از آیاتی که به موضوع مهدویت تأویل شده؛ آیه «وعدالله» است که...
قرآن و زندگی، قسمت هفتاد و چهارم:
وعده حتمی
از آیاتی که به موضوع مهدویت تأویل شده؛ آیه «وعدالله» است که خداوند در آن وعده داده است مؤمنان صالح را خلفای زمین قرار داده، دینشان را استقرار بخشد و امنیت فراگیر نصیبشان کند. «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین قرار دهد، همانگونه که کسانی را پیش از ایشان جانشین کرد و قطعاً دینی را که خداوند برای آنان پسندیده است برای آنان استقرار و اقتدار بخشد و از پیِ ترسشان امنیت را جایگزین کند تا (فقط) مرا بپرستند و چیزی را برای من شريك نگیرند و هرکس بعد از این کفر ورزد، پس آنان همان فاسقاناند» (وَعَدَ الله الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فى الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ).1 این وعده تخلف ناپذیر است.
عبدالله بن سنان گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره این آیه سؤال کردم فرمود: درباره علیبن ابیطالب و ائمه اطهار (علیهمالسلام) از اولاد او و نیز امام قائم (علیه السلام) نازل گردیده است.2 در شرایط سختی که پیامبر و یارانش پیش از هجرت داشتند و حتی پس از هجرت نیز از دست دشمن در امان نبودند، روزی یکی از مهاجرین گفت: آیا روزی میرسد که ما در امن و امان باشیم و اسلحه را به زمین گذاریم؟ خداوند این آیه را نازل فرمود و ایشان را به نصرت و امنیت وعده داد.3
در روایات بسیاری از امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) می خوانیم: مصداق کامل این آیه، حکومت جهانی حضرت مهدی (علیه السلام) است که خداوند وعده داده است در آن روز اهل ایمان بر جهان حکومت کنند. در قرآن، بارها به حکومت نهایی صالحان تصریح شده است و مراد از این آیه مهدی موعود است زیرا هنگامی که ظهور می نماید، خوف را از بین میبرد و عدل و داد را میگستراند.4
«وعد» به معنای عهد است، وقتی کسی تعهد میکند کار خیر یا شری را انجام دهد. این واژه در قرآن ۱۵۱ بار به کار رفته که ۹۱ مورد آن به وعده های خدا در موقعیتهای متفاوت اختصاص دارد. قرآن کریم حدود ۳۵ مورد از وعده های خدا و حتمی بودن آنها سخن میگوید و میفرماید: «آگاه باشید وعده خدا حق است» (أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ)5 و نیز: «پس گمان مبر که خدا از وعده ای که به پیامبرانش داده تخلف کند، چرا که خداوند قادر و انتقام گیرنده است» (فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتقام)6 و نیز «آنچه به شما وعده داده میشود یقیناً واقع شدنی است» (إِنَّما تُوعَدُونَ لواقع).7 اگر خلف وعده بر خدا جایز باشد، ارسال پیامبران کاری عبث بوده و باعث سلب اطمینان بندگان و سست شدن آنها در اطاعت و عبادت او میشود و دلیلی ندارد که از مردم خواسته شود خلف وعده نکنند و به وعده هایی که میدهند عمل نمایند!
یکی از این وعده ها، وعده ای است که خداوند در این آیه (وعد الله الذين آمنوا ...) به مؤمنان داده و این وعده خدا درباره تحقق خلافت ائمه بر زمین و گسترش امنیت عمومی و فراگیری عبودیت خدا، قطعاً انجام شدنی است. خداوند نه به همه مردم، بلکه به مؤمنانی که دارای اعمال صالح هستند وعده میدهد که به زودی جامعه صالحی مخصوص به خودشان برای آنها برپا مینماید و زمین را در اختیارشان میگذارد و دینشان را در زمین متمکّن میسازد و امنیت را جایگزین ترسی که داشتند میکند. امنیتی که دیگر از منافقان و کید آنان و از کفار و جلوگیری هاشان بیمی نداشته باشند؛ آنگاه قادر خواهند بود به دور از مزاحمتهایی که تا به حال مستکبران برای آنها ایجاد میکردند، خداوند را آزادانه عبادت کنند و چیزی را شریک او قرار ندهند.8 امیدواری به تحقق این وعده الاهی، جان منتظران را سرشار از شور و اشتیاق می نماید.
