امام کیست؟ امام، جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) است و ادامه دهنده راه او...
حق امام
امام کیست؟ امام، جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) است و ادامه دهنده راه او در تبیین دین و هدایت خلق. او همچون پیامبر، منصوب از طرف خداست؛ با این تفاوت که به او وحی نمی شود. رهبری اجتماعی و سیاسی هم از شئون اوست. اما اگر امکان آن برایش فراهم نشد، ذره ای از مقام امامتش کاسته نمیشود. او امام است، چه قیام کند یا نکند. این تعبیری است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) دربارۀ امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) فرمود که آن دو امام هستند، چه قیام کنند و چه نشسته باشند (الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا).1
در قرآن کریم با تعابیر مختلفی از امام یاد شده که یکی از آنها اولی الامر یعنی صاحبان و دارندگان امر و فرمان است: «ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا و رسول او و اولی الامر از خودتان، اطاعت كنيد» (يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ).2 مشخص است که اولی الامر، شامل پادشاهان و حاکمان و سلاطین بشری نیست. زیرا آنها معصوم نیستند و نمیشود مردم را به اطاعت از غیر معصوم دعوت کرد و اوامر آنها را در ردیف اوامر خدا و رسول قرار داد. لذا اولین حق امام، اطاعت و پیروی از اوست.
تعبیر دیگری که قرآن از امام میکند، «ولی» است. ولایت امام، همچون ولایت خدا و رسول مطرح شده و حق خدا و رسول و امام به عنوان ولی، آن است که مردم ولایتشان را بپذیرند: «ولیّ شما فقط خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند: همان کسانی که نماز برپا می دارند و زکات میدهند در حالی که در رکوع نمازند».3 قاطبه مفسران، روایتی را در ذیل این آیه ذکر کرده اند که این علی (علیه السلام) بود که در رکوع نماز، انگشری خود را به فقیر داد، لذا ولایت او طبق این آیه بر همه مؤمنان فرض است.4
همچنین در سال دهم هجری، هنگام بازگشت از حج، پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) به فرمان خداوند مردم را در غدیر خم، جمع نمود و با تشریفاتی علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین خود معرفی کرد و آنگاه این آیه نازل شد: «امروز دینتان را برای شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را دین شما برگزیدم».5 حق ولایت بر اساس قرآن موجب تداوم رسالت و هدایت خلق در تمامی دورانها تا قیامت است.
امام رضا (علیه السلام) در تبیین این آیه فرمود: «با نزول این آیه و ابلاغ امر امامت، دین کامل گردید و امامت جزو کامل کننده هاست.6 امامت از مهمترین معارف اسلامی و ریشه همه خوبی هاست. امام باقر (علیه السلام) در حدیث مشهوری فرموده اند: «اسلام بر پنج پایه استوار است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت؛ و بر هیچ چیز به اندازه ولایت تأکید نشده است».7 امامت، نظام بخش جامعه و امت محسوب میشود. چنانچه حضرت امیر (علیه السلام) فرموده اند: «الإمامة نظام الأمة» و در مثالی زیبا جایگاه امام در میان امت را تبیین مینمایند: زمامدار و ولی امر به منزله رشته ای است که مهره ها را گرد آورده، آنها را به هم پیوند میدهد. اگر رشته از هم بگسلد، مهره ها از یکدیگر جدا شده و پراکنده میگردند و دیگر هیچگاه همه آنها گرد نمیآیند».8 نیز فرمود: «خداوند به سبب زمامداری بر شما برای من حقی بر شما قرار داد و حقی هم برای شما بر من، همانند حقّی که من بر شما دارم».9
