از روز نخست خداوند انسانها را دو گونه مرد و زن آفرید و بین آنها مهر و محبت...
حق همسر
از روز نخست خداوند انسانها را دو گونه مرد و زن آفرید و بین آنها مهر و محبت ایجاد نمود تا همسر یکدیگر باشند و در کنار هم به آرامش برسند: «و از نشانه های او آن است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و میان شما و همسرانتان علاقه شدید و رحمت قرار داد؛ بیشک در این (نعمت الهی) برای گروهی که میاندیشند نشانه های قطعی است».1 بنیاد جامعه بر خانواده استوار است و خانواده از سه رکن مرد و زن و فرزند تشکیل شده و حفظ این نهاد، به رعایت حق هر يك از آنهاست. نقش همسران چنانکه در آیه آمده، آرامش بخشی است و این کانون بر محبت و مهر بنا شده: «و حق همسرانتان این است که معاشرت شما با آنها باید بر اساس رفتار نيك و شایسته باشد» (عاشروهن بالمعروف).2 معروف به معنای شناخته شده است و مقصود از آن، کار نیک بر اساس فطرت است؛ یعنی باید با همسرانتان چنان باشید که همچون لباس و پوشش، موجب حفظ و زینت و آراستگی یکدیگر شوید: «هُنَّ لِباسُ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِباسُ لَهُنَّ».3
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «برادرم جبرائیل همواره سفارش زنان را به من مینمود تا آنجا که گمان کردم برای شوهر، جایز نیست به زنش اوف بگوید [ بدانید که] شما زنان را به عنوان امانت خدا گرفته اید»4 و نیز فرمود: «بهترین شما مردی است که با زنش خوش رفتارتر باشد و من از همه شما نسبت به زنانم خوش رفتارترم»5 امیرمؤمنان (علیه السلام) نیز فرمود: «با زنان خوش گفتار و نیکوسخن باشید تا ایشان هم خوش کردار و نیکورفتار شوند»؛6 «زن مانند گل و ریحان است نه [هماورد میدان و] قهرمان»؛7 [ریحان لطیف و ظریف است، نباید کارهای مشکل و دشوار را از زن انتظار داشت؛ ریحان را کسی با دست خود افسرده و پژمرده نمیکند شما هم نخواهید که همسرتان پژمرده و افسرده باشد]. «در هر حال با همسرت مدارا کن و با او به نیکی معاشرت نما، تا زندگیت با صفا شود».8 امام صادق (علیه السلام) نیز فرمود: «خدا بیامرزد مردی را که رابطه میان خود و همسرش را نیکو سازد؛ خداوند اختیار او را به دست مرد داده و وی را سرپرست او قرار داده است»9 و «هر کس با خانواده اش نيك رفتار باشد، خداوند بر عمرش بیفزاید».10
قرآن، دو جنس زن و مرد را در گوهر انسانی و شرافت، یکی دانسته و از این لحاظ تفاوتی بین ایشان قائل نیست و تمام انسانها را بدون در نظر گرفتن جنسیت و نژاد و ... دارای کرامت میداند (و لقد كرمنا بني آدم...)11 اما در این میان اکرام و احترام نسبت به زن جایگاه خاص و ممتازی دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این باره فرمودند: «زنان را احترام و اکرام نمیکند مگر انسان کریم و به زنان اهانت نمیکند مگر انسان پست و لئیم».12 زن مهمان محترمی است که اکرامش ضروری است. چه زمانی که دختری در خانه پدر است و چه زمانی که همسری در کنار شوهر و یا مادری مهربان برای فرزندان. مشورت با همسران، اصلی قرآنی است که نمونه آن مثلاً در موضوع زمان شیر دادن و گرفتن دایه، تصریح شده است.13 گذشت از خطای همسر، به فرموده امام صادق (علیه السلام)، از جمله حقوق همسری است که قرآن گذشت را صفات نیکان می داند.14 محبت و دوست داشتن همسر، اخلاق انبیاء است15 و اظهار این محبت توصیه پیامبر (صلی الله علیه و آله) است: «سخن مرد به همسرش که من تو را دوست دارم، هرگز از قلب او محو نمی گردد».16
