در سال های اخیر عزاداری برای حضرت زهرا بسیار زیاد شده تا جایی که برخی آن را موضوع غیر ضروری می دانند، به راستی عزاداری تا چه حد اهمیت دارد؟
«بسم الله الرحمن الرحیم»
«صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا»
بحث عزاداری تا چه حد اهمیت دارد؟ (پرسش و پاسخ)
غمگین شدن به هنگام از دست دادن عزیزی (شیء یا جسم و یا غیره …) حالتی عمومی و همگانی دارد. و اقوام مختلف برای بروز غمگینی خویش شیوه های گوناگونی دارند. اما شکی نیست که هر قومی به هنگام مواجهه با مصیبت عکس العمل محزون نشان می دهد. گریه عام ترین عکس العمل فردی است. تجمع محزون دوستاران فضایل انسانی متوفی، عام ترین عکس العمل جمعی است. ما در پاسداشت ارزشهای والای امامان خویش، در تولدهایشان شرور و در شهادتهایشان محزونیم. و عکس العمل طبیعی شخص محزون را داریم. بخصوص که آنها به مرگ طبیعی نمرده اند. بلکه به ظلم ظالم شهید شده اند.
مهمترین دلیلی که ما را وادار به اقامه عزای اهل بیت علیهم السلام می کند این است که خود این بزرگواران در روایات دستور فرموده اند، به بر پایی مجالس عزا و ذکر مصیبت ها وارده بر ایشان. در این باب به چند روایت از ائمه علیهم السلام اشاره می کنیم:
شیخ یوسف بن حاتم شاگرد محقق حلّی در کتاب« درالنظیم » روایت کرده است که امام رضا علیه السلام فرمود: زمانی که خواستم به قصد خراسان، از مدینه بیرون روم، خانواده خود را جمع کردم و فرمان دادم که بر من گریه و زاری کنند تا آن که صدای گریه ی آنان را بشنوم، آنگاه مبلغ دوازده هزار دینار میان آنها تقسیم نمودم و گفتم: من دیگر به خانواده خویش باز نمی گردم. (1)
در زیارت مأثور ایشان آمده است: سلام و درود بر کسی که خانواده خویش را فرمان داد تا بر او گریه کنند، قبل از آن که مرگش فرا رسد. یونس بن یعقوب روایت کرده که امام صادق علیه السلام از قول پدر خویش حضرت باقر علیه السلام فرمود: از طرف من این مقدار از مالم را وقف کن تا به مدت ده سال عده ای از زنان برای من در سرزمین منی روزهایی که حاجیان آنجا بسر می برند، ندبه و گریه کنند. (2)
توضیحی در باب این حدیث آخر: از این حدیث بر می آید که هدف امام علیه السلام از مجلس ماتمی که سفارش کرده در سرزمین منی به مدت ده سال بر پا شود تنها گریه کردن و اشک ریختن نبوده است زیرا در آن صورت آن مجلس را تنها به سرزمین منی اختصاص نمی داد در حالی که آسان تر بود این مجلس در مکه یا در مدینه برگزار شود. اما نخواسته است که آنها در سرزمینی غیر از منی ندبه و گریه و زاری نمایند. چرا که هدف حضرت تنها بکاء و ریزش اشک نبوده اشت بلکه هدف ایشان اعلان استمرار رسالت و امامت خویش بوده است. وقتی همه مردم از تمام نقاط مختلف در آن سرزمین گرد آمده اند و در موسم حج این مجلس را می بینند خصوصاً در ایام عید قربان که همه شاد و مسرورند از اینکه اعمال عبادی خود را به اتمام رسانده اند با دیدن منظره گریه و زاری که با طبیعت آن ایام و حال و هوای مردم سازگاری ندارد. تعجب می کنند و علاقه مند می شوند که بدانند چه اتفاقی افتاده است در آن صورت از ظلمی که بر ایشان رفته است با خبر می شوند و پس از این که متفرق شدند و به بلاد خود باز گشتند با بیان خاطرات خود و ماجراهایی که دیدند بر خلاف میل سلاطین و در عین ممانعت آنها مردم را متوجه امام خواهند کرد. و دلهای آنها را به سوی ایشان متمایل خواهند نمود.
