معرفی کتاب
این نوشتار معرفی یکی دیگر از کتب داستانی ست. کتابی که بارها تجدید چاپ شده است و در میان نسل جوان مورد اقبال عمومی قراره گرفته است.
خاطرات سفیر
خاطرات سفیر را در طبقه ی ادبیات سفرنامه و خاطره نویسی می توان جای داد و خاطرات کسی ست که خود را در میان کشور فرانسه سفر پیدا کرد. این کتاب خاطرات یک دانشجوی ایرانی و مسلمان در دانشگاه و خوابگاهی در فرانسه است که همانقدر که با آدم ها و فرهنگ های گوناگون مواجه شده است، با تصورات و زمینه های متفاوتی هم در ارتباط با اسلام رو به روست. او خود را میان آدم ها با فرهنگ و دغدغه های مختلف سفیر و زبان گویای دین و عقیده اش می بیند. دختر محجبه ی مسلمانی که پاسخگوی سوالات و دیدگاه های افراد شده است.
زبان نویسنده
نیلوفر شهیدی نویسنده این اثر است و تا حد زیادی خودش سفیر ماجراست. او در شهر آنژه ی فرانسه تحصیل کرده است و این اثر بی شک متاثر از خاطرات نیلوفر شهیدی در سال های تحصیلش است. زبان این اثر بسیار روانی و صمیمی است و برای مطالعه ی شما با هر علاقه ای مناسب است. همچنین می تواند اثر مناسب و تاثیرگذاری برای گروه سنی نوجوانان باشد. طنز زبان نویسنده هم ویژگی دیگری ست که بیانش خالی از لطف نیست. نویسنده با طرح کردن چالش ها و بیان بعد طنزآمیز آنها مخاطب را با خود و روایتش همراه می کند.
این کتاب برای چه کسانی مناسب است
خاطرات سفیر از آن دست آثاری ست که می توان گفت برای هر سن و سلیقه ی مناسب است. یک تجربه ی شیرین از این مواجه ی فرهنگ ها و نوع برقراری ارتباط آدم ها با هم است. همچنین اگر شما به ادبیات خاطره نویسی، تقابل فرهنگ ها و یا زندگی و تحصیل در خارج از کشور علاقه مندید، این کتاب را از دست ندهید.
بخشی از کتاب
برای آشنایی بیشتر شما با فضای کتاب بخشی از آن را برای شما فراهم کردیم:
"من که خودم اهل شعر و شاعری بودم، اونا هم که با احترام دو جفت گوش مفت در اختیارم گذاشته بودند، دیدم وقتشه که یکی از برگای برنده ی ایران رو رو کنم. گفتم:«البته ادبیات در ایران جایگاه خاصی داره. ما شعرایی داریم که منحصر به فردن و جدا برای من سخته که مفاهیم شعراشون رو براتون به فرانسه بگم. چون خیلی فراتر از ظاهر شعر محتوا دارن.»
کمکم داشت حالم از اون شرایط به هم میخورد. بچهها متوجه نمیشدن که من دارم سر کار میذارمشون یا واقعا متن شعر همین قدر سخیفه. خدا خدا میکردم که هر چه زودتر اثر فاخری که میشنیدیم بساطش جمع بشه. اما همیشه درست توی همین شرایط زمان کش میآد و واحد گذشت زمان از ثانیه به شبانه روز تغییر پیدا میکنه. سیلون دست به سینه وایساده بود و داشت سعی میکرد عمق نداشتۀ شعر رو بفهمه! چند بار به سرم زد بهشون بگم: «ببینید بچهها، این اصلا در سطحی نیست که اسمش رو شعر بذارم. طرف یه چیزی خونده رفته.» اما نمیشد. آبروریزی بود."
توضیحات تکمیلی
کتاب در سال 96 برای اولین از سوی انتشارات سوره ی مهر به چاپ رسید و بارها تجدید چاپ شد. کتاب حدود 200 صفحه دارد و نسخه چاپی و الکترونیکی آن در دسترس علاقمندان است.