مردانگی و جوانمردی، از خصلت های ارزشمندی است که انسان را به «اصول انسانی»، «شرافت»...
مردانگی و جوانمردی، از خصلت های ارزشمندی است که انسان را به «اصول انسانی»، «شرافت»، «تعهّد و پیمان» و رعایت حال درماندگان پای بند می سازد. کسی که به حق وفادار بماند و از پستی و ستم گریزان باشد، از ضعیفان پشتیبانی کند، از خیانت و نیرنگ دوری گزیند، و به ظلم و حقارت و دنائت تن ندهد، اهل گذشت و ایثار و فداکاری باشد، «جوانمرد» است. «فتی» به جوانمرد گفته می شود و فتوّت، همان مردانگی است.
در فرهنگ گذشته، به معنای عیّاری به کار می رفته که جنبه اجتماعی داشته و عیّاران گروهی بودند که به خنجر و سلاح مجهز بودند و از دیگران مال می گرفتند و از محلی به محلی می رفتند، در عین حال، جانب مردانگی و بلند نظری را نگه می داشتند و گاهی دفاع یک قسمت از شهر یا محله به عهده آنان بود. به اهل محلّ دروغ نمی گفتند، تجاوز نمی کردند، اهل خیانت نبودند و به صفاتی همچون بخشش، آزادگی، شجاعت، مهمان نوازی، بزرگ منشی و وفای به عهد آراسته بودند. اینان برای خود آداب و عادات و فرهنگ خاصّی داشتند.
در فرهنگ دینی، «فتوّت» به نوعی بذل و بخشش، نیکی به دیگران، گشاده رویی، عفاف و خویشتن داری، پرهیز از آزار دیگران، و دوری از دنائت و پستی تفسیر شده است. حضرت علی علیه السلام فرموده است: «نظام فتوت و جوانمردی، تحمل لغزش های برادران و رسیدگی شایسته به همسایگان است.»(غررالحکم)
قرآن کریم از جوانان یکتاپرستی که در دوران حاکمیّت دقیانوس، از ظلم و شرک او گریختند و به غار پناه بردند (اصحاب کهف) با تعبیر «فتیه» (جوانمردان) یاد می کند.
جمله معروف لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار هیچ جوانمردی جز علی نیست ، حکایت از مردانگی والای حضرت که تا به امروز شهره ی عام و خاص شده می باشد.
جوان مرد باشی دوگیتی توراست
دو گیتی بود بر جوانمرد راست
جوانمرