از قیمتی ترین مفاهیم معرفتی که خدای متعال به سادگی در دسترس...
محبّت بی تکلّف به شهادت دل
از قیمتی ترین مفاهیم معرفتی که خدای متعال به سادگی در دسترس همه ما قرار داده است: «محبت بی تکلّف اهل بیت (علیهم السلام) است؛ این یعنی حاضر داشتن محبت اهل بیت (علیهم السلام) نه به دلیل شهادت آیات و روایات، بلکه به دلیل شهادت دل؛ و رها کردن آن محبت در همه وجود، بی ملاحظه اغیار؛ تا جایی که دنیا و آخرت، دین، قبله و قرآن، نفَس و تپش قلب انسان، حسین حسین گردد؛
محبتی عالمگیر
در عاشورا وجود مقدّس سيّد الشهدا (صلوات الله علیه) به محبت خود، آتشی به پا میکند. آتشی به خلایق میزند که همه کربلایی می شوند، ولی چون عالم، عالم اختیار و تشریع است، این به عهده خودمان است که چقدر تن به این آتش بدهیم و قبول این محبت کنیم و ملتزم به آن باشیم. از سر لطف و کرم آنهاست که این آتش نه یک بار که هر سال و نه در یک دل که در همه دلها شعله می گیرد؛ بلکه هر وقت یاد آن حضرت میشود دوباره این آتش روشن می گردد. در هیچ جا و هیچ واقعه ای مثل واقعه کربلا، دل انسان بـه سرعت و شدت و به سهولت نمی سوزد؛ لذا به سادگی و به سرعت و به شدت درِ خانه ابا عبدالله (سلام الله علیه) همۀ مقاصد حاصل میشود، مگر اینکه دلیلی داشته باشد.
صرف محبّت جدّی و صادقانه و شدید اهل بیت (علیهم السلام)، انسان را آدم میکند؛ چون خانه دل را از غیر آنان خالی می سازد. آنگاه انسان آن چنان آدم میشود که صاحب دَم میشود، صاحب نفَس می شود. نه بد میخواهد و نه بد عمل میکند. هر محبوبی در محبّت خود حاضر است و امام (علیه السلام) اصل و معدن و مصدر همه خوبی هاست. امام حسین (علیه السلام) محبّتش طعم و ذوق دیگری دارد؛ سوز دیگری دارد؛ آن چنان که دست از سر هیچ دلی بر نمی دارد، به بد و خوب هم کار ندارد. نمیسوزاند؛ آتش میزند حتی کسی را که به اختیار روی بر میگرداند. حتی کسانی که از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) رو برگردانند. علمدارش دلهایشان را ربوده و به سوی خود بر میگرداند. خدای متعال در عوض دستان حضرتش، توان دستگیری از همه درماندگان را به ایشان مرحمت کرده است.
حرفهای یاران امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا و بعد از آن، آن حرفهای عاشق آتش گرفته بیخود شده است. آن کسی که به دلالت ولی خدا، به اواخر راه میرسد، ناچیزیِ خود را می یابد و حقانیت او را که «مَلأَتْ أرْكَانَ كُل شَیءٍ»، و می گوید: «هو الحق». و آن کس که به غیر آن راه می پیماید، چنان به غیر حق، بزرگ شده، و پف میکند که عالم را پر شده از خود خیال میکند و میگوید: «انا الحق»!
بذل مُهجه در ساحت قدس حسینی
«مَنْ مَاتَ عَلى حُبّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً»؛1 در وصف اصحاب امام حسین (سلام الله علیه) فرمودهاند: «الَّذِينَ بَذلُوا مُهَجَهُم دُونَ الحُسين عليه السلام»؛2 آنان کسانی بودند که مهجۀ خود را نثار ساحت مقدس امام حسین (علیه السلام) کردند. حال سؤال این است بذل مهجه یعنی چه؟ «مُهجه» به خونی گفته میشود که در محل تلاقی بطنها و دهلیزهای قلب، تصفیه و پاکیزه شده و دوباره در بدن با توزیع خود، روح حیات را توزیع میکند؛ پس معنای ظاهری «الَّذین بَذَلُوا مُهَجَهُم دُونَ الحُسين عليه السلام» این است: کسانی که پاکترین و عزیزترین مرتبه از حیاتشان را نثار ساحت مقدس امام حسین (علیه السلام) کرده اند.
