شهروند، کسی است که در يك جامعه زندگی میکند و دارای حقوق مدنی...
حق شهروند
شهروند، کسی است که در يك جامعه زندگی میکند و دارای حقوق مدنی و تکلیفی نسبت به آن جامعه است. باید حقوق او توسط دولت و مردم رعایت شود و هم خود او تکالیف و مسؤولیتهایی در رابطه با دیگر شهروندان و جامعه دارد که باید انجام دهد. نخستین حق هر شهروند، حق حیات است. هیچکس حق ندارد جز در قالب حکم خدا و قانون، حق حیات را از شهروندی سلب نماید: «و هرگز کسی را که خداوند، (قتل) او را حرام کرده است نکشید، مگر به حق و هرکس مظلومانه کشته شود، قطعاً برای ولیّ او تسلّط (و اختیار دیه یا قصاص) قرار داده ایم، پس نباید در کشتن (و قصاص) زیاده روی کند، چرا که آن (ستمدیده به طور عادلانه) یاری و حمایت شده است.»1 و نیز: «هرکس به عمد مؤمنی را بکشد، پس کیفرش دوزخ است که همیشه در آن خواهد بود و خداوند بر او غضب و لعنت کرده و برایش عذابی بزرگ آماده ساخته است».2 جان انسانها محترم است و هیچ کس حق ندارد جان دیگران را به مخاطره افکند.
دیگر، حق امنیت است: «کیفر آنان که با خدا و پیامبرش به جنگ بر می خیزند و به فساد در روی زمین میپردازند کشتن ایشان است به وسیله اعدام یا به دار آویختن یا قطع دست راست و پای چپ آنها با یه عکس و یا تبعید آنان است».3 همین طور است هر نوع فتنه انگیزی که امنیت جامعه را به هم بزند، که شدیدتر از قتل نفس و خونریزی شمرده شده است (الْفِتْنَةُ أَشدُّ مِن القَتل)4 و بلكه بزرگ تر و بالاتر از آن (وَالْفِتْنَةُ اکبرُ من القَتل)5 و باید با قاطعیت با آن برخورد و مبارزه شود تا امنیت جامعه تأمین گردد. بر تامین امنیّت انسان در زمینههای مختلف مالی، جانی، کاری، حقوقی و شخصیتی در آیات متعدد قرآن کریم تاکید شده و از ظلم و تعدّی به هر صورتی که باشد، نهی شده است.
از جمله مصادیق حقوق شهروندی، آزادی عقیده و مذهب است. مطابق آیات قرآن، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مأمور ابلاغ احکام، آداب و عقاید اسلامی بودند؛ بر این اساس هرکس حق دارد هر دین و آیینی را بپذیرد، ولی باید در قیامت پاسخگوی عدم پذیرش دین حق باشد: «بگو حق از سوی پروردگار شما رسیده است، پس هرکس خواست ایمان آورد و هر که خواست کافر شود».6
حق دیگر شهروندان، تکریم شخصیت اجتماعی و جایگاه مبتنی بر عزت و احترام است. باید با هر انسانی برخورد کریمانه شود، زیرا خداوند انسان را گرامی داشته است: «و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکبها] برنشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و بر بسیاری از آفریدگانی که آفریدیم، برتری بخشیدیم» (وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ)7. علاوه بر آن، فضای سرشار از مهر و صفا باید بین شهروندان حاکم باشد زیرا خداوند مؤمنان را برادر اعلام نموده: (إنّما المؤمنون إخوة)8 و خواسته است که مابین خود صلح و صفا برقرار نمایند.9
