اصلاً فهمیدی رسول خدا چه گفت؟
محمّد بن الحسین از پدر خود، و پدرش از جدّش نقل کرده که گفت: حضرت علىّ بن الحسین علیهما السّلام فرمود:
«روزى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله با اصحاب خود در مسجد نشسته بود پس فرمود: مردى از اهل بهشت از این در بر شما وارد مىشود و در باره مسائلى که به او مربوط است پرسش مىکند، در این هنگام مرد بلند قامتى که به مردان قبیله مضرّ مىماند نمایان شد، نزدیک آمده و به رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله سلام کرد و نشست، بعد گفت: اى رسول خدا من شنیدهام خداوند در کتابى که فرو فرستاده مىفرماید:
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا (آیه ی 103 سوره ی آل عمران)
«همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و از هم جدا نشوید»
این ریسمانى که خداوند چنگ زدن به آن و متفرّق نشدن از گردن آن را به ما امر فرموده چیست؟
پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله مدّتى سر به زیر افکند و خاموش ماند. سپس سر برداشت و با دست خویش به علىّ بن ابى طالب علیه السّلام اشاره فرمود و گفت: این همان ریسمان خدا است که هر کس چنگ بدان زد در دنیا محفوظ و در آخرت از گمراهى مصون است.
پس آن مرد به علىّ نزدیک شده و او را از پشت سر در آغوش گرفته و مىگفت: من به ریسمان خدا و رسولش آویختم، سپس برخاست و پشت کرده بیرون رفت، پس از رفتن او مردى به پا خاست و عرض کرد: اى رسول خدا اجازه مىدهید خود را به او رسانیده از او بخواهم براى من طلب آمرزش نماید؟
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: در صورتى که موفّق شوى او را پیدا کنى!
راوى گوید: آن مرد خود را به او رسانیده و از او درخواست کرد که از خدا برایش آمرزش طلبد.
آن مردگفت: آیا دریافتى که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به من چه فرمود و من به ایشان چه گفتم؟
مرد جواب داد: آرى!
آنگاه اضافه کرد: اگر تو به همان ریسمان چنگ بزنى خداوند تو را مىآمرزد، در غیر این صورت خدا تو را نخواهد بخشید»
الغیببه (للنعمانی )/ ترجمه غفارى ؛ ؛ ص61
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.