از دیرباز واژه جن برای ما حکایت از موجودی پنهان، اسرارآمیز و تا اندازه ای ترسناک...
قرآن و زندگی، قسمت پنجاه و هشتم:
خلقت أجنّه
از دیرباز واژه جن برای ما حکایت از موجودی پنهان، اسرارآمیز و تا اندازه ای ترسناک داشته است. در حالی که جن، موجودی همانند انسان دارای شعور، اختیار و اراده و تکلیف است که به اقتضای طبیعتش از حواس بشر پوشیده است. اگر جوهر انسان از آب و خاک (طین) است، جوهر جن از آتش و یا آمیخته ای از آتش است. جن در لغت به معنای پوشش و استتار است. او موجودی مسؤول و مکلّف است و هدف خلقت او نیز مانند انسان عبودیت است: (ما خلقت الجنّ و الانس الا ليعبدون).1
واژه جنّ ۲۲ بار در قرآن به کار رفته است؛ یک بار در سوره مدنی الرحمن و بقیه در سوره های مکی. واژه جانّ نیز پنج بار به کار رفته که چهار بار آن در سوره الرحمن است. واژه «جِنّه» نیز ده بار در قرآن به کار رفته که پنج بار آن قطعاً به معنای جن است.2 واژه های دیگری نیز مرتبط یا گاهی مرادف با واژه یا معنای جنّ است، مانند شیطان و شیاطین و ابلیس3 و عفریت.4 هفتاد و دومین سوره قرآن نیز جن نام دارد. او در قیامت برانگیخته می شود و می تواند مطیع یا عاصی، مؤمن یا مشرك باشد.
بر اساس قرآن کریم، جن پیش از خلقت انسان و با ترکیبی از آتش و هوا آفریده شده است: از «نارالسَّموم»5 (باد بسیار داغ که هم زبانه دارد و هم سوزندگی) و «مارجٍ من نار»6 (آتش آمیخته با هوا). جنّیان، صالح و غیر صالح دارند7 و مانند آدمیان در روز قیامت از آنها بازخواست می شود.8 آنان جزای اعمالشان را به طور کامل در آخرت دریافت میکنند9 و بدکاران آنها به دوزخ خواهند رفت.10 بنابر قرآن برخی از کافران در دوره جاهلیت، جن را شریک خداوند قرار میدادند یا می پرستیدند.11
جنّیان در میان سپاه حضرت سلیمان (علیه السلام) حضور داشتند12 و برای او کارهای خارق العاده و پرمشقّت انجام میدادند.13 در قرآن تصریح شده است که همه مخلوقات، از جمله جنّ، از علم غیب بی بهرهاند14 و در یک آیه نیز اختصاصاً به دور بودن جنّیان از علم غیب اشاره میکند.15 برخی از جنّیان به خبرهای غیبی و سخنان ملائک گوش میدادند، اما پس از بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آنان از گرفتن اخبار غیبی و استراق سمع منع شدند.16
بنابر قرآن، برای جنّیان هم، مانند انسانها پیامبرانی از سوی خدا فرستاده شده است.17 در سوره احقاف (آیات ۲۹ تا ۳۲) و چند آیه اول سوره جن اشاره شده است که گروهی از جنّیان نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رفتند و به آیات قرآن گوش دادند. به تصریح مفسران شأن نزول سوره جن همین ماجرا بوده است.18 بر طبق آیه ۳۶ سوره صافات، مشرکان درباره حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) تعبیراتی مانند «شاعر مجنون» (شاعری که از جنّیان الهام می گیرد) به کار می بردند و تأکید قرآن مبنی بر آن که پیامبر «مجنون» یا دارای «جنّه» نیست،19 گواه بر دیدگاه مردم عصر جاهلی درباره جن است.
در منابع حدیثی اشاره های گوناگونی به جنّ شده که برخی از آنها توضیح و تفسیر دادههای قرآن، از جمله آفرینش جنّیان از آتش و سراغ گرفتن آنها از اخبار غیبی است. معرفی اقسام و گونه های جن و هم نشینی قسمی از جنّیان با فرشتگان، تقدّم آفرینش جنّ بر آدم، مبعوث شدن پیامبری به نام یوسف بر جنّیان که او را به قتل رساندند، خوردنی ها و آشامیدنیهای جنّیان و احکام آن، تناسل جنّیان و امکان وقوع تناسل بین آنها و آدمیان و مطالبی از این دست محتوای احادیث را تشکیل میدهد.20 درباره رؤیت جنّ نیز احادیثی وارد شده است.21
در برخی از روایات آمده است که جن و شیطان هر دو در اصل وجود، مشترک هستند. ولی شیطان نوعی از جن محسوب میشود که فقط کارهای شر از او صادر میشود. در حالی که جن ها، هم خوب و بد و هم مسلمان و غیر مسلمان دارند.22 جنّها مانند انسانها غذا میخورند؛23 میخوابند؛24 توالد و تناسل دارند25 و می میرند.26 یکی از غذاهای آنها بعضی از زوائد غذای انسان است.27 علامه مجلسی بیش از سیصد صفحه از جلد۶۰ بحارالأنوار را به احادیث مربوط به جن و کلام برخی عالمان دینی در این موضوع اختصاص داده است.
