در کوران آن ظلمت و نکبتی که بعد از رحلت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) امت...
اسرار خوشبختی، قسمت چهل و پنجم:
ملتزَم به ولیِّ وقت بودن
در کوران آن ظلمت و نکبتی که بعد از رحلت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) امت به آن دچار شدند، آن ظلمت و نکبت بر عقل ها، دیده ها و فهم ها و همین طور دین خدای متعال پرده انداخت و امت ایشان گم کردند کسانی را که بدون آنها هدایت نمی شدند؛ مگر گروهی که به دامن اميرالمؤمنين (صلوات الله علیه) چسبیدند.
اگر هر کسی در زمان خودش به دامن ولیّ وقت و امام زمانش چسبید، یا به هر کدام از ائمه (علیهمالسّلام) متوسل گشت، به جایی میرسد؛ البته نه اینکه یکی دو دفعه بگوید و اگر نشد رهایش کند! بلکه باید مداومت داشت، مثل مداومت به نماز، مثل مداومت به غذا خوردن؛ یعنی خودش را ملزم کند به اینکه تا نیافته رها نکند، تا نگرفته رها نکند تا به خواسته اش نرسیده، دست برندارد.
انتظار، هم تراز محبت
درست است که بهترین و مؤثرترین راه برای تقرّب و تشرّف، «محبّت» است؛ ولی داشتن محبتی که به درد این کار بخورد، به این راحتی نیست؛ خریدنی هم نیست که بشود آن را از سرِ بازار خرید. شب زنده داری میطلبد، سحرخیزی میخواهد، خلوت کردن، تلقین کردن بر دل خود، عاشورا و مناجات محبّین خواندن، خلاصهاش آتش زدن دل و دیوانه کردن آن، آسان نیست؛ ولی راهی هست که هر کسی در زندگی خود آن را بارها و بارها تجربه کرده، که اگر شیرین هم نباشد، مشکل نیست؛ و آن چشم به راهی است: «انتظار».
نوبت های فراغ بال را در طول شبانه روز می شود با آن پر کرد؛ یا حداقل نمازها را با این احساس میشود خواند.
دیده برنداشتن از آن نورِ دیدگان
در هر دوره ای در دار دنیا، این امام آن زمان است که صاحب الدار می باشد؛ بدون آنکه بقیه از این منزلت منعزل شده باشند؛ پس نه آن خانه جای دوری است که همین جاست و نه صاحب خانه دور از خانه اش، که همین جاست. کجای اینجا؟ «فَأَيْنَمَا تُوَلَّوْا...»1 به هر طرف که بگردی؛ و حتّی نزدیک تر؛ «هُوَ مَعَكُمْ أيْنَ مَا كُنْتُمْ»2 با شماست هر جا که باشید و باز هم نزدیک تر «وفي أنفُسِكُمْ»3 در خودتان است «أفَلَا تُبْصِرُونَ»4 آیا نمی بینید؟! راستی چرا نمی بینیم؟ از شدت نزدیکی او و غفلت ماست که نمی بینیم؛ چون به خود اوست که داریم می بینیم! که او نور دیدگان مردمان است؛ «نُورِ أَبْصَارِ الْوَرَى»5 وای بر ما و این همه غفلت! خدای متعال وی را بر دیدگان ما نشانده که چشم از او بر نداریم، ولی کار به جایی رسیده در حالی که ما با او میبینیم ولی او را نمی بینیم و اگر هم دیدیم به جا نمی آوریم «يَرَوْنَهُ وَ لا يَعْرِفُونَه»؛6 او را می بینند، ولی نمیشناسندش.
از که باید شکایت کرد؟ شکایت از خود؟ با چه رویی؟! آن را کجا و پیش که ببریم؟ و با این همـه چـه چـاره بـه غـیـر توبه و استغفار؟
از جمله دلالتهای آیه شریفه تطهیر این است که در وجود مبارک اهل بیت (علیهم السّلام) نه تنها هیچ رجس و پلیدی نیست؛ بلکه اگر با نجاستی برخورد کنند، آن نجاست نیز تطهیر می شود؛ از همین روست که در ظهور وجود مبارک امام زمان (علیه السلام) که آن وجود مبارک، درون و بیرون هر کسی و هر چیزی را در بر خواهند گرفت، پس هر ناپاکی تبدیل به پاکی و هر بدی تبدیل به خوبی و هر خوبی تبدیل به خوبتری خواهد شد؛ و لذا هنگامی که کسی به محضر مقدّس ایشان مشرّف میشود؛ یا وجود مبارک ایشان را در موطن نفس خود وجدان میکند و حضور ایشان را در خود می یابد، تلاقی با آن وجود نازنین «يُطَهِّرَهُ تَطهيراً»؛ (او را پاک میکند؛ پاک کردنی).
