، قصد زیارت ایشان؛ به همین دلیل است که وجود مقدس سيّد الشهدا (سلام الله علیه) بالای سر هر یک از اصحاب در آخرین لحظات حیاتشان که حاضر میشوند، او چشم به جمال نورانی آقای خود گشوده و مؤدبانه عرض میکند: «السّلامُ عَلیكَ یاأباعبدالله»؛ مگر غیر از این است که وقتی انسان میخواهد کسی را زیارت کند یا بر کسی وارد شود، عرض سلام میکند؟ لذا «السّلامُ عَلَيكَ يا أباعبدالله» گفتنِ اصحاب، به وقت جان دادن؛ یعنی رسیدن آنها به همان حرم و زیارت جانانه ای که قصد کرده بودند؛ یعنی اجابت شدن «اللَّهُمَّ ارزُقنِي شَفاعة الحسين یوم الورود» در حق آنها.
«سلام»، وظیفۀ کسی است که بر کسی وارد می شود؛ آنها بر امام حسین (سلام الله علیه) وارد میشدند؛ لذا عرض میکردند: «السّلامُ عَلَيكَ يا أباعبدالله». وجود مبارک ولی الله، خدای متعال را می یابد و وجود مقدس دوستان ولی خدا، ایشان را. امام (علیه السلام) «يَحُومُ حَومَ رَبِّهِ»3 و شيعيان ايشان «يَحُومُ حَومَ قَلبِهِ»؛4 وجود مقدس امام حسین (سلام الله علیه) دور خدای متعال می گردد و اصحاب ایشان دور ایشان؛ آن بزم اعلای بهشتی این است.
حالا! آن کسی که دارد دور قلبش می گردد، وقتی در قلبش وجود مبارک امام حسین (علیه السلام) بوده باشد، و از سویی در قلب مبارک امام حسین (علیه السلام) نیز، خدای متعال بوده باشد، چنین شیعه ای، دارد دور خدای متعال هم می گردد و چنین است که شیعه به ولایت ولی الله، به ولایت الله می رسد.
سلامت و امنیّت در ولایت
آن بندگیای زیبنده خدایی خداوند متعال است که بی هیچ خلل و خطایی عین عصمت بوده باشد. قصد عالی از زیارت وجود مبارک ولی الله که ولایت خدای متعال را دارد این است که انسان به عنایت ایشان به آن ولایت نائل بشود؛ تا به این ترتیب در بندگی خودش عصمت پیدا کند. اصلاً یک معنای «السلام علیک» که در زیارات به خدمت معصومین (علیهم السلام) عرض میشود همین است؛ یعنی آقا! من تسلیم شما هستم، من خودم را تسلیم شما میکنم تا شما مرا بگردانید، تا شما مرا بچرخانید، تا فعل و انفعال من به دست شما بوده باشد، که اگر دست من باشد، من خطا کارم، من اهل سهو و نسیانم؛ اما شما نه، شما به ولایت الهی عمل میکنید؛ لذا شما معصوماید، عصمت و طهارت از آنِ شماست، اگر ما تسلیم شما بوده باشیم، به عنایت شما از آنِ ما هم خواهد بود.
سلامت و امنیّت فقط در ولایت الهیه است که وجود دارد. مقام حضرت ابراهیم (علیه السلام) که در قرآن آمده، مقام امامت است؛ «و مَن دَخَلَهُ كانَ آمِناً»؛5 «که هر کس در آن وارد شد، در امنیت خواهد بود». این مقام امیرالمؤمنين و مقام امامت برای او بوده است؛ ولایت ولی الله است که هر کس در آن وارد شود، در امنیت خواهد بود؛ «کانَ آمنا» اگرچه دور و برش جهنم باشد، هیچ اتفاقی نمی افتد.
سلامت و امنیت در واقع نتیجه آن امر الهی است که در باطن شخص، تحقق پیدا میکند. در واقعیت بیرونی، مقام اباعبدالله مقام امن و سلام است. وقتی ما میگوییم: «السّلامُ عَلَيْكَ يا أباعبدِالله» می خواهیم آن سلامت و امنیت در اثر جواب ایشان در وجود ما هم تحقق پیدا کند؛ یعنی ما ولایت شما را قبول میکنیم، تسلیم شماییم، نه یک بار صد بار میگوییم که شاید یک نوبتش را درست بگوییم و اگر ایشان جواب همان یکی را بدهند کفایت میکند.