اما این ظاهر مطلب است. اهل معنا میدانند کسانی که این چنین کرده اند، با این کار، در همان جایگاه مهجه، وجود مقدس امام حسین (علیه السلام) را نشانده اند. همین کار را وجود مقدس و مطهر سیدالشهدا (علیه السلام) با خدای متعال کرده است؛ ایشان آنچه را داشتند به خدای متعال دادند و اصحابشان آنچه را داشتند به امام حسین (سلام الله علیه). یعنی اصحاب امام حسین (سلام الله علیه) اصلاً قبل از اینکه به پای مردن برسند، این کار را انجام داده بودند. بعد، وقت مردن هم به محبت ایشان جان داده اند؛ این همان مطلبی است که حافظ میگوید: عاشق مفلس اگر خون دلش کرد نثار/ مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست.
يعنى من توانستم به جای مهجه، در آن پاکترین جای قلبم تو را بنشانم؛ اما نتوانستم به خاطر تو روحم را از تنم جدا کنم و به خاطر تو جان بدهم.
یک راهکار قیمتی: همان طور که میدانید در موقع خوابیدن روح از بدن جدا می شود؛ فرموده اند: «النوم أخُ المَوتِ»؛3 خواب برادر مرگ است؛ همان طور که در مردن، روح از بدن جدا می شود، در خوابیدن هم روح از بدن خارج می شود، اما این انقطاع کامل نیست، آن قدری هست که نفس باقی بماند و انسان میتواند غلت بزند. از طرف دیگر وجود مقدس رسول الله (صلى الله عليه وآله) فرموده اند: «مَن مَاتَ عَلى حُبّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً»؛4 کسی که به محبّت اهل بیت (علیهم السلام) بمیرد، شهید مرده است.
اگر این دو مطلب را با هم جمع کنیم، نکته ای فوق العاده و شگفت انگیز بلکه شاه کلیدی به دست می آید و آن اینکه: اگر موقع خوابیدن انسان با محبّت وجود مقدّس اهل بیت (علیهم السلام) و یا یکی از آنان (علیهم السلام)؛ مانند سيّد الشهدا (علیه السلام) به خواب برود، در واقع میتواند آن شهادتی را که اصحاب ایشان دنبالش بودند، در مرتبه ای و به میزان محبت و معرفتش نسبت به وجود مقدس آنان کسب کند.
فرمود: «فَخُذ مَا آتَيتُك و كُن مِنَ الشَّاكِرين».5 فرمودند: «القلبُ حرَمُ الله»؛6
پس دلی که در آن، در محل مُهجه اش وجود مبارک امام حسین (علیه السلام) نزول اجلال فرموده باشند، نور الهی آن حضرت، نه فقط شخص صاحب قلب را پر کرده و در بر میگیرد؛ بلکه به شدت نورانیتش اطراف او را تا افلاک دور دست از نور خود منوّر می فرماید. آنک آن شخص در حرم سيّد الشهدا (علیه السلام) و زیر قُبّه ایشان است؛ لذا: عباداتش مقبول، دعایش مستجاب و دَمش مسیحایی است. يا حسين!
طلب ثاری به بذل مُهجه
«وَ أَنْ تَرزُقَنِي طَلَبَ ثَارِى مَعَ اِمامٍ مَنصُورٍ مِنْ آلِ مُحمّد عليهم السلام».7 یعنی با داغ کربلا زندگی کرده، و در آتش آن داغ منیّتت سوخته و در زمره کربلاییان درآمده باشی؛ يا از شدت تأثّر از مصیبت کربلا، دق کرده و لاجرم کربلایی مرده باشی؛ یا معرفت و یافتن حضور وجود مبارک امام حسین (علیه السلام) در تو به قدری بوده باشد که خون تو را خون ایشان قرار داده و تو هم در ظرف خودت، حسین شده باشی؛ لذا هنگامه طلب خون حضرتش، هنگام طلب خون تو هم که خون اوست، باشد. حام قلب بودن، یعنی گشتن به دور دلی که مهجه اش اوست.
