روزت شاد شهربانو!
شهربانو خندید، نوزادش را در آغوش گرفت و به چشمان همسرش حسین، نگاه کرد، انگار می خواست بداند پسرش علی، چقدر شبیه پدرش است؟!
پاک ترین بانوی شهر که حالا مادر ولی خدا شده بود، صدای بال فرشتگان را می شنید که برای عرض تبریک به پیشگاه همسرش، حجت خدا آمده بودند…
روزت شاد شهر بانو…
طالعت بلند، فرزندی آوردی که زینت عبادت کنندگان نام خواهد گرفت.
مبارک باشد بر تو…
مبارک!
نویسنده: خورشید
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.