در بین مردم در موضوع جن، باورهای عجیب، خیالی و غیر مستند و بعضاً متناقض زیادی وجود دارد و داستانهای زیادی نقل میشود که وجه مشترک آنها غیر قابل اعتماد بودن آنهاست. آنها از جن با عباراتی چون غول و پری و همزاد و آل و بختك و... یاد میکنند. این موجودات وهمی در باورهای مردم سرزمینهای شرق تا غرب، هر یک دربردارنده معانی و مفاهیمی با قدمتی به مراتب بیشتر از اندیشه جن در اسلام هستند. امروزه در اینترنت عکسها و فیلمهای بسیاری از جن وجود دارد که هیچ یک قابل اعتماد نیستند. صنعت سینما نیز فیلمهای بسیاری درباره جن و شیطان تولید کرده که آمیزه ای از واقعیت و خرافات در آنها نمایان است. بسیاری از این فیلمها مطابق باور مسیحیان به توانایی فوق العاده شیطان در مقابل خداوند ساخته شده اند که توانایی او را مستقل از خدا می انگارند. در حالی که به اعتقاد مسلمانان همه مخلوقات از جمله جن و شیطان آفریده خدا بوده و هرگز توانایی ایستادگی در مقابل قدرت او را ندارند.
خلقت شيطان
موجود خودخواه و سرکش و متکبری که از اختیارش سوء استفاده کرد و از فرمان خدایش، سرپیچی نمود و رانده درگاه الاهی شد؛ يك دشمن قسم خورده انسان، موجودی وسوسه گر، متمرّد و رانده شده که سوگند یاد کرد با نقشه هایش همه انسانها را گمراه سازد. نامش ابلیس لعین و شيطان بزرگ است و شغلش گمراه سازی؛ بر سر راه انسان بنشیند و او را وسوسه کند و از راه به در برد شیطان، مفهوم وصفى شرور بزرگی به نام ابلیس است که با شیاطین دیگر از جنّ و انس به اغواگری و امور شر، مشغول هستند. 28
ابلیس اسم خاص بوده و یازده بار در قرآن تکرار شده است. واژه ابلیس مشتق از «بلس»، به معنای متمرّد، سرکش و رئیس شیطان هاست.29 کار شیاطین دعوت و وسوسه کردن در سینه هاست نه اجبار کردن؛30 لذا افراد نمی توانند مدعی باشند که شیاطین آنها را مجبور به کاری کرده اند؛ افراد در پناه عقل، هدایتهای انبیاء و ندای فطرت، میتوانند این دعوت و وسوسه را رد کنند و در دام شیاطین اسیر نشوند و بدین ترتیب قدرت هوشیاری و مقاومت و اختیار خود در برابر شیاطین را نمایش دهند.
با آن که ابلیس همراه ملائکه در ماجرای خلقت آدم به سجده دعوت شد (و برخلاف ملائکه از سجده کردن سرپیچی نمود)، اما از جنس ملائک نبود بلکه از جن بود.31 تفاوتهای ابلیس با ملائكه هم گویای همین تفاوت جنسیت است. ابلیس بر اساس قرآن دارای اولاد و ذریه است32 و فرشتگان دارای فرزند نیستند؛ ابلیس از جنس آتش است و ملائکه از جنس نور؛33 ملائکه عصیان نمیکنند و ابلیس چنین کرد.34
در قرآن واژه شیطان و شیاطین ۸۸ بار به کار رفته است: ۷۰ بار به صورت مفرد و ۱۸ بار به صورت جمع (یعنی شیاطین) که در بسیاری از موارد، مراد از آن ابلیس و اتباع اوست. بنابر آیات قرآن کریم جایگاه نهایی ابلیس و پیروان او، یعنی همه شیاطین، دوزخ و گرفتار شدن در خشم الهی خواهد بود.35 شیوه های شیطان، برای گمراه کردن انسانها: ایجاد دشمنی،36 بازداشتن از یاد خدا و به ویژه نماز؛37 ترساندن از فقر و سایر ناملایمات دنیوی،38 آراستن گناه و زیبانمایی افکار و اعمال باطل،39 آراستن نعمتهای دنیایی و محبوب نمایاندن زنان، فرزندان و اموال،40 برانگیختن آرزوهای دور و دراز،41 گسترش فساد و ترویج فحشا و منکر42 و... است.