در توصیف وجود مبارک امام زمان (علیه السلام)، در زیارت آلیس تعبیر «نور آبصارِ الوَری»؛ (نور دیدگان مردمان) به کار رفته؛ یعنی خدای متعال آن وجود مبارک را بر دیدگان نشانده تا مردمان نه فقط دیده از او برندارند؛ بلکه بر سر دیده خود از او نگهداری کنند. این معنا کجا و غفلت از ایشان که از شدتش منتهی به غیبت شده، کجا؟! دیده از ایشان برنداشتن کجا؟! و ایشان را دیده و نشناختن کجا؟!
وقتی توجه کنیم که زمین گسترده زیر پا و آسمان برافراشته بالای سر و تابش خورشید و روشنایی روز که ما را در بر گرفته اند آیات وجود و حضور مبارک امام زمان (علیه السلام) هستند،7 حالت حیا و حقارت و ادب و محبّت به انسان دست میدهد و خجالتی که نمیداند آن را کجا باید ببرد.
خدای متعال، چراغ نور الهی را در خانه خلقت و شریعت خود، همواره درخشان و فروزان نگاه داشته است. «وَاللهُ مُتِّمُّ نورِهِ و لَو كَرِهَ الكَافِرُون»8 (در حالی که خدا کامل کننده نور خود است گر چه کافران خوش نداشته باشند.) امام هادی (علیه السلام) در ذیل این آیه فرمودند: «وَ اللهُ مُتِمُّ نوره، وَلَايَةُ القَائِم»9 خداوند نور خود را به ولایت قائم (علیه السلام) کامل کننده است.
بیایید ما نیز چنین کنیم تا خدایی شویم؛ ما نیز آن چراغ را در خانه حیات خود افروخته نگاه داریم.
جابر از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده که ایشان فرمودند: «آگاهی از کتاب خداوند عزوجل و سنت پیامبر او (صلی الله علیه وآله) در دل مهدی ما می روید، چنان که کشت و زرع به بهترین شکل آن می روید، پس اگر کسی از شما ماند تا او را ببیند باید هنگام دیدن آن حضرت بگوید: سلام بر تو ای اهل خانه رحمت و نبوّت و مکان دانش و جایگاه رسالت؛ و درباره سلام کردن بر حضرت قائم (علیه السلام) روایت شده است که به آن حضرت گفته شود: سلام بر تو ای باقیمانده خدا در زمینش.10
و روایت شده که برای سلام دادن بر قائم (علیه السلام) و تسلیم شدن به ایشان عرض کن: «السّلامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللهِ فِي أَرضِهِ» سلام بر تو ای باقیمانده (رحمت) خدا در زمین.
با توجه به حضور عالمگیر آن حضرت، تمام لحظات می تواند لحظه دیدار و زیارت حضرتش باشد؛ اگر متذکّر و متوجه باشیم؛
پس: برای توجه به ساحت مقدس آن حضرت و عرض ادب و احترام و تسلیم خود به ایشان، هر جا و هر وقت و به هر طرف میتوان عرض کنیم: «السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرضِهِ». و از احکام و اسرار این راه آنکه: رعایـت هـر ادبی در محضر حضرتش، عرض سلامی عملی به محضر مبارک ایشان با جمیع معانی «سلام»؛ خصوصاً تسلیم بودن، می باشد؛
«إنَّ اللهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلَّمُوا تَسلِيماً»11 همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود و رحمت می فرستند. ای اهل ایمان! بر او درود فرستید و آنگونه که شایسته است، تسلیم او باشید.
خدای متعال وجود مبارک محمد و آل محمد (صلوات الله عليه و علیهم اجمعین) را خواسته خود قرار داده و بقیه را برای آنان خواسته؛ و چنین است که شیعه محمّد و آل محمّد (عليه وعليهم السلام) بايستى تسليم آنان بوده و صلوات بر آنان باشد.