چاره سازی حسینی و روح مطهر فاطمی
ورود به معنای حرم حسینی، موکول به اذن و عنایت ساحت مقدس فاطمی (سلام الله علیهما) میباشد. از زراره نقل شده است که امام صادق (علیه السلام) درباره امام حسین (صلوات الله علیه) فرمود: «وَ مَا مِن بَاكٍ يَبكِيهِ إِلَّا وَ قَد وَصَلَ فَاطِمَةَ وَ أَسْعَدَهَا عَلَيهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ الله (صلى الله عليه وآله) وَ أَدَّى حَقَّنا»؛6 «هیچ گریه کننده ای بر حسین بن علی (علیه السلام) نیست، جز اینکه با حضرت فاطمه (علیها السلام) (برای همدردی و خدمت و ادب) صله (پیوند) برقرار کرده و آن بانو را یاری کرده و با رسول الله (صلى الله عليه وآله) صله (پیوند) برقرار کرده و حق ما را ادا کرده است».
حال با توجه به منزلت منحصر به فرد و خاصّ ساحت مقدس فاطمی -به طور عام- و در ارتباط با وجود مبارک امام حسین (علیه السلام) -به طور خاص- اهمیت گریه بر امام حسین (علیه السلام) معلوم میشود؛ البته اگر این گریه با توجه و احترام و محبت به این اتصال انجام شود.
حرف اول و آخر در ولایی شدن: حسینی شدن، یعنی وارد معنای حرم حسینی شدن که آن هم به اذن و عنایت ساحت مقدس فاطمه اطهر است؛ زیرا بیت و حرم همۀ اهل بيت (عليهم السلام)؛ ظاهرا و باطناً از آنِ ایشان میباشد. باطناً، زیرا بیت باطنی آنان، روح ایشان است و روح مقدس همه آنان روح القدس است، و روح القدس، آن عليا حضرت و روح مقدس ایشان است؛ و هم بیت ظاهری آنان که حرم های مطهر ایشان میباشد؛ حال: «خُذ مَا آتَيْتُكَ وَ كُن مِنَ الشّاكرين»؛7 قدر آنچه را که عرض شد، بدانیم.
لزوم فهم سوره قدر برای بهره مندی از شفاعت
فرموده اند: «هر کس سوره قدر را نفهمیده باشد، از شفاعت ما بهره نخواهد برد.» لازمه اوّل برخورداری از شفاعت، شناختن شفیع است و این سوره، شامل همه مقامات عالیه اهل بیت (علیهم السلام) و جامع آنها میباشد؛ پس فهمیدن این سوره نشانه از شناختن وجود مقدس آنان است. شاید در اینجا منظور از شفاعت، نه فقط شفاعت در بخشیده شدن گناهان بلکه به معنای اعلا مرتبه از آن؛ یعنی همراه شدن بوده باشد؛ یعنی: کسی میتواند به توفیق همراهی و بودن با وجود مبارک اهل بيت (عليهم السلام) نایل شود که سوره قدر را فهمیده باشد. به میزانی که انسان به وجود مبارک امام (علیه السلام)، آن هم به عنایت خودشان معرفت پیدا کند، زیارتش زیارت خواهد بود و از شفاعت بهره مند خواهد بود. دست آن کسی را خواهند گرفت و شفیع آن کسی خواهند شد که شفیع را میشناسد.
و تفضلاً این مطلب را فرموده اند که: هر کس سوره قدر را نفهمیده باشد، از شفاعت بهره ای نخواهد برد؛ یعنی هر کسی به میزانی از شفاعت بهره مند خواهد بود که نسبت به سوره قدر فهم پیدا کرده باشد. با توجه به روایاتی که نقل شده است، سوره قدر، نَسَب اهلبیت (علیهم السلام) است؛8 لذا به میزانی که کسی از سوره قدر فهم پیدا کرده باشد، در واقع از شفیعان روز قیامت فهم پیدا کرده، از عزیزان خدای متعال فهم پیدا کرده است. به این ترتیب اگر کسی سوره قدر را نفهمیده باشد، از شفاعت بهره نخواهد برد؛ چون شفیعان را نشناخته است!
منابع:
1 احزاب/ 6
2 خرائج و جرائح 2: 848
3 معانی الاخبار/ 104
4 همان مدرک
5 آل عمران/ 97
6 بحارالانوار 45: 204
7 اعراف/ 144
8 علل الشرایع 2: 316