حق دیگر، برخورداری از رفاه و آسایش مادی است تا در یک محیط امن و با آرامش از مواهب هستی بهرهمند گردند و به طریق دلخواه خود به کسب و کار پردازند. قرآن کریم به مالکیت خصوصی و حق همگانی در بهره برداری از منابع طبیعی تأکید دارد و می فرماید: «ما تسلّط و مالکیّت بر زمین را برای شما قرار دادیم و انواع وسایل زندگی را برای شما فراهم ساختیم».10 نباید حق رفاه و کسب و کار از هیچ شهروندی دریغ شود. اگر فعالیت اقتصادی کسی، تجاوز به حقوق دیگر شهروندان به حساب آید، قانون با او برخورد میکند. مثلاً قرآن کریم مؤمنان را از رباخواری -که موجب خسارت به جامعه است- باز میدارد.11
حق دیگر، حق مسکن و امنیّت زندگی خصوصی است؛ مسکن که محل آرامش افراد و خلوت خصوصی آن هاست، باید از هرگونه تعرّضی مصون باشد: «ای کسانی که به خداوند یکتا ایمان آورده اید، به خانه های دیگران وارد نشوید مگر آن که خود را معرفی کنید و از صاحب خانه برای ورود اجازه بگیرید و به هنگام ورود بر اهل خانه سلام کنید و اگر کسی در آن خانه حضور نداشت نیز وارد نشوید تا اجازه ورود به شما داده شود و اگر به شما گفته شد برگردید، برگردید».12
آزادی در زندگی داخلی و خصوصی یعنی مصون بودن حریم انسان از دخالت دیگران در امر خانوادگی و زناشویی و نیز مصون بودن از تفتیش و تجسس درباره وضع جسمانی و احوال شخصی و سایر امور. همچنین خداوند متعال صريحاً بر ضرورت عدم تجسس در زندگی خصوصی اشخاص تأکید می فرماید.13 امری که به نظر میرسد در زندگی روزمره جوامع کنونی در ارتباط میان نظام سیاسی و به خصوص خرده نظام های سیاسی با مردم و همچنین در تقابل افراد با حاکمیت ها از طریق شنود یا دخالت در حریم خصوصی افراد یا دستگیری و زندان با اتهام های گوناگون، نقض میشود.
حق یتیم
کسی که قبل از بلوغ، از نعمت وجود پدر محروم شده، تیمی است. یتیم به لحاظ این محرومیت و خلا عاطفی، نیازمند هرگونه رسیدگی و محبت است. قرآن به احسان،14 انفاق،15 اطعام16 به ویژه اطعام یتیمان خویشاوند17 و نیز رسیدگی و اصلاح امور یتیمان سفارش بسیار کرده است.18 همچنین از عدم اکرام و احترام به یتیمان در عصر جاهیلیت گزارش می دهد و به آنها خطاب می کند که بر خلاف پندارتان شما یتیم را گرامی نمی دارید و تکریم نمی کنید.19 همچنین می فرماید: همان کسی که روز جزا را انکار می کند، همو به یتیم هم اهانت و خشونت می کند.20 قرآن در راستای همین سفارشها، به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) یادآوری می کنند که خودش نیز یتیم بوده و خدا پناهش داده است؛ پس به پاس این نعمت نباید با یتیمان قهر کند و آنها را از خود براند و دور کند.21 همچنین به عنوان يك توصیه اخلاقی به همه مومنان توصیه می کند سهمی از ارث خود را به یتیمان و مسکینان از ارحام یا غیر ارحام اختصاص دهند.22