حق دیگر امام، حق مودّت است. حق مودّت در قرآن با عنوان مودّت به نزدیکان و اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مطرح گردیده که در آیه اجر رسالت آمده است: «بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم، جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم]؛10 همان اهل بیتی که در قرآن از هر پلیدی و ناپاکی، مبرّا و مطهر شمرده شده اند: «خداوند منحصراً میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاك سازد».11 بنابراین امامان که از ذریّه و اهل بیت پیامبرند، دارای حق مودّت هستند که دوستی و مودت با آنها همسنگ اجر رسالت تعیین شده است.12
حق دیگر امام، خمس غنائم است که طبق آیه شریفه «هر نوع غنیمتی به دست آوريد يك پنجم آن از آن خدا و پیامبر و خویشان او و یتیمان، فقیران و درماندگان است».13 باید به عنوان ذوی القربای پیامبر به آنان داده شود. حق دیگر مرجعیّت علمی امام است که باید طبق آیه راسخون در علم و حدیث ثقلین، امور علمی به آنان ارجاع شود.14 حق دیگر امام، حق درود و صلوات است. وقتی آیه «إِنَّ اللهَ وَمَلائِكتُهُ يُصَلُّونَ عَلى النَّبي» نازل گردید، یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کردند ما را از کیفیت صلوات بر خود آگاه سازید، پیامبر گرامی فرمود: به هنگام فرستادن صلوات بر من چنین بگویید: «اللهم صل على محمّد و آل محمد كما صليت على إبراهيم و آل إبراهيم انك حميد مجيد».15
حق والدين
حق والدین در قرآن آن چنان مهم است که رعایت حق آنها بعد از رعایت حق خدا آمده و حکم الاهی برای رعایت حق آنها، صادر شده است: «پروردگار تو مقرّر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگی رسیدند، به آنها [حتی] اوف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنی شایسته بگوی و از سر مهربانی، بالِ فروتنی بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا، آن دو را رحمت کن چنانکه مرا در خُردی پروراندند».16 احسان و نیکی به پدر و مادر يك اصل مسلّم است؛ اطاعت از دستورهای آنها واجب است و فقط يك استثنا دارد و آن هم این است که آنها به تو دستور دهند مشرك باشی و برای خدا شريك قائل شوی که فقط در این حالت میتوانی از آنها اطاعت نکنی: «و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند، ولی اگر آنها با تو درکوشند تا چیزی را که بدان علم نداری با من شریک گردانی، از ایشان اطاعت مکن».17
رعایت حق والدین و امر به نکوداشت، نیکی و احسان به آنها بارها در قرآن تأکید و توصیه شده است: (وَ وَصَّيْنَا الأنسانَ بِوَالِدَيهِ حُسناً، وَ وَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إحساناً).18 ذكر حق والدین در کنار پرستش خدا، از آن روست که پدر و مادر، سبب ظاهری در هستی یافتن فرزندان هستند و لازمه موحّد بودن، شکرگزاری نسبت به کسانی است که نعمت وجود تو، مرهون آنهاست. به نظر بعضی از دانشمندان رعایت حقوق والدین از لوازم عدالت است که برترین فضیلت اخلاقی است؛ زیرا آنها با تلاشها و زحمات زیاد در به دنیا آوردن و رشد و تربیت فرزند، شایسته شکرند و همان طور که وجوب شکر نعمات خدا و عبادت او به قدر استطاعت مقتضای عدالت است، عدالت همچنین اقتضا میکند که پس از ادای حقوق خدا، هیچ فضیلتی بالاتر از ادای حقوق پدر و مادر و شکرگزاری از ایشان و تحصیل رضایت آنان نباشد. لذا احسان به والدین با اعتراف به وحدانیّت خدا و التزام به عبادت وی، مقارن آمده است.19
قرآن به بعضی از مصادیق رعایت حقوق والدین اشاره میکند؛ از جمله این توصیه ها رسیدگی خاص به آنها در دوران کهنسالی است. توصیه قرآنی این است که در دوران پیری و ضعف والدین، نه تنها از درشت گویی و بدرفتاری با آنان بپرهیزند، بلکه در مقابل آنها فروتنی و خضوع نمایند و در ازای سختیهایی که والدین از روی مهربانی و رحمت برای رشد و تربیت آنان متحمل شده اند، در زمان حیات و پس از مرگشان در حق ایشان دعا کنند و از خدا بخواهند که آنان را مشمول رحمت خویش قرار دهد؛20 چنانکه انبیای پیشین همواره در حق