قرآن رعایت این نکات را هم جزو حقوق همسر معرفی می نماید: باور به اینکه همسر نیک میتواند الگوی مردان باشد چنانچه خداوند همسر فرعون را برای مؤمنان، الگو می شمرد.17 حفظ و رعایت آبروی همسر: «آنان که به زنان آبرومند تهمت میزنند، در دنیا و آخرت از رحمت حق به دور هستند!»18 تدارك سکنای مناسب برای او مثل خود.19 احسان و نیکی به همسر اگر نتوانند با هم زندگی کنند و بخواهند از یکدیگر جدا شوند.20 تأمین زندگی و دادن نفقه همسر به قدر توان از ثروتی که خداوند به او بخشیده است.21 پرداخت مهریهای که تعهد شده به عنوان حقّی مسلم برای او: «مهر همسران را به طور کامل به عنوان یک عطیه الهی به آنان بپردازید، ولی اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند حلال و گوارایتان باد!»22 و نهایتاً بدانی که هر يك ویژگی خاص خود را دارند و نباید برخلاف طبیعت چیزی را به آنها تحمیل کرد. زن و مرد، دو ستارهاند در دو مدار مختلف و هر کدام باید در مدار خود حرکت نمایند «نه خورشید را سزد که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند».23
حق فرزند
فرزندان تو چه حقوقی دارند؟ نخست، حق حیات و امنیت شخصی و اجتماعی است. همان طور که اصل و نطفه آنها از وجود شماست، بعد از تولد نیز باید حیات و امنیت آنها را تأمین نمود. در دوران جاهلیت فرزندان را به خاطر دختر بودن یا از جهت فقر اقتصادی، از بین میبردند. خداوند در قرآن به اعراب جاهلی فرمود: «از بیم تنگدستی فرزندان خود را مکشید، ماییم که به آنان و شما روزی می بخشیم؛ همانا کشتن آنها خطا و گناهی بزرگ است».24 قرآن در این موضوع تا آنجا پیش میرود که محروم کردن کودکان را از حق حیات، چونان شرک به خدا حرام دانسته و آن را رفتاری نابخردانه، خطایی بزرگ و موجب خسران و گمراهی و خروج از مسیر دین و هدایت الهی می شمارد.25
دیگر، حق تثبیت هویت فردی و تابعیّت خانوادگی است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «از حقوق فرزند بر پدر این است که نسبت فرزندی او را انکار نکند»؛26 امام سجاد (علیه السلام) نیز فرمود: «حق فرزندت بر تو این است که بدانی او از تو به وجود آمده است و در نیک و بد زندگی وابسته به تو است».27 حق دیگر انتخاب نام شایسته برای اوست. امام کاظم (علیه السلام) فرمود: «نخستین احسان و نیکی که پدر در حق فرزندش روا می دارد، انتخاب نام زیبا برای اوست. پس لازم است هر یک از شما نام نیکو برای فرزند خود انتخاب کند».28
حق دیگر پرورش جسمی نوزاد، یعنی شیردهی به نوزاد است که در چند آیه مدت شیردهی دو سال تمام و مدت زمان بارداری و شیردهی جمعاً سی ماه ذکر شده است. درباره وجوب شیردهی و نحوه محاسبه دو سال و ادامه آن در صورت جدایی و نفقه مادر و حتی مشورت در گرفتن دایه، آیات به دقت مطالب را بیان کرده و مفسران شرح داده اند. همچنین یادآوری شده است که رعایت حقوق فرزند نباید برای والدین ضرری در پی داشته باشد.29 آیاتی از قرآن نیز تلویحاً بر مهرورزی والدین به فرزندان و اهتمام آنان بر تربیت ایشان تأکید دارد؛ به ویژه مادران که با وجود مشقّت زیادی که در این راه متحمّل میشوند، همواره به فرزندانشان عشق میورزند و بسا که این غریزه مادرانه را به فرزندان دیگران نیز ابراز میکنند.30 در برخی آیات نیز، فرزندان اعطای نعمت و مدد الهی به والدین و مایه چشم روشنی ایشان دانسته شده31 و پدر و مادر به شکرگزاری در برابر این نعمت و پرهیز از شرک امر شدهاند؛ اگر چه در آیاتی دیگر فرزندان، عامل آزمون والدین و حتی دشمنی با ایشان شمرده شده اند.32