پیوند با امام منتظَر
یکی از مقتضیات خلقت و شریعت خدای متعال، سمت و سوی آن است که هدایت به طرف سلامت و سعادت مخاطبین خود، یعنی بندگان در ابعاد فردی و اجتماعی است. اعتقاد به نبوّت و در ادامه آن امامت و در نهایت آن مهدویت یعنی ظهور و قیام دوازدهمین امام؛ امام مهدی (علیه السلام) صفحه ای از کتاب این حکایت الهی است.
در این اعتقاد، اعتقاد به امام حیّ و حاضر است؛ امامی که همین الآن باید با او و در محضر ایشان با ادب و در حالی که ما را میبیند و از احوال ما باخبر است زندگی کرد؛ و چنین است که هر لحظه میتوان خواسته و ناخواسته از عنایات و توجّهات و یاری ایشان بهرمند بود تا هنگامی که خود باذن الله اقدام به قیام کرده و عالمیان را از حقیقت نورانی الهی عدالت و صداقت و رحمت خود سیراب فرماید؛
و آن وجود مبارک حقیقت موجودند؛ نه مهدی موعود.
درست است که حکومت الهی و اهداف الهی با ظهور ایشان محقق می شود، اما به فرموده امام (علیه السلام) همین الآن برای هر کسی میتواند آن ظهور واقع شود: «توقع أمرَ صاحبك ليلك و نهارك»؛12 (بهار ظهور امر صاحبت را به هر شب و روز رخداده بدار.) لذا در محضر و مشهد او باید با ادب زندگی کرد که او شاهد بر ما و اعمال ماست و تغییر این تلقّی به موعودی که الان نیست و در آینده نامعلومی خواهد آمد، منحرف کردن حقیقت از مسیر فهم درست آن است. در واقع این، دور کردن مردم از امام و برگرداندن توجه ایشان از او و دامن زدن به سرگردانی و بلاتکلیفی آنان است؛
در حالی که امام باقر (علیه السلام) در مورد معنای آیه شریفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا»13 فرموده اند: «اصبِرُوا عَلَى أَدَاءِ الفَرائِضِ وَصَابِرُوا عَدُوَّكُم وَ رابِطُوا إِمَامَكُم المُنتَظَر»؛14 (بر انجام واجبات بردبار باشید؛ و در تحمل دشمنان خود و مشکلاتی که آنها برای شما ایجاد میکنند، همدیگر را یاری کنید؛ و با امامتان که چشم به راه او هستید و باید باشید، پیوند داشته باشید؛)
یعنی در وابستگی و همبستگی و پیوستگی با او زندگی کنید که همه خلقت، مشهد و محضر اوست؛ پس با توجه به این واقعیت و رعایت ادب این مشهد و محضر، با او و برای او باید زندگی کرد که صراحتاً امام (علیه السلام) می فرمایند: همین الآن با امامتان ارتباط داشته باشید، اصلاً تحقق سرپرستی امام زمان (علیه السلام) به این است که مردمان ایشان را همین الآن سرپرست و صاحب کار خود بدانند و با توجه به او و رعایت ادب حضور او، برای او زندگی کنند.
ایشان امام زمان و عصرند. آن حضرت همین الآن در جاری زمان، حضور دارند و زمان، از آنِ او و به امر اوست که جریان دارد؛ و لازمه همراهی با حقیقت جاری در زمان، توجه به حضور این وجود مقدس است. و اگر غیر از این زندگی کنیم و او را در زندگی نداشته باشیم و ایشان را زندگی نکنیم و زندگی خالی از حضور و توجه به ایشان باشد، سینه ای تنگ و زندگی دلگیر، حاصل این رفتار خواهد بود؛ یعنی گم شدن سر نخ زندگی و سرگردانی و بیهودگی در زندگی و از دست رفتن دنیا و دین.
منابع:
منابع:
2 حدید: 4
3 ذاریات: 21
4 همان مدرک
5 زیارت آل یس
6 من لایحضره الفقیه2: 520
7 اصول کافی/ کتاب الحجه/ باب نادر جامع فی فضل الامام علیه السلام و صفاته.
8 صف: 8
9 کافی 2: 413
10 کمال الدین 2: 652
11 احزاب: 56
12 اقبال الاعمال 1: 201
13 آل عمران: 200
14 غیبت نعمانی: 27