در روایات ما به تفصیل ویژگیهای شیطان و راه های مقابله با آن آمده است. امیرمؤمنان (علیه السلام) در خطبه قاصعه، برخی از صفات شیطان از جمله حسادت، تعصّب ناروا، عیب جویی، طعنه زنی، فخر فروشی و طمع را برشمرده است.43 علامه مجلسی در بحار الانوار، ۱۷۷ روایت از معصومان درباره شیطان (یا ابلیس) نقل کرده است که بر اساس این روایات، ذکر خدا و گفتن «بسم الله» در ابتدای همه کارها، مایه دوری شیطان است و موارد آن را ذکر نموده است.44
شیطان از ابتدا موجود پلیدی نبود. لذا عبادت های شش هزار ساله برای او نقل کرده اند، اما به دلیل تکبّر در برابر خداوند، راه طغیان در پیش گرفت و رجیم شد. وجود او برای آزمون و امتحان مردم خیر است تا جوهره افراد نمایان شود و آنان که با اختیار، راه صواب را می گزینند و اسیر وسوسه های او نمی شوند، از کسانی که با اختیار، خود را در دام او اسیر میکنند، جدا شوند.45
با تمام تلاشها و دشمنی هایی که ابلیس و شیاطین با انسانها میکنند، اما خداوند کید و مکرشان را ضعیف شمرده است (إِنَّ كَيدَ الشَّيْطَنِ كانَ ضَعيفاً)46 و فرموده آنها بر بندگان واقعی من سلطه ای ندارند (إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَليهِم سُلطَانُ).47 راه را رسولان الاهی برای مردم تبیین کرده اند و در نور هدایات آنها، کید شیاطین بی اثر می شود، ضمن آنکه خداوند راه استعاذه و پناه بردن به خود و اولیای خویش را باز گذاشته است، تا با این وسیله محکم، افراد بتوانند از القائات شیاطین در امان باشند.48
مشهورترین جمله استعاذه (اعوذ بالله من الشيطان الرجيم) است و دو سوره معوذتین (فلق و ناس) که مداومت بر خواندن آنها انسان را در حصن الاهی قرار داده از شرّ شیطان، محفوظ میدارد. این استعاذه مهم نیز توسط امیرمؤمنان (علیه السلام) به کمیل توصیه شده که هرگاه شیطان وسوسه ات نمود، آن را بخوان که از شرّ همه آنها محفوظ میمانی: (أَعُوذُ بِاللّهِ الْقَوِيِّ مِنَ الشَّيْطانِ الْغَوِيِّ، وَأَعُوذُ بِمُحَمَّدٍ الرَّضِيِّ مِنْ شَرِّ مَا قُدِّرَ وَقُضِيَ، وَأَعُوذُ بِإِلهِ النَّاسِ مِنْ شَرِّ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ الناس اجمعين)49 ضمنا وقتی خودت را به ولی زمان، صاحب الزمان (عجل الله فرجه) بسپری و به او پناه بری، شیاطین جرأت نفوذ نخواهند داشت.
منابع:
1 ذاریات/ 56
2 هود/ 19
3المعجم المفهرس
4 نمل/ 39
5 حجر/ 27
6 رحمن/ 15
7 جن/ 11 و 14
8 انعام/ 130
9 احقاف/ 19
10 جن/ 15
11 انعام/ 100
12 نمل/ 17
13 سبا/ 12 و 13
14 نمل/ 65
15 سبا/ 14
16 جن/ 8و9
17 انعام/ 130
18 تفاسیر ذیل آیات مذکور
19 اعراف/ 184
20 کافی 5: 569
21 تفسیر ابوالفتوح 17: 280
22 تفسیر قمی 1: 184
23 وسائل الشیعه 1: 252
24 همان 4: 1067
25 همان 14: 91
26 ریاض السالکین 2: 9
27 وسائل الشیعه 1: 252
28 انعام/ 112
29 لسان العرب ذیل واژه بلس
30 ناس/ 5
31 کهف/ 50
32 کهف/ 5
33 اعراف/ 12
34 انبیاء/ 26
35 ص/ 84 و 85
36 مائده/ 91
37 مجادله/ 19
38 بقره/ 268
39 حجر/ 39
40 آل عمران/ 14
41 نساء/ 119
42 نور/ 21
43 نهج البلاغه/ خطبه 192
44 بحارالانوار 60: 201
45 سبا/ 21
46 نساء/ 76
47حجر/ 42
48 نمل/ 98
49 مستدرک الوسائل 6: 425