میلاد نور
زمین و آسمان تبریز نورباران بود وبوی گل محمدی در فضای شهر پیچیده ؛ بوی بهار میآمد. تبریز در شبی رؤیایی به سر میبرد و صدای حمد، تهلیل و تکبیر از همهجا بلند بود؛ هزار و سیصدو بیست سال از هجرت رسول اکرم(ص) میگذشت، که «آقا میرزا احمد» صاحب پسر شد. سر به خاک سایید و طلوع آفتاب زندگی در خانهاش را سپاس نهاد. در کنار بستر کودک جای گرفت، او را بغل کرد، بوسید و بویید. اشک شوق به سان مرواریدی بر گونه ی کودک غلتید. جاذبه و نور سیمای طفل پدر را جذب کرده بود و چشم از رخ فرزند برنمیداشت. به یاد آن که همه ی عمر مرادش بود، نام نوزاد را «عبدالحسین» نهاد تا در مسیر «امامت»، «شهادت» و «ایثار» گام نهد .
روزها گذشت، فرزند به دوره ای از زندگی رسید که میتوانست تعالیم پدر را به جان بپذیرد . او دیگر کمتر در اندیشه ی بازی بود و بیشتر در عالم خیال سیر میکرد. میخواست بداند، بیاموزد و در هستی اندیشه کند. نخست آموزش های مادر را فرا گرفت؛ آیات قرآنی و سورههای کوتاهی، که با آهنگی الاهی جانش را صیقل میداد، به تدریج وی را برای گام نهادن در محفل علمی پدر آماده کرد. آقا میرزا احمد در سال ١٢٨٧ هجری قمری در قریه «سردها»، از نواحی تبریز، متولد شده بود. او از سال ١٣٠۴ برای ادامه ی تحصیل به شهر آمده بودوبعد از فراگیری مقدمات در محضر درس علامه ی بزرگوار مرحوم حاج میرزا اسدالله حضور یافت و به مرتبهی از دانشپژوهی رسید که صلاحیت علمیاش از طرف زعیم بزرگوار حضرت آیتالله میرزا علی آقای شیرازی و فقیه برجسته حاج میرزا علی ایروانی تأیید شد.
علم و عمل از وی شخصیتی ویژه ساخته بود. حسن سیرت، وقار و پرهیزگاریاش زبانزد خاص و عام بود. (١) وی خود تربیت فرزندش را به عهده گرفت تا نیک پرورش یابد و در جمع دوستان پاکدل اهل بیت (ع) جای گیرد. عبدالحسین به چنین پدری افتخار میکرد و خدای را سپاس میگفت.
او به زودی آموزش ادبیات فارسی و عربی، منطق، فقه و اصول را نزد پدر آغاز و در سایه هدایت آن مجتهد فرزانه «الفیه ابنمالک» و اشعار برخی از بزرگان دین را حفظ کرد. ازاولین شعرهایی که پدر، فرزندش را به آموختن و حفظ آن تشویق کرد، شعری از حضرت علی(ع) بود. (٢)
عبدالحسین کتاب های مختلفی در حدیث و اعتقادات را نزد پدر خواند و از آن ها بهره برد. او مسائل مشکل را با استاد در میان مینهاد و از دریای دانش او سیراب میشد. اهتمام به قرآن و حدیث، به خصوص نهج البلاغه، وی را عاشق مولا کرد، او با اندیشه در گفتار امام(ع) درستی این سخن گرانمایه که: «هیچ آیهای در قرآن کریم نیست که اول آن «یا ایها الذین آمنوا» باشد، مگر آن که علی ابنابیطالب(ع) سردار، امیر و شریف و اول مخاطب آن آیه است.» (٣)را با جانش دریافت.
قرآن و نهجالبلاغه برای این محصل جوان دو کتاب گرانقدر بود. وی این دو کتاب را بارها مطالعه کرده، در معانی آن دقیق شده بود. گاه هنگام مطالعه این کتاب ها میگریست، اشک بر گونهاش جاری و چون دری گرانمایه در سینهاش نهان میشد.
جدش «مولا نجفعلی» مشهور به «امین الشرع» از اهالی آذربایجان بود، که در سال ١٢۵٧ هجری قمری متولد شده و خویشتن را به علم، ادب، پاکی و پرهیزکاری آراسته بود. آن بزرگ از شیفتگان گردآوری آثار ائمه اطهار(ع) شمرده میشد و چون از ادب فارسی و ترکی بهره وافر داشت، قصایدی چند به این دو زبان سروده بود. خانواده عبدالحسین، به خاطر شهرت جدش، «امینی» شهرت یافت (۴) و عبدالحسین راه جدش را در پیش گرفت تا امین شرع و مدافع اسلام ناب باشد.
هجرت
سال ١٣۴٢ هجری بود. عبدالحسین بیست و دو سال در سایه رفتار و گفتار پدر با اسلام و قرآن آشنا شده، از محضر بزرگانی چون جناب حاج سید محمد، مؤلف «مصباح السالکین» مشهور به «مولانا» و جناب حاج سید مرتضی خسروشاهی، صاحب «اهداء الحقیر در معنی حدیث غدیر»، و جناب شیخ حسین، مؤلف «هدیه الانام» بهرههای علمی برده بود.
عشق به امام علی(ع) و علاقه به تحصیلات عالی آتش اشتیاق به نجف را در جانش شعلهور ساخت . بنابر این هدفش را با پدر در میان نهاد. پدر بر قامت برومند فرزند نگریست و با دیدگانی اشکبار به وی پاسخ مثبت داد. وی را به امام علی(ع) و فرزندش امام حسین(ع) بخشید . عبدالحسین هواخواه علی(ع) بود و خود مىدانست که علی(ع) او را به شهر خویش فرا خوانده است.
شهر نجف از عصر شیخ طوسی مهد علم و تقوا بود، دانشگاه بزرگ عالم تشیع به شمار مىآمد و برای تحصیل مناسب بود. عبدالحسین مىخواست با تحصیل در این پایگاه اهل بیت(ع) به جهاد علمی پرداخته، عالمی فریادگر شود و مسیر حق را تداوم بخشد. از این رو در درس حضرات آیات : سید محمد فیروزآبادی (متوفی ١٣۴۵ ه. ق) و سید ابوتراب خوانساری (متوفی ١٣۴۶ه. ق) حاضر شد.
سپاه شقایق
«علمدار غدیر» روزگاری به شهر علی بنابىطالب(ع) وارد شد که امپراطوری عثمانی از هم پاشیده، عراق به دست انگلیسی های ناپاک افتاده بود. علامه امینی زندگی شهدای راه حق و فضیلت را اولین تألیف خویش قرار داد تا با جمعآوری گل های بوستان فضیلت، امت اسلامی را به سمت آرمان بزرگ پیامبر رحمت(ص) سوق دهد؛ آرمان والایی که برای تحقق آن رادمردان بسیاری وضوی خون ساخته، در محراب عشق به نماز ایستادند. علامه امینی در اولین تألیف خویش ابداع و ابتکاری به کار برد که پیش از آن کسی به دان دست نیافته بود. او با تألیف «شهداء الفضیله» گوی سبقت از همگان ربوده، و بر گذشتگان و معاصرانش برتری یافت. علامه برای نگارش این اثر، بار سفر بسته با رنج بسیار کتابخانههای ایران و عراق را مورد بررسی قرار داد و در کتاب های خطی کمیاب دنبال مردانی گشت که در راه حق شهید شدهاند. او پس از سالها تحقیق این اثر را به جامعه عرضه کرد و به عنوان مجاهدی نستوه زبانزد خاص و عام شد.برخی از دانشمندان اسلامی که با تقریظ های خود این اثر جاودانه را ستودند، عبارتند از:
١- بزرگ مرجع شیعه حضرت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی
٢- حضرت آیتالله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی.
٣- حضرت آیتالله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی.
۴- حضرت علامه محقق شیخ آقا بزرگ تهرانی.
علامه امینی، با «شهداء الفضیله» زندگینامه صد و سی تن از علمای دین و پیروان اهل بیت (ع) را، از قرن چهارم تا چهاردهم، به رشته تحریر درآورد
محدث، مفسر، فیلسوف، متکلم و فقیه امین شیعه پس از «شهداء الفضیله» به تحقیقات دامنهداری دست زد. پس به کوشش فزونتر پرداخت و با تحقیق و تعلیق بر کتاب «کامل الزیارات» ابن قولویه قمی، که از مشایخ شیعه به شمار مىرود، معتبرترین متون زیارات را در اختیار امت اسلامی قرار داد. او همچنین با تألیف أدب الزائر، که شرح آداب زیارت حضرت امام حسین(ع) است، فلسفه زیارت را بیان کرد. علاوه بر این شیخ مصلح عبدالحسین امینی، که سالها در مکتب درس استادان بزرگ نشسته، فقه، اصول، فلسفه و کلام اسلامی را فرا گرفته بود، «ثمرات الاسفار» را در دو جلد فراهم آورد و بر «رسائل» و «مکاسب» شیخ اعظم انصاری حاشیه نوشت.