حقوق مالی فرزندان نیز مهم است. قرآن بر ارث بردن فرزندان از والدین تأکید نموده و به چگونگی تقسیم ارث بین ایشان به تفکیک جنسیت اشاره کرده و میزان ارث زن و شوهر از همسرانشان را منوط به اینکه فرزند داشته باشند یا نه، تعیین نموده است؛ علاوه بر این پرداخت ارث فرزندان خردسال شخص متوفی را قطعی میشمرد. در حالی که بنا بر سنّت عرب عصر جاهلی تا رسیدن به سن رشد از ارث محروم بودند.33 رعایت عدالت در برخورد با فرزندان حق دیگری است که در روایات به آن امر شده و اعتراض پیامبر به پدری که فقط یکی از دو فرزندش را در حضور هر دوی آنها بوسید، گزارش شده است.34 با این حال به نظر میرسد در روایات تأیید شده است که والدین برخی از فرزندان خود را احتمالاً به سبب وجود بعضی فضائل در ایشان، بیش از دیگر فرزندان خود دوست داشته باشند. ضمن آنکه این تمایز نباید ناشی از تفاوت جنسیت باشد؛35
همچنین است وفا به عهد والدین نسبت به قولی که به فرزندانشان داده اند.36 سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز توصیه به مهربانی و احترام به کودکان بوده حتی در حالت نماز37، و نیز بوسیدن و بوییدن فرزندان و فرزندزادگان، بر زانوی خود نشاندن و دعای خیر کردن آنان و سلام کردن به آنان 38 سخن به میان آمده است. سیره امامان شیعه با فرزندان نیز چنین بوده است.39
حق مهم دیگر فرزندان حق تربیت است که پدران و مادران به آن امر شده اند 40 و آن را بهترین هدیه پدر به فرزند و برتر از صدقه دادن معرفی کرده اند، چرا که وجود فرزند از پدر و مادر است و در هر صورت اعمال وی ناشی از نحوه تربیت ایشان است. هدف نهایی از این توصیه ها، صالح شدن فرزندان است، زیرا فرزند صالح رزقی از جانب خداوند معرفی شده است.41 چنان که فرزندی که اهل عبادت پروردگار باشد نیز میراثی دانسته شده که بنده مؤمن پس از درگذشت خود برای خداوند برجای میگذارد تا او را عبادت کند.42 برخی دستورهای عملی نیز برای تربیت فرزندان داده شده که ناظر بر آموزش امور دینی و برخی مهارتهای اجتماعی ایشان است، از جمله: یاری کردن به فرزندان در کارهای نیک،43 راهنمایی او به شناخت خدا و کمک به او در اطاعت از پروردگار44 وا داشتن و تشویق ایشان به نماز از هفت سالگی، آموزش قرآن و معارف دین، شنا، تیراندازی، خواندن و نوشتن45 و نیز تلاش در امر ازدواج ایشان پس از رسیدن به بلوغ.46
منابع:
1 روم/ 21
2 نساء/ 19
3 بقره/ 187
4 مستدرک الوسائل 2: 551
5 وافی 3: 117
6 بحارالانوار 103: 223
7 نهج البلاغه/ نامه 31
8 وافی 3: 119
9 همان/ 117
10 بحارالانوار 103: 225
11 اسراء/ 70
12 کنزالعمال 1: 371
13 بقره/ 233
14 وسائل الشیعه 20: 169
15 همان: 22
16 همان: 23
17 تحریم/ 11
18 نور/ 23
19طلاق/ 6
20 بقره/ 229
21 طلاق/ 7
22 نساء/ 4
23 یس/ 40
24 اسراء/ 31
25 انعام/ 151
26 کنزالعمال 16: 473
27 تحف العقول/ 263
28 کافی 6: 18
29 بقره/ 233
30 طه/ 40
31 نحل/ 72
32 اعراف/ 189
33 نساء/ 7
34 من لایحضره الفقیه 3: 483
35 کافی 6: 51
36 همان/ 49
37 همان/ 48
38 صحیح بخاری 7: 74
39 تفسیر عیاشی 2: 166
40 من لایحضره الفقیه 2: 622
41 کافی 6: 2
42 همان/ 4
43 همان/ 50
44 من لایحضره الفقیه 2: 622
45 کافی 6: 47
46 روضه الواعظین 2: 369