رابطه انسان و طبیعت را قرآن کریم، خیلی زیبا مطرح می نماید:
قرآن و زندگی، قسمت شصت و هفتم:
حق طبيعت
رابطه انسان و طبیعت را قرآن کریم، خیلی زیبا مطرح می نماید: انسان که خود عضوی از طبیعت است روییده بر پیکره خاك،1 نباید با طبیعت بستیزد و بعد از باروری و اصلاحش آن را به فساد و خرابی بکشاند: «و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید»2 بلکه باید حق آن را ادا کند: «چون نخلها و تاکستانها و کشتزاران به بار نشینند، از میوه آنها بهرهمند شوید و بخورید و در روز درو، حق آن را نیز بپردازید».3 انسان به عنوان محور جهان طبیعت باید طبیعت را با طراوت و سالم و پویا بخواهد و نگاه دارد زیرا عامل تغذیه و حیاتِ اوست: «ای مردم از چیزهایی که در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و بهرهبرید»4 و نیز: «از روزیِ خداوند، بخورید و بیاشامید و در زمین به فساد سرکشی مکنید»5 و مواظب وسوسه های شیطان باشید و راهبردهای او را عمل نکنید: «از روزی های خداوند بهره برداری کنید و خطوط شیطان را پیروی ننمایید»6 زیرا او قصد تباهی شما و طبیعت را دارد، لذا با طبیعت، بهترین رابطه را داشته باشید.
دامن سخاوتمند طبیعت، منبع معیشت انسان است: «و از آسمان باران فرو فرستاد آنگاه به وسیله آن، میوهها و محصولات رویانید تا روزی شما باشد»؛7 و نیز «اوست که از آسمان برای شما باران فرستاد تا به وسیله آن کشتزار و زیتون و نخلها و تاکستانها و هر نوع میوه برای شما برویاند».8 همچنین دریاها را در تسخیر شما درآورد که از مواهبش بهره مند شوید: «اوست که دریا را رام کرد تا از آن گوشت تازه بخورید و زیورهایی بیرون آرید و خویشتن بدان بیارایید و کشتیها را می بینی که دریا را میشکافند و پیش میروند تا از فضل خدا روزی بجویید؛ باشد که سپاس گویید».9 اما زمین: «و زمین را گستردیم و در آن کوه های بلند برپا داشتیم و از هر گونه گیاه خوش منظر و بهجت انگیز در آن رویاندیم».10 آسمان نیز جزئی از این طبیعت زیباست: «پس آیا به آسمان گسترده بر فراز خویش نمی نگرند که چگونه آن را بنا کرده ایم و زینت بخشیده ایم به طوری که کم ترین شکاف و کاستی در آن وجود ندارد!»؛11 «و در آسمان برج هایی قرار داده ایم و آن را زینت بخشیدیم برای نظاره گران».12 شکر این همه نعمت، سپاس است و بهره وری صحیح و نگاهبانی.
بسیاری از سوره های قرآن کریم به نام یکی از عناصر طبیعت است: بقره، انعام، انفال، رعد، نحل، نور، کهف، نمل، دخان، عنكبوت، نجم، غاشیه، طور، فجر، شمس، حدید، لیل، قمر، تین، ناس و ... همچنین بیش از ۷۵۰ آیه با اشاره به ظواهر و نمادهای طبیعت و ابعاد گوناگون و زیباییهای آن، ما را به مطالعه کتاب طبیعت و پندآموزی از آن راهنمایی می کند. طبیعت نشانه ای محسوس برای عبور به معقول و بصیرت است. نباید این طبیعت زیبا را که نشان آفریدگار توانا و مهربان است، فاسد نمود. بسیاری از آیات قرآن، ما را به مطالعه نمادهای طبیعت چون آسمانها و زمین و حیوانات و پرندگان و باغ ها و میوه ها و فصلها و رویش دوباره درختان در بهار و... فرا می خواند؛ تا با تدبر در آنها راهی به معرفت الله در قلبهای ما گشوده شود و از «آیه» به «ذوالآیه» و از مخلوق به خالق، متذکّر شویم و از این طریق خوی سرکشی و غرور را در خود کنترل نموده و پرهیزکار شویم.
