معرفی کتاب
افسردگی نهفته
این روزها مسائل روانشناسی و پرداختن به شناخت دنیای درون بسیار مورد توجه افراد قرار گرفته است. عوامل بسیاری ممکن است در شرایط روحی ما تاثیر بگذارد. یکی از مهمترین مولفههای موثر بر احوالات و شرایط روحی ما تحقق توقعات و انتظارات و رسیدن ما به رضایتمندی در زندگیمان است. یکی از مشکلاتی که احساس رضایتمندی و در ادامه آرامش ما را مختل میکند، کمالطلبی ست. کمالگرایی میتواند سبب افسردگی نهفته درون ما شود. این کتاب سعی دارد با توضیح و شرح مفهوم افسردگی نهفته شما را با تاثیر بسیار مهم و عمیق کمالطلبی آشنا کند. کتاب پس از روشن کردن مفهوم افسردگی نهفته و عاملیت کمالطلبی در آن مراحل بهبود و کمک به شما برای پیدا کردن مسیر ااتیام را آغاز میکند.
این کتاب مناسب چه کسانی ست؟
اگر کشف دنیای درون برایتان جذاب است، تجربهی زیستهتان همواره بر اساس دستیابی به موفقیتها پرداختن به مسئولیتها بوده و در مسیرتان احساس فرسودگی میکنید یا نشانههایی از کمالطلبی و آسیبهایش در زندگیتان میبینید این کتاب کمک بسیار مهمی در آگاهی شما و تلاش برای بهبود شرایط شما خواهد کرد. همچنین اگر به مسائل روانشناسی علاقمندید این کتاب نکات و مفاهیم جالبی برای شما خواهد داشت.
درباره نویسنده
این کتاب را خانم مارگارت رابینسون رادرفورد روانشناس بالینی که تجربه بیش از ۲۰ سال درمان را در کارنامه کاری خود داره نوشته است.
برشی از کتاب
در ادامه برای آشنایی بیشتر شما با کتاب بخشی از آن را برای شما قرار دادهایم:
«روزی که بریتِنی، زنی جوان و رعنا و جذاب، وارد دفترم شد، مثل همه جلسات اولم با مراجعان، کنجکاو شدم که چه مسئله یا مشکلی پیش خواهد آمد.
بریتنی گفت: «در پریسکوپ دیدم که درباره افسردگی کاملاً نهفته حرف میزدین. تا حالا به جلسات درمانی نرفتهم. اما میدونم که داشتین ویژگیهای من رو توصیف میکردین و واجبه کمک بگیرم، چون اوضاع داره بدتر میشه.»
ناگهان حرفش را قطع کرد. انگار فوراً پشیمان شد که حتی تا همین حد درباره خودش به من گفته است. لبخندی پرنشاط بر لبانش نقش بست و با کمی شرمندگی روی مبل نشست. یکی از پاهایش را تکانهایی عصبی میداد. مانده بود چه کند و منتظر بود من پاسخ دهم.
«خب، اگه با افسردگی نهفته همذاتپنداری میکنی، عادت نداری بیپرده درباره خودت حرف بزنی. پس شک ندارم اینجا بودن برات سخته.» با تکاندادن سر حرفم را تأیید کرد و به پاهایش چشم دوخت.
به او اطمینان دادم: «ما میتونیم آروم پیش بریم. من اینجام تا به حرفهات گوش کنم، اما تو مسئول تند یا کند پیشرفتنش هستی. خب، اخیراً اتفاقی باعث شده بیشتر نگران خودت بشی»
در آن جلسه، بریتنی درباره زندگیاش همهچیز را به من نگفت. درواقع ماهها طول کشید تا از کل داستان او باخبر شدم. گهگاه راز پررنجی را فاش میکرد که تمام عمر آن را در دلش نگه داشته بود و در هنگام گفتن تمامی حواسش به واکنش من بود، زیرا برای در میان گذاشتنِ زندگی واقعیاش کمکم خطر میکرد. بااینحال نمیتوانست احساسات مربوط به آن رازها را بیپرده و راحت بیان کند. گهگاهی اشک در چشمانش حلقه میزد که بهسرعت با نگاهی بیتفاوت یا عوضکردن موضوع پنهانش میکرد.
این افسردگیِ کاملاً نهفته است. بسیاری از این تجربیات و احساسات همچون شرم، روانزخم، آسیب و خشم آنقدر مخفی نگه داشته شدهاند که شاید سر باز کردنشان روندی کند داشته باشد.
بریتنی اولین کسی نبود که با این نوع گسست عاطفی میدیدم؛ گسستی بین رنج آنچه تعریف میکرد و احساساتی که به خود اجازه ابرازش را میداد.»
توضیحات تکمیلی
این کتاب در حدود ۲۰۰ صفحه به ترجمه مریم درویش از سوی انتشارات میکان به چاپ رسیده است و نسخه چاپی و الکترونیکی آن در دسترس علاقمندان است.