پدر و مادر خویش دعا میکردند. همچنین به فرزندان توصیه شده است که حقوق مالی و اقتصادی والدین را رعایت کنند. فرزندان باید از اموالشان به پدر و مادر انفاق کنند و در وصیت و ارث، سهم والدین را آنگونه که دستور داده شده است در نظر بگیرند. البته اگر والدین بخواهند فرزندانشان را به شرك وادارند، فقط در این موضوع فرمان برداری از آنها ملغی میشود اما همچنان موظّف اند با پدر و مادر خویش مدارا و خوش رفتاری کنند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، مادر رضاعی خود را بسیار بزرگ میداشت. همچنین بیان مشهور پیامبر مبنی بر اینکه «بهشت زیر پای مادر است»21 حاکی از حرمت خاص مادر و تأثیر رعایت احوال او در کسب رضای الهی است. حتی بنابر بعضی روایات نیکی به مادر به منزله کفّاره گناهان پیشین است.22 امام سجاد (علیه السلام) در رسالة الحقوق سختیهایی را که مادر از آغاز حمل تا رشد فرزند متحمّل شده، حق مادر بر فرزند برشمرده و او را به قدرشناسی از زحمات مادر امر کرده است. در مقابل پدر را اصل فرزند گفته و هستی و حیات را از او دانسته است.23 رعایت آداب معاشرت هم از دیگر حقوق ایشان است، مانند اینکه فرزند باید هم نشین نیکویی برای آنان باشد، ایشان را به نام نخواند، جلوتر از آنان راه نرود و پیش از ایشان و نیز پشت به آنان ننشیند24 و چنانچه او را بخوانند، به سرعت اجابت کند، حتی اگر در نماز باشد.25 همچنین اگر رفتار و گفتار آن دو برخلاف میل او بود، از روی ترش کردن یا دشنام دادن به آنان و حتی گفتن «اُف»، که کمترین مرتبه ناسپاسی نسبت به والدین است، بپرهیزد،26 زیرا اندوهگین کردن ایشان از مصادیق عقوق حق ناشناسی آنان است.27
حفظ حريم خصوصی پدر و مادر؛28 فروتنی کامل در برابر آنان در قول و رفتار؛29 سپاسگزاری از ایشان، دعا در حق آنان و یاری دادنشان در امور خیر نیز از دیگر حقوق پدر و مادر است. به علاوه به فرزندان سفارش شده است پس از مرگ والدین نیز به ایشان احسان کنند، از جمله با اموری چون طلب آمرزش، قرائت قرآن، پرداخت صدقه، پرداخت دیون مالی و دیگر تعهدات، صله رحم با نزدیکان و احترام به دوستان والدین و ارتباط با آنان و نیز به جای آوردن نماز، روزه و حج از جانب والدین، حتی در کتابهای فقهی به جای آوردن قضای نماز و روزه پدر بر پسر بزرگ او واجب شده است. در صحیفه سجادیه (دعای ٢٤) مجموعه کاملی از وظایف فرزند در قبال والدین در قالب دعا آمده است. بنابر روایات کسی که به والدین خود نیکی میکند به بهشت وارد میشود و همه نیک هایی که به نیابت از والدین انجام میدهد و حتی بیش از آن، برای او ثبت می شود.
همچنین نیکی به والدین مرگ انسان را به تأخیر می اندازد و موجب طول عمر و بسیاری رزق میشود و سختی مرگ را آسان میگرداند. برای نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادر، ثواب حج و برای نگاه رضایتمندانه والدین به فرزند، پاداشی همچون آزاد کردن بنده از جانب فرزند ذکر شده است. در مقابل، عقوق (حق ناشناسی) والدین، گناه کبیره و موجب محرومیت از بهشت، لعن خدا و سلب توجه و رحمت و نعمت خدا می شود.30
منابع:
1 بحار الانوار 36: 288
2 نساء/ 59
3 مائده/ 55
4 تفسیر فخر رازی 12: 383
5 مائده/ 3
6 کافی 1: 199
7 کافی 2: 18
8 نهج البلاغه: خطبه 46
9 همان: خطبه 216
10 شوری: 23
11 احزاب/ 33
12 مجمع البیان 9: 29
13 انفال/ 41
14 بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد (ص) ج 1: ص 413
15 سنن بیهقی 2: 379
16 سراء/ 23
17 عنکبوت/ 8
18 احقاف/ 15
19 اخلاق ناصری 1: 239
20 اسراء/ 23
21 ابن حنبل 3: 429
22 کافی 2: 162
23 من لایحضره الفقیه 2: 621
24 کافی 2: 158
25 نوادر راوندی کاشانی/ 92
26 کافی 2: 349
27 من لایحضره الفقیه 4: 372
28 کافی 6: 503
29 جامع البیان/ ذیل اسراء: 24
30 مکارم الاخلاف 1: 65