رسالهای در باره نیت، رسالهای در علم «درایه الحدیث» و «رسالهای در بیان حقیقت زیارت»، در پاسخ به برخی از علمای پاکستان از دیگر آثار علامه امینی در این دوره است. او با تألیفات گرانقدر خویش بنیه علمی خود را در برابر چشم معاصران قرار داد، از حضرات آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمد حسین نائینی، شیخ عبدالکریم حائری و شیخ محمد حسین غروی اصفهانی، اجازه اجتهاد دریافت کرد و به زادگاهش تبریز بازگشت تا «امین الشرع» دیار خویش باشد. اما دلش دیگر بار آهنگ نجف کرد.
او در این دوره رو به قرآن کریم آورد تا راه سعادت بشر را از کتاب الهی استخراج کند . شاگرد مکتب وحی آیات ١٧٢ و ١٨٠ سوره اعراف، ٧ واقعه و ١١ مؤمن را برمىگزیند و به تفسیر آن پرداخت. آنگاه «العتره الطاهره فی الکتاب العزیز» را نگاشت و حق اولویت و مولویت خاندان رسالت را تبیین کرد.
شهر آرمانی غدیر
تألیف رسالات گوناگون جان شیفته امین شریعت را خشنود ساخت، پس تصمیم گرفت مدینه فاضله اسلامی را به امت اسلامی عرضه کند و داستان سال دهم هجرت رادر خاطرهها زنده سازد.
علامه امینی با تألیف «الغدیر» خاطرات عصر نبوی را تجدید کرد؛ عصری که سروری از آن امت قرآنی بود، رسول اکرم(ص) رهبری آن را بر عهده داشت و خود علی بنابىطالب(ع) را جانشین خویش قرار داد.
امینی، احیاگر سنت نبوی، با «الغدیر» جلوههای شوکت و عظمت امت اسلامی را در خاطرهها زنده کرد و اصل اصیل و محور حکومت قرآنی، غدیر خم، را یادآور شد. دکترسید جعفر شهیدی ـ که خود در نجف و تهران از یاران آن فرزانه بود، نقل مىکند که، روزی علامه امینی به من گفت: «برای تألیف «الغدیر» ده هزار جلد کتاب خواندهام.» وی در ادامه مىگوید: «او مردی گزافهگو نبود. وقتی مىگفت کتابی را خواندهام، بدرستی خوانده و در ذهن سپرده و از آن یادداشت برداشته بود.» (۵) احیاگر مدینه فاضله قرآنی، به یاری کتاب خدا، حدیث و شعر، مبانی فلسفه سیاسی اسلام را به جهانیان ابلاغ کرد. او نه تنها با رجوع به قرآن و سنت و رعایت موازین «سند شناسی» و «نقد حدیث» حقایق غیر قابل انکاری را در برابر چشم امت اسلامی قرار داد و مسأله اختلاف اهل یک کتاب و قبله را از میان برداشت، بلکه جهانیان را به این مسأله واقف ساخت که امامت و رهبری از مبانی اصیل اسلامی است.
غواص غدیر با نقد آثار و تألیفات کسانی چون «ابن تیمیه»،«آلوسی»، «قصیمی» و «رشید رضا» در صدد برآمد نهال وحدت و اخوت اسلامی را در دل مسلمانان بکارد. وی در پی اسناد حدیث غدیر بیست و چهار کتاب تاریخی، بیست و هفت محدث، چهارده مفسر قرآن و هفت متکلم مسلمان را مىیابد که به نقل حدیث غدیر پرداختهاند. آنگاه گروهی از صحابه پیامبر(ص) را، که راوی حدیث غدیر شمرده مىشوند، به ترتیب حروف الفبا ذکر مىکند. او در بخش راویان اولیه حدیث غدیر به نام حدود ده تن از اصحاب رسول خدا(ص) و هشتاد و چهار «تابعی» اشاره مىکند . سپس طبقات دانشوران راوی حدیث غدیر را برمىشمارد. و از ٣۶٠ دانشمند نام مىبرد. البته «الغدیر» تنها گنجینه راویان غدیر نیست در این کتاب نورانی آیات الاهی و متن روایات بسیار یافت مىشود؛ آیات و روایاتی که باید آنها را کلید ورود به شهر نیک بختی جاودان دانست .