نابود کردن و تخریب محیط زیست در قرآن به عنوان اعتداء (تجاوز) نام برده شده است و بر این اساس کسانی که رفتار ناشایست نسبت به محیط زیست داشته باشند، از رحمت و محبت خداوند محروم خواهند بود.13 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «از زمین حفاظت کنید؛ همانا زمین مادر شماست»14 و «کسی که درخت بیابانی و درخت مورد استفاده انسان را آب دهد همانند کسی است که انسان مؤمنی را سیراب کرده است».15
امام صادق (علیه السلام) نیز فرمود: «درختان میوه دار را قطع نکنید که خدا عذاب را بر شما با شدت فرود می آورد»؛16 امیرمؤمنان (علیه السلام) نیز فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از ریختن سم حتی در سرزمینهای مشرکین نهی فرمود»؛17 ضمن آنکه تخریب طبیعت زمینه تخریب و هلاکت آدمیان است و نباید خودتان را به هلاکت افکنید؛18 «بگو! در زمین سیر کنید آنگاه بنگرید و تأمل کنید که خداوند چگونه و به چه شیوه و با چه قانونی آفرینش را آغاز کرده و سپس مرحله آخرت را ایجاد میکند. همانا خداوند بر همه چیز تواناست».19
آری جمال، زیبایی و نظام طبیعت، این قابلیت پیام و نظم درونی را در خود نهفته دارد که انسانها با تفکر در آن به حقانیت و هدفداری جهان پی برند: «آنها در آفرینش آسمانها و زمین تفکر میکنند [و به این نتیجه میرسند که] پروردگارا! این جهان را بیهوده نیافریده ای».20
اقتصاد در قرآن:
كار و تلاش
نخستین عامل در اقتصاد، کار است؛ کار، سرمایه انسان هاست و شامل هرگونه حرکت و تلاش اقتصادي، عبادي یا فرهنگی می شود که نتیجه دارد و این نتیجه را خود خواهند ديد (وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى)21. اگر این تلاش، اقتصادی باشد، ثمره اش تامین معیشت و برخورداری از مواهب آن است: «و در آن، باغها و نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمه هایی روان کردیم؛ تا مردم از میوه آن و نتیجه تلاشها و کارهای خود برخوردار و بهره شوند. آیا باز هم شکرگزاری نمی کنند؟»22
در قرآن کریم حدود چهارصد آیه در تشویق به کار و تلاش و بیان ارزش و امنیت و آثار و برکات آن آمده و از تلاش معیشتی و شغل انبیاء هم یاد شده و بدین ترتیب افراد را به کار تشویق نموده است: کشاورزی (حضرت آدم)، نجّاری (حضرت نوح)، دامداری (حضرت شعیب)، شبانی (حضرت موسی)، خیاطی (حضرت ادریس)، کشاورزی و دامداری (حضرات ابراهيم و يعقوب و ايّوب)، حصیر بافی (حضرت سلیمان)، تجارت (حضرات هود و صالح و پیامبر اکرم)، زره سازی و آهنگری (حضرت داوود)، صیادی و نجّاری (حضرت عيسى) صلوات الله علیهم اجمعین.23
در قرآن کریم افراد را به کار و طلب روزی و رزق حلال حتی پس از فریضه نماز تشویق مینماید: «پس آنگاه که نماز پایان یافت و آن را به جا آوردید، باز در پی کسب و کار خود روی زمین منتشر و پراکنده شوید و از فضل و کرم خدا روزی طلبید و یاد خدا بسیار کنید تا رستگار و سعادتمند گردید».24 تاریخ نگاران نوشتهاند: سیره رسول الله (صلی الله علیه و آله) این بود که هرگاه به مردی با سلامت جسمانی نگاه می کرد، از او میپرسید آیا شغل و حرفه ای داری؟ اگر در پاسخ میگفت شغلی ندارد، می فرمود: از چشمم افتادی. به آن حضرت عرض میشد چگونه شخصیت او در نظر شما تنزل کرد؟ می فرمود: «آنگاه که مؤمنی دارای شغل و حرفه ای نباشد، برای تأمین مخارج زندگی خود، دینش را می فروشد».25
