زنده بودن، غیر از زندگی کردن است؛ اولی سهم همه مخلوقات خدای مهربان است
اسرار خوشبختی، قسمت بیست و سوم:
از زنده بودن تا زندگی کردن
زنده بودن، غیر از زندگی کردن است؛ اولی سهم همه مخلوقات خدای مهربان است، حتی سهم طبیعت؛ ولی دومی فقط سهم اهل معنا و معرفت است. کسی زنده است که به او از چشمه حیات نوشانیده اند و کسی زندگی می کند که از چشمه حیات می نوشد.
در تفسر آیه شریفه : « وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»1 قسمتی از فرمایش امام حسین (علیه السلام)2 این است که: ... تا مردمان به بندگی او از بندگی دیگری رها شوند.
اگر مردم دنیا بدانند که او چه فرموده، شیدا می شوند.
چرا باید به غیر از صاحبِ دلِ خود، از آنِ دیگری بود؟!
چرا باید به زور همشکل هم بود؟! هممیل هم بود؟!
خدای متعال ما را همشکل و هممیلِ دلدار خود و دلبرمان خواسته؛
چرا دست از سر هم برنمی داریم؟!
خود را برای او دانستن
«نشان عاشق صادق در آستین باشد»:
خود را برای او بخواهد، نه او را برای خود.
پس: گوش به او داشته باشیم و اعمال خود را از عادی و عبادی به محبت او و برای او انجام دهیم؛ همّتمان برای او باشد. میلی، غیر از برای او بودن، نداشته باشیم؛
از او چیزی نخواهیم؛ حتی این که من فقط شما را می خواهم؛ مرا برای خودتان قرار دهید؛ که «حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم».
«لا تتّبِعِ الهوی»3؛ یعنی اصلا به دنبال میلی نبودن؛ صرف میل: اعمّ از خوب یا بد؛ فقط خود را برای او دانستن.
بر این توجه بودن و عمل کردن، فهم را در رابطه درست و مودّبانه با او، تشدید و تعمیق نموده و تعلّق خاطر را بیشتر می کند.
زبان حال و قال بنده در چنین رابطه ای، عذر و شکر است: عذر از قصور و تقصیر خود، و شکر از انعام و اکرام او؛
از سویی امیرالمومنین (علیه السلام) می فرمایند:
«لیس من العباداتِ انفع من اصلاح خواطرِ القلوب» 4
هیچ چیز در عبادات از سامان دادن به توجهات و ذهنیات مفیدتر نیست.
و مویّد همین معناست فرمایش دیگری از آن حضرت:
«المرءُ حیث یجعلُ نفسه.»5
انسان همان گونه است که خود را قرار داده؛ (یعنی: خواسته که باشد)
یعنی: هر کس در عالم توجهات خود زندگی می کند.
پس: تلقّی خودمان را از خود همان قرار دهیم و خود را همان بدانیم که پسند مولایمان است:
خادم مملوک او. کسی که در این زندگی حقیقتا اینچنین باشد، در عوالم آینده نیز هم چنان خواهد بود: که فرموده اند:
«المرءُ مع من احبَّ.» 6
آدمی با کسی است که دوستش دارد.
روح زمان
مقاطع زمانی؛ مانند: صبح، ظهر، عصر، غروب، مغرب، نیمه شب، سحر و یا اوقات سفارش شده؛ مانند: شب و روز جمعه، اول و آخر هر ماه، ایام و لیالی رجب و شعبان و رمضان و موقع تحویل سال؛ مانند امواج روی دریا هستند که سوار روی آنها، بی مشقّت و تکلّفِ دست و پا زدن، به سرعت و شدت به پیش میرود و شرط کلیدی در این بهرهمندی، توجه به حقیقت حاضر در زمان و وقت و عصر است که آن، وجود مبارک ولیّ عصر و امام زمان (علیه السلام) می باشند که حقیقت برکت الهیه است: «یا وقایه الله... و برکته»6.