متون هدایتگری که آیات شریف تبلیغ (۶) اکمال دین (٧) و ولایت (٨) از سوره مائده، آیات سوره معارج، (٩) سوره هل أتی (١٠) و روایات گران قدر غدیر و ولایت، أخا، منزلت، ثقلین، تبلیغ، انذار العشیره، ردالشمس، سد الابواب، علی مع الحق و ان علیا اول من اسلم… تنها بخشی از آن شمرده مىشود.
او برای نگارش این کتاب به دورترین سرزمین ها مسافرت کرد و کتاب های بسیاری را مورد بررسی قرار داد. نام بخشی از کتاب خانههایی که آن بزرگوار در تألیف الغدیر در آنها به تحقیق پرداخته و تعداد کتاب هایشان چنین است:
کتابخانه ناصریه، ٠٠٠/٣٠ جلد کتاب ،لکنهو
کتابخانه مدرسه الواعظین ٠٠٠/٢٠ جلد کتاب، لکنهو.
کتابخانه سلطان المدارس ٠٠٠/۵ جلد کتاب، لکنهو
کتابخانه ممتاز العلماء، ٠٠٠/١٨ جلد کتاب، لکنهو
کتابخانه فرنگی محل، ٠٠٠/٩ جلد کتاب، لکهنو
کتابخانه ندوه العلماء، ٠٠٠/۶٠ جلد کتاب، لکنهو
کتابخانه امیرالدوله ٠٠٠/١١٠ جلد کتاب لکنهو
کتابخانه دانشگاه اسلامی علیگره، ٠٠٠/۵٠٠ جلد کتاب، علیگره
کتابخانه عمومی رظلا، ـ، رامپور
کتابخانه خدابخش، ٠٠٠/۵٠ جلد کتاب، پتنه
کتابخانه عمومی دانشگاه عثمانی، ٠٠٠/١١١ جلدکتاب، حیدرآباد
کتابخانه عمومی آصفیه، ٠٠٠/١٢۵ جلد کتاب، حیدرآباد
کتابخانه سالار جنگ ٠٠٠/۵٢ جلد کتاب حیدرآباد
علامه نستوه پس از بررسی اسناد حدیث غدیر و اثبات این واقعه مهم عصر نبوی، شاعران چهارده قرن را، که از سفره قرآن توشه برداشتهاند، به شهادت آورد تا هم از نامآوران و مبارزان مکتب ارجمند علوی یاد کرده باشد و هم فضایل امام علی(ع)، وصی حضرت رسول اکرم(ص)، را به اثبات رساند. وی ادبیات متعهد شیعی را یکی دیگر از حجت های واقعه غدیر دانست و برای فراهم آوردن شعر بزرگمردان فضیلت سالها تلاش کرد تا علاوه بر گردآوری شعر حماسهسرایان غدیر، اشتباهات عمدی محققین مغرضرا بر ملا سازد. در سال ١٣٢۴ ش چاپ اول کتاب الغدیر در نجف آغاز شد و تا نه جلد آن به چاپ رسیده، و در سراسر جهان منتشر شد. با انتشار کتاب گرانمایه «الغدیر» سیلنامهها و ستایش های دانشمندان بزرگ مسلمان و برخی از حکام کشورهای اسلامی به سوی دانشمند فرزانه به حرکت درآمد. نکته مهمی که در تمام ستایش ها به چشم مىخورد، پذیرش غدیر به عنوان محور حرکت اسلامی و بنیان حکومت اسلامی بود. پادشاهان فرصتطلب در صدد بودند از این جنبش دینی به نفع خود بهره گیرند، ولی دانشمندان از جایگاهی بىغرضانه به مسأله مىاندیشیدند و در حقیقت، بعد از قرنها به راهنمایی مصلح بزرگ حضرت علامه امینی، زنجیر متصل به وحی را یافته بودند. شیخ محمد سعید دحدوح از دانشمندان محقق و امام جمعه و جماعت «اریحا»، منقطهای در نواحی حلب در نامه ادیبانهاش به مؤلف «الغدیر» چنین نوشت: «آقای من! کتاب «الغدیر» را دریافت کردم و آن را مورد مطالعه قرار دادم… قبل از آن که در امواج انبوه معانی آن وارد شوم نیروی فکر و اندیشهام در آن شناور گشت و شمهای از آن را با ذائقه روحی خویش چشیدم. احساس نمودم که این همان یگانه سرچشمه و منبع آب گوارائی است که هرگز دگرگون نشود. این منبع جوشان معانی از آب باران صافتر و گواراتر و از مشک خوشبوتر است…». (١١)
بوستان هدایت
صاحب الغدیر در سال ١٣٧٣ هجری قمری، هشت سال پس از انتشار نخستین جلد الغدیر، کتابخانهای بنیاد نهاد، آن را «مکتبه الامام امیرالمؤمنین(ع)» نامید و در روز عید غدیر افتتاح کرد . فعالیت این کتابخانه با ۴٢٠٠٠ جلد کتاب خطی و چاپی آغاز شد. برای غنی ساختن این کتابخانه نسخههای خطی بسیار از کتابخانههای معتبر جهان تهیه شد.