با آنکه جهاد و فداکاری در اسلام ارزش ویژه ای دارد ولی کارکردن مثل آن و بلکه برتر از آن معرفی شده است؛ چنانکه امام صادق (علیه السلام) فرمود: آن کس که برای تأمین احتیاجات خانواده اش تلاش کند مثل آن است که در راه خدا جهاد میکند (الكادُّ لعياله كالمجاهد في سبيل الله).26
در یکی از روزهای بسیار گرم تابستان در یکی از راههای مدینه با حضرت صادق (علیه السلام) برخورد کردم، به حضرت که حتماً از کار سخت در مزرعه با حالت خسته و عرقریزان برمی گشتند، عرض کردم: من فدای شما گردم، موقعیت شما نزد خدا معلوم است و نزدیکی و فرزند پیامبر بودن شما روشن است. آنگاه به سختی در چنین روز گرم و سوزان کار می کنید؟ حضرت جواب فرمودند: کار میکنم تا از افرادی مثل تو بی نیاز باشم. این بی نیازی از غیر خدا، عزّت است. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هرکس از زحمت و دسترنج خویش، مخارج زندگی را تأمین نماید، روز قیامت در صف پیامبران قرار گرفته و از عنایاتی که انبیا را شامل میگردد، او نیز بهره مند میشود.27
در بازگشت از جنگ تبوك، سعد انصاری با پیامبر دست داد. آن حضرت از او پرسید: چرا دستان تو این قدر زبر و خشن شده؟ آیا ناراحتی خاصی به تو رسیده؟ عرضه داشت: یا رسول الله! خشونت و زبری دستان من بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله آنها زحمت میکشم و مخارج خود و خانواده ام را تأمین میکنم. در این هنگام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دست او را بوسیده و فرمودند: این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد.28
بیکاری موجب فقر میشود و بار او به دوش جامعه میفتد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ملعون است هرکس که کار و تلاش نمی کند و بار و زحمت خود را بر جامعه تحمیل کرده است» و در حدیث دیگر فرمود: «از رحمت خدا به دور است، کسی که بیکار بوده و خانواده اش را ضایع و بی ارزش کند».29 فقر و ناداری، عامل بسیاری از انحرافات اجتماعی و فسادهای اخلاقی است؛ علاوه بر آن میتواند موجب تشویش خاطر، اضطراب، ضعف روحی، بدبینی و بدگویی به همه چیز و همه کس و حتی خداوند و مقدّسات شود و سرانجام به تعبیر امام علی (علیه السلام) به کفر و روی گردانی از دین بینجامد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به فرزندش محمد حنفیه فرمودند: «فرزندم! من از فقر و تهیدستی بر تو بیمناکم، از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر، دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان می کند و موجب دشمنی میشود».30
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اگر کسی از شما گرفتار عسرت و تنگی شد، باید دنبال کار برود و خود و خانواده اش را گرفتار غم و اندوه (فقر) نسازد».31 نیز فرمود: «اگر مردی ریسمانی برگیرد و پشته هیزمی جمع کند و آن را بر پشت خود نهاده بیاورد و بفروشد و بدینسان (با هیزم کشی) آبروی خود را نگاه دارد، بهتر از آن است که دست گدایی پیش کسی دراز کند.32
منابع:
2 اعراف: 85
3 انعام: 141
4 بقره: 168
5 بقره: 60
6 انعام: 142
7 ابراهیم: 32
8 نحل: 11
9 نحل: 14
10 ق: 7
11 حجر: 19
12 ق: 6
13 مائده: 86
14 نهج الفصاحه 1: 380
15 وسائل الشیعه 13: 25
16 همان: 46
17 همان 11: 46
18 بقره: 195
19 عنکبوت: 20
20 آل عمران: 191
21 نجم: 39
22 یس: 35
23 هود: 37
24 جمعه: 11
25 بحارالانوار 103: 9
26 همان: ص 12
27 وسائل الشیعه 12: 10
28 تاریخ بغداد 7: 342
29 سفینه البحار 1: 448
30 نهج البلاغه: حکمت 319
31 التهذیب 6: 329
32 وسائل الشیعه 6: 310