زیارت جانان
در زیارت از نزدیک، زائر با توجه به حضور در محضر زیارت شونده، او را زیارت می کند.
اما در زیارت از دور می توانیم با توجه به حضور احاطی ایشان بر خود و نیز حضورشان در موطن نفس خود و باطن و درون خود، ایشان را زیارت کنیم.
و اگر قصد هم جواری و مجالست مدام با ایشان را داشته باشیم، بعد از زیارت به آن طوری که عرض شد، سعی در مراقبت و محافظت از وجود مبارک ایشان در خود داشته باشیم و برای تسهیل در این امر، زیارت نزدیک ایشان را در مقاطع زمانی معین نزدیک به هم، به همان نحو تکرار کنیم.
توجه به نگار در هر حال
منتظر نباشیم تا دلمان آرام یابد و یا لحظه خوشی فرا رسد تا به امام زمان (علیه السلام) توجه کنیم؛
منتظر نباشیم تا وضو بگیریم، بعد با لباس مرتّب، رو به قبله، روی دلمان را هم رو به صاحب الزمان کنیم. بلکه دلمان را در هر حالی که هست، به محضر مبارک ایشان ببریم.
معنای عمیق و دقیق و در عین حال کاربردی این فرمایش که در هر حال نباید روی از اهل بیت (علیهم السلام) برگرداند، همین است.
چه سعادتی داشت آن پیرزنی که با همه داراییش که کلاف نخی بود، به خرید حضرت یوسف رفت!
و گنجشکی که با منقارش برای فرو نشاندن آتش، آب برای حضرت ابراهیم برد!
گفت: «گواه عشق صادق در آستین باشد».
و عرض می کنم: با محبت، صادق بودن مشکل نیست.
همّتی ای همرهان
از علل غیبت وجود مبارک امام زمان (علیه السلام)، ظلم و فساد مردمان است؛ لذا: غیبت آن نازنین خدا، غیبت از دارالظالمین (خانه ظلم کنندگان) گفته شده است7.
حال که چنین است، چگونه می شود که شدت یافتن ظلم و جور و پر شدن زمین از آن، سبب ظهور شود؟! اگر کسی چنین عقیده ای را ابراز کند، یا ناشی از شدت نادانی و جهالت اوست یا ماموری است برای سیاهنمایی صورت زیبای اعتقاد به مهدویّت.
بلکه به عکس؛ برای تعجیل در ظهور و زمینه سازی آن، آنچه که باید بیشتر و شدیدتر شود، بعضی از حسنات در رابطه با وجود مبارک امام زمان (علیه السلام)، در میان شیعیان و دوستان ایشان است.
یکی از آن حسنات که چاره کار و راه خلاص شدن از نکبت غیبت است، در همان حدیث شریفی است که امام عسکری (علیه السلام) فرمودند:
«اذا غابَ صاحبکم عن دارالظالمین فتَوَقَّعوا الفرج.»8
هنگامی که صاحب شما از دارالظالمین غایب گردید، پس متوقّع فرج باشید.
و این همان دستور وجود مبارک امام صادق (علیه السلام) به بعضی از خواصّ اصحابشان است که فرمودند:
«توقَّع امر صاحبِکَ لیلک و نهارک»9
امر ظهور صاحب و مولایت را به هر شب و روزت رخداده بدان و زمین را از آن فرا گرفته بدار.
و از تکرار و تاکید بر آن، اهمیت این امر روشن می شود، تا جایی که می توان گفت: این امر دستورالعمل تربیتی اصحاب خاصّ امام زمان (علیه السلام) می باشد.
پس بایستی:
اولا وجود مبارک امام زمان (علیه السلام) را به عنوان صاحب؛ مالکِ حاضر و ناظر بر خود و امور و عملکرد خود دانست.
ثانیا توقّع فرج:
معنای دمدستی و سطحیِ توقّع، چشم به راه بودن است. از آثار چشم به راه بودن و انتظار، جذب آنچه مورد انتظار است به طرف خود و یا هُل دادن آن به سمت موقع و محلّ وقوع است.