بایسته ی جهان تشیع
علامه مصلح با جهان تشیع و تاریخ پرفراز و نشیب آن آشنایی کامل داشت. زمانی که علامه امینی از دارالتبلیغ اسلامی قم دیدن کرد و برنامههای آن مؤسسه در اختیارش قرار گرفت، فرمود: «باید درسی تحت عنوان «ولایت» غیر از آن چه که در درس علم کلام و اعتقادات مطرح مىشود، به طلاب آموزش داده شود.» (١٢) این سخن، ژرفنگری آن مصلح اجتماعی را نشان مىدهد. او با مشکلات تألیف و نشر کتاب آشنا بود و در این اندیشه بود تا با تأسیس «دار التألیف» (خانه نویسندگان) رفاه مورد نیاز محققین را فراهم آورد تا نویسندگان بی هیچ آشفتگی خیال به تحقیق و تألیف مشغول شوند.
آن بزرگوار همچنین هنگام تألیف الغدیر نشریات بسیاری دیده بود که در باره اسلام سخن گفته بودند. حجم گسترده این نشریات او را در این اندیشه فرو برد که با تأسیس مجمعی این نشریات را گردآوری کرده، مورد ارزیابی قرار دهد.
نماز آخر
تلاش بىپایان، معمار مدینه غدیر را در بیماری فرو برد؛ بیماری و ضعفی که بتدریج فزونی یافت و او را از کوشش علمی باز داشت. بیماری و بستری شدن علامه حدود دو سال به طول انجامید و حتی درمان های خارج از کشور نیز مفید واقع نشد. سرانجام در نیم روز جمعه ١٢ تیرماه ١٣۴٩ برابر ٢٨ ربیع الثانی ١٣٩٠ ق، آیتی از آیات الهی و عاشقی از عاشقان ولایت، جهان خاکی را بدرود گفت. وی، که همواره در نماز بود و جز به عبادت خدای کعبه و خدمت به مولود آن نمىاندیشید، در شصت و هشتسالگی از دنیا رفت و جهانی را در غم ارتحال خویش فرو برد . و به راستی الغدیر وی، چراغ خانه دلها و مشعل هدایت امت اسلامی فروزان باقی ماند.
پی نوشتها:
١ـ الغدیر، علامه امینی، ترجمه…، ج ١، ص .١۵6
٢ـ همان، ج ٢، ص ٢۵؛ ترجمه الغدیر، ج ٣، ص ۴٣ و .۴4
٣ـ اعتقادات، شیخ صدوق، ص .١١0
۴ـ الغدیر، ج ١، ص ١۵۴؛ شهداء الفضیله، علامه امینی، ص .7
۵ـ «شهداء الفضیله»، مقدمه شیخ محمد خلیل الدین عاملی، ص .4
۶ـ اندیشهاصلاحی در نهضتهی اسلامی، محمد جواد صاحبی، ص ٢٠٨ و .٢٠9
٧ـ مائده، .۶7
٨ـ مائده، .5
٩ـ معارج، ٣ ـ .1
١٠ـ مائده، .۵5
١١ـ حماسه غدیر، محمد رضا حکیمی، ص .۴٨0
١٢ـ الغدیر، ترجمه، ج ١، ص ١۶ و .١7
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.