برکشیدن مستضعفان
آنان را که مورد ظلم و ستم واقع شده و ضعیف نگاه داشته شده اند، مستضعف گویند؛ به ویژه اگر افراد با کفایت و مؤمن باشند و شایستگی رهبری جامعه اسلامی را داشته اما از حق خود محروم شده باشند. خداوند اینان را وعده پیشوایی و حاکمیت داده است؛ «اراده ما بر این قرار گرفته است که بر مستضعفان منّت نهیم و نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!» (وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ).9
يك نمونه از تحقق این اراده الاهی، برکشیدن قوم بنی اسرائیل است که در زمان فرعون تحت اسارت، شکنجه، ذلت و در غایت ضعف و استضعاف بودند و خداوند با برانگیختن موسای پیامبر، آنان را رهبری نمود و بر قدرت شکوهمند فرعون، پیروزشان کرد و حاکمیت بخشید. این اراده الاهی برای حاکمیت بخشیدن به مستضعفان در زمین به حکومت جهانی حضرت مهدی (علیه السلام) تأویل شده است و نویدی است برای مؤمنان که هماره در آرزوی تحقق آن باشند.
یکی از شیوه های حاکمان مستکبر، در ضعف نگهداشتن توده مردم از طریق ایجاد تفرقه بین آنها و گروهگروه کردن آن هاست تا متّحد نباشند و خطری برای حاکمیت و سلطنت به حساب نیایند و از این طریق پایههای حاکمیت خود را مستحکم می کردند. گزارش قرآن از فرعون اشاره به همین شیوه است: «فرعون در زمین برتری جویی کرد و اهل آن را به گروههای مختلفی تقسیم نمود؛ گروهی را به ضعف و ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را برای کنیزی و خدمت، زنده نگه میداشت؛ او به یقین از مفسدان بود!»10 او از راه القای اختلاف و تفرقه افکنی، مردم را دسته دسته کرد، تا متفرّق شوند و متّفق و یکدل و یک جهت نباشند و نتوانند بر او بشورند و علیه او قیام نموده و امور را دگرگون سازند، آنگونه که عادت همه ملوک است. این تفرّق و جدایی و دور شدن از وحدت کلمه به استضعاف مردم منجر شده و راز ماندگاری حاکمیت مستکبران بر مستضعفان بوده است.
بیان اراده الاهی در آیه شریفه به شکل مضارع و مستمر که «ما اراده میکنیم» نشان از یک قانون کلی است تا گمان نشود که این اراده فقط مربوط به برکشیدن بنی اسرائیل بوده است که در حال استضعاف بودند و اختصاص به پیروز کردن ایشان بر فرعونیان مستکبر داشته است. نه! خداوند این وعده را به مؤمنان مسلمان که ایمان آورده و همراه پیامبر در اقلیت بوده و توسط کفار مکه به استضعاف کشیده شده بودند داده بود و سرانجام آنها را پیروز گردانید و نه تنها آنها را بر شبه جزیره حاکم گردانید بلکه خداوند به دست آنان دروازه های کسراها و قیصرها را گشود و آنان را از تخت قدرت به زیر آورد و حاکمیت مستضعفان را تحقق بخشید که حتی تصوّر آن هم برای آن جمع كوچك مؤمن در ابتدای طلوع اسلام مشکل و ناشدنی بود. البته که اراده الاهی به تصوّرات ما محدود نمیشود و فراتر از اندیشه های ماست و خواهد توانست امور ناممکنِ به زعم ما را شدنی کند و تحقّق بخشد.
روايات ما در تأویل این آیه، نوید چنین پیروزی را در آخرالزمان به دست حضرت مهدی (علیهالسلام) برای مستضعفان داده است. امیرمؤمنان (علیهالسلام) در نهج البلاغه از اراده خداوند بر حاکمیت بخشیِ اهل البیت (علیهم السلام) بر سراسر جهان در آخرالزمان اینگونه سخن میگوید: «دنیا پس از چموشی و سرکشی، به ما روی میکند؛ چونان شتر ماده بدخو که به بچه خود مهربان گردد» (لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيا عَلَيْنا بَعْدَ شِماسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِها) سپس آن حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «و نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ».11 یعنی خداوند اراده کرده است که ما اهل بیت را برکشد و در زمین حاکمیت و وراثت بخشد و پیشوایان زمین گرداند و این مأموریت به عهده فرزندی از فرزندان خود آن حضرت یعنی حضرت مهدی (علیه السلام) انجام خواهد شد. در حدیث دیگر، آن امام بزرگوار در تفسیر آیه یاد شده فرمود: این گروه، آل محمد هستند. (هم آل محمد يبعث الله مهديّهم بعد جهدهم فيعزّهم و يذّل عدوّهم) يعنى «خداوند سبحان، مهدی آنان را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد میشود بر می انگیزد و به آنها عزت میبخشد و دشمنانشان را ذلیل و خوار مینماید».12
منابع:
1 نور/ 55
2 البرهان ذیل آیه 55 سوره نور
3 نورالثقلین ذیل آیه 55 سوره نور
4 همان مدرک
6 یونس/ 55
7 ابراهیم/ 47
8 مرسلات/ 7
9 ترجمه المیزان 15: 209
10 قصص/ 5
11 قصص/ 4
12 نهج البلاغه/ حکمت 199