و به معنی عمیق و دقیق آن، توجه کردن به ظهور در زمان حال است، نه انتظار آن در آینده. موثرترین شیوه برای شکافتن پرده غیبت این است که: عده ای از محبین آن حضرت، همدل شده و بر این معنا مواظبت کنند، امید آن است که عامل به دستور آن حضرت بوده، و به فضل الهی به سبب آن تسهیل در امر ظهور گردد که فرموده اند:
«اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد، در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل میشدند، فیض ملاقات ما از ایشان به تاخیر نمی افتاد.»10
و در پیمودن این مسیر و رسیدن به مقصد (همتی برای گشودن قفل غیبت)، دو استمداد میتواند مشکل گشا باشد: یکی ذکر "یا علی"؛ دومی "یا زهرا" (صلوات الله عليهما).
"یا علی" با خواندن روزانه «ناد علي» و تكرار "يا على" ۱۲۱ بار بعد از خواندن آن.
و استمداد از ساحت مقدّسه زهرای مرضیه (علیها السّلام) با خواندن حديث كساء.
به توصیه بزرگان برای نزدیک بودن این دو عمل به اجابت در حین انجام هر کدام، ظهور را تحقق یافته بدارید، که همان معنی دقیق "توقع" امر ظهور است که توضیح داده شد.
البته توسل و دعا برای فرج مبارک امام زمان (علیه السلام) در هر صورت ارزنده است و برای عامل آن اجر معنوی و آثار خوب دنیوی و اخروی دارد، ولی توسل مؤثر در توسلی است که صادقانه و در سطح جامعه انجام شود، همانگونه که در امم گذشته اتفاق افتاده؛ یا توسط کسی باشد که به سوختن دل او عالمی بسوزد و یا کسی که بتواند از طرف عالمی نیابتاً دعا کرده و متوسل شود.
شیوه دعایی که شنیده می شود
حضرت آیة الله میرزا احمد سیبویه از شیخ حسن سامرایی که از اتقیاء اهل منبر در عراق بود نقل فرمودند:
زمانی که در سامرا مشرف بودم، عصر روز جمعه ای به سرداب مقدس رفتم. غیر از من کسی نبود و مـن حـالی پیدا کردم و متوجه صاحب الأمر (صلوات الله عليه) شدم، در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود:
«به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حق عمه ام حضرت زينب (عليها السّلام) قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند.»11
پس: از دیگر اعمالِ قطعاً مؤثر در تعجيل فرج امام زمان (علیه السلام) دعا برای ایشان با قسم دادن خدای متعال به زینب کبری با توجه به اضطراب و اضطرار ایشان در شب و روز عاشورا تا هنگام رحلت معظم لها است.
و دیگری دعا برای فرج نیابتاً از طرف ایشان؛ و دعاکردن با دَم و نفَس آن حضرت و با سوز محبت وی به امام حسین و یا امام زمان (عليهما السّلام).
وجود مقدّس ایشان از اعلا وسایل و اسباب برای اتصال به ساحت مقدسه ائمه اطهار (علیهم السّلام)، خصوصاً نواحی مقدسه امام حسین و امام زمان (علیهما السّلام) هستند و از طریقههای آن شیوه هایی بود که عرض شد و دیگری اقامه عزا برای ایشان و استغاثه و استدعا از محضر مطهرشان برای این شفاعت و نیز انجام خیرات و مبرّات و اعمال صالحه نیابتاً از طرف آن خاتون.
منابع:
1 الذاریات/ 56
2 علل الشرایع/ ج 1/ ص 9
3 ص/ 26
4 غرر الفرائد/ 621
5 کنز الفوائد/ 283
6 زیارت آل یس/ بحارالانوار/ج 91/ص 36
7 کمال الدین/ ج 2/ ص 381
8 کمال الدین/ ج 2/ ص 382
9 اقبال الاعمال/ ج 1 /ص 368
10 الاحتجاج 2/ 499
11 سحاب رحمت/ 829