خدای متعال می فرماید: «ثُمَّ أورثنا الكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَينا مِن عِبَادِنَا فَمِنهُم ظَالِمُ لِنَفْسِهِ وَ مِنهُم مُقتَصِدُ وَ مِنهُم سَابِقٌ بِالخَيراتِ بإذن الله»؛8 سپس این کتاب را به آن کسانی که آنها را از میان بندگانمان برگزیدیم به ارث دادیم؛ از آنها عده ای هستند که ستمکار برخویش اند و از آنها کسانی هستند که میانه روند، و از آنها کسانی هستند که به اذن خدا به سمت (انجام) کارهای خیر پیشگام اند.
در بعضی از روایات ذیل این آیه فرموده اند: آن جمعی که خدای متعال کتاب را به آنها واگذار کرده است، کسانی اند که منسوب به رسول الله هستند؛ یعنی جمیع مسلمانان. در میان آنان کسانی که عارف به حق امام نیستند یا هستند ولی پای حق نایستاده اند و رفته اند در خانه شان نشسته و عقب کشیده اند، آنها «ظالِمُ لِنَفسه» هستند. آنهایی که «مقتصد» هستند، شیعیانی اند که عارف به حق امام هستند و پای حق ایشان ایستاده و استقامت کرده اند، و «سابق بالخیرات» وجود مبارک ائمه (علیهم السلام) هستند.9
و در روایت دیگری فرموده اند: «ظَالِمُ لِنَفسِهِ»؛ یعنی آن کسی که ظالم و ستمکار نسبت به خودش است کسی است که «یحُوم حَوم نفسه»؛ کسی است که با شدت و علاقه هر چه تمام تر به خودش چسبیده و دور خودش می گردد.
«مُقتَصِدُ»؛ یعنی کسانی که میانه روند، شیعیانی اند که «يحوم حَوْمَ قَلبِهِ»؛ آنان که با شدت و حِدّت دور قلبشان میگردند. و آن کسانی که «سابقٌ بِالخيراتِ» هستند، آنان که «يَحُومُ حَوْمَ رَبِّهِ»؛ آنها با شدت و حدّت و علاقه و رغبت دور پروردگارشان می گردند.10 نشانی امام (علیه السلام) در خود و راه یافتن و داشتن او در آنجا؛ «يَحُومُ حَوْمَ قَلبِهِ».
آنهایی که این روایت را درایت کرده اند، فهمیده اند که چه شکلی باید دور قلبشان بگردند، کسانی اند که وجود مبارک امام حسین (علیه السلام) را نه خیالی، بلکه حقیقی، در محل مهجه پیدا میکنند و همان جا آتش میگیرد و میفهمند سوختن برای محبت ایشان یعنی چه. آنها کسانی اند که اگر ادامه بدهند جای وجود مقدس حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) را هم در قلبشان وجدان میکنند و می یابند. وجود مبارک امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) را هم همین طور، وجود مقدس رسول الله (صلى الله علیه وآله) را هم همین طور.
لذا يافتن وجود مبارک امام (علیه السلام) در موطن نفس یک خیال نیست؛ واقعیتی است که اگر مرحمت کنند و توفیق فهم و عمل به احکام آن را به انسان بدهند، میتوان آن را وجدان کرد. حتی میتوان با شدت بخشیدن به آن به فضل خدای متعال، همه وجود خود را از آن پُر کرد؛ یعنی نه اینکه فقط در قلب خود او را یافت، بلکه همۀ موطن نفس را از آن پر کرد.
منابع:
1 کشف الغمه 1: 213
2 زیارت عاشورا3
3 بحارالانوار 73: 189
4 کشف الغمه 1: 213
5 اعراف/ 144
6 جامع الاخبار شعیری: 185
7 زیارت عاشورا
8 فاطر/ 32
9 تفسیر قمی 2: 209
10 معانی الاخبار: 104