بعضی خائنان، ممکن است بخواهند از ضعف یتیم سوء استفاده نموده، اموال او را غصب نمایند. قرآن هشدار میدهد که هرگز چنین نکنند و به مال يتيم نزديك نشوند مگر به خاطررشد دادن و افزودن آن: «به مال يتيم نزديك نشوید مگر به بهترین وجه [در جهت حفظ و امانت داری و رشد دادن آن] تا زمانی که به رشد کافی خود برسد» (وَ لا تَقْرَبُوا مال اليتيم إِلا بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّه).23 کتاب خدا، به جنبه های مختلف یتیم نوازی، سرپرستی و رعایت حال یتیمان پرداخته و توجه میدهد که حق یتیم بر جامعه به عنوان کسی که پدر و حامی خود را از دست داده این است که همگان حمایتش کنند تا به سن رشد برسد و خود توان پیشبرد امور خود را بیابد.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «برترین خانه ها، خانه ای است که در آن به یتیمی نیکی شود و بدترین آن، خانه ای است که بر يتيم بدی شود».24 همچنین فرمود: «کسی که عهده دار هزینه زندگی یتیمی شود، او در بهشت با من مانند دو انگشت سبابه و وسطی، قرین و همراه است».25 امیرمؤمنان (علیه السلام) ثواب مرد یا زن مؤمنی را که دست نوازش بر سر یتیم میکشند در برابر هر مویی که به دستشان میخورد یک حسنه میداند.26 آن حضرت پس از ضربت خوردن از ابن ملجم در وصیت به حضرات امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) با تعبیر «اللَّهَ اللَّهَ فِى الْأَيْتَامِ» درباره یتیمان سفارش میکند: «خدا را خدا را درباره یتیمان، آنان را گاهی سیر و گاهی گرسنه مگذارید، مباد که در کنار شما تباه شوند».27
از امام صادق (علیه السلام) نقل است که: «هنگام گریه یتیم عرش خدا میلرزد و خدا قسم یاد میکند که اگر بنده مؤمنی او را ساکت سازد، بهشت را برایش واجب میکنم.»28 در مقابل، خوردن ظالمانه مال یتیم جزء هفت گناه کبیره شمرده شده است و برای آن عقوبت دنیوی (ظهور آثار ظلم در ذریه ظالم) و اخروی (آتش جهنم) بیان شده است و فرقی میان کم یا زیاد بودن مقدار اكل مال یتیم نیست.29
يك يتيم هم یتیم معنوی است. در احادیث، از یتیم معنوی با عنوان «يتيم آل محمد (صلوات الله علیهم)» یاد شده است. یتیم معنوی نیاز به حمایت و سرپرستی دارد. در تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام) مجموعه احادیثی با موضوع یتیم آل محمد آمده است که: شدیدترین نوع یتیم، شخصی است که از امام خویش جدا شده است و نمیتواند به او دسترسی داشته باشد و او در خانه خودش یتیم است؛ هر کس که به علوم ما آشناست و این یتیمان را هدایت کند و شریعت ما را به آنها بیاموزد، در عالم بالا همراه ماست؛ فضیلت و برتری سرپرست این یتیمان (کافل ایتام آل محمد) که آنها را از جهل و نادانی نجات میدهد، نسبت به سرپرستانی که به یتیمان آب و غذا میدهند مانند خورشید و دیگر ستارگان است؛ سرپرستان ایتام آل محمد در روز قیامت و صحرای محشر تاجی از نور بر سر دارند؛ برای ابلیس تحمل فقیهی که این ایتام را هدایت میکند از تحمل هزار عابد سختتر است.30
منابع:
2 نساء/ 93
3 مائده/ 32
4 بقره/ 191
5 بقره/ 217
6 کهف/ 23
7 اسراء/ 70
8 حجرات/ 10
9 انفال/ 1، حجرات/ 10
10 اعراف/ 9
11 آل عمران/ 130
12 نور/ 27 و 28
13 حجرات/ 12
14 نساء/ 36
15 بقره/ 215
16 انسان/ 8
17 بلد/ 15
18 بقره/ 220
19 فجر/ 17
20 ماعون/ 1 و2
21 ضحی/ 6 و 9
22 نساء/ 8
23 انعام/ 152
24 مستدرک الوسائل 2: 474
25 قرب الاسناد حمیری: 94
26 ثواب صدوق: 199
27 نهج البلاغه: نامه 47
28 من لایحضره الفقیه 1: 188
29 تفسیر عیاشی 1: 237
30 التفسیر المنسوب: 339