از مالک جهنی نقل شده که امام باقر علیه السلام فرمود:
… روز عاشورا باید بر حسین علیه السلام ندبه کرد و گریست و اهل خانه را به گریستن واداشت، و با جزع کردن بروی، مصیبت آن حضرت را در خانه خویش اقامه نمود، و در خانه ها چنین شود که افراد با حال گریه یکدیگر را ملاقات نمایند و بر مصیبت حسین علیه السلام یکدیگر را تعزیت دهند. اگر چنین کنند، من ضمانت خواهم کرد که خداوند پاداش دو هزار حج و عمره و غزوه در رکاب رسول خدا و ائمه را به آن ها عنایت فرماید. (3)
روایت شده است که حضرت زهرا سلام الله علیها روز هشتم پس از وفات پدرش به سوی قبر آن حضرت رفت و فریاد زد و بانوان نیز او را همراهی کردند و فرزندان نیز به دنبال او رفتند.مردم از هر طرف به آنها پیوستند و ضجّه و زاری کردند چراغها را خاموش نمودند تا چهره زنان معلوم نشود. (4)
زمانی که امیرالمومنین علی علیه السلام به شهادت رسید، حضرت زینب علیها السلام و سایر بانوان گریبان چاک کردند و بر چهره هاشان لطمه زدند و فغان و شیون به راه انداختند. تا این که مردم هراسان و مضطرب به گرد آنان جمع شدند و با آنان هم صدا گشتند و همگی فریاد و شیون سردادند به طوریکه شهر کوفه به لرزه افتاد. (5)
آنچه که ما می توانیم از این روایات درک کنیم آن است که حضرات معصومین علیهم السلام با دستور برپایی مراسم عزا می خواسته اند مظلومیت خویش را به گوش جهانیان برسانند و به زبان اشک و مرثیه مردم بدانند که چگونه از آنها غصب خلافت شد و کسانی بر کرسی خلافت تکیه زدند که به ناحق آن را تصرف کرده و آنچه شایستگیش را نداشتند به زور به دست گرفتند.
چرا این گونه به گریه بر امام حسین علیه السلام و مراسم عزاداری برای ایشان تأکید شده؟
فراموش نکنیم که در کربلا دو گروه حق و باطل روبروی هم قرار گرفتند. اگر غصب خلافت در سقیفه نمی شد و خلافت به دست نا اهلان نمی افتاد پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها را بین در ودیوار نمی شکستند. خون فرزند دلبندشان امام حسین علیه السلام را در کربلا نمی ریختند و اهل بیت گرامشان را اسیر نمی کردند.
اگر مراسم یاد بود و مراسم عزاداری کم رنگ شود کم کم وقایع مهم تاریخ اسلام به فراموشی سپرده می شود. به جایی می رسد که دیگر می گویند این گوشه ای از تاریخ بوده که تمام شده و ارتباطی به حال ندارد. در صورتیکه آنچه بشر امروز را دچار تلاطم و طوفان سر درگمی کرده است، آنچه که باعث شده در سایر کشورهای اسلامی فقط نام اسلام باقی بماند و در نهایت آنچه که سبب می شود یک روزنامه نگار دانمارکی جرأت توهین به ساحت مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله را پیدا کند همه همه … برای آن است که فراموش کرده اند روزی در سقیفه ناحق جای حق را گرفت و آنچه که هم اکنون به نام اسلام از بسیاری از ممالک مسلمان به چشم دیده می شود و به گوش شنیده، اسلام نیست. اسلام بعد از رسول خدا بین در و دیوار پهلویش شکست. اسلام ریسمان به گردن در کوچه های مدینه کشیده می شد. اسلام سر از بدنش در کربلا جدا شد و …
در اقامه عزاداری حضرت زهرا علیها السلام می گوییم تا همگان بدانند پهلوی او را که بانوی دو عالم است به جفا شکستند، امامش را دست بسته و ریسمان به گردن بردند، اموالش را غصب کردند و کودکانش را در غم ماتمش به عزا نشاندند. دسته و سینه زنی را می اندازیم برای آنکه به همگان بگوییم ما در جبهه ی غاصبان نیستیم، ما عزادار ایشانیم و پیرو راه آن بانو که فدایی امامشان شدند.
منابع
(1) بحارالانوار 49/52
(2) بحارالانوار102/53 — تهذیب 6/358 ج 146 —- تهذیب الاحکام 6/358 ج 146
(3) کامل الزیارات(ابن قولویه ) 174 الباب الحادی و المجون.
(4) بحار الاانوار 43/175
(5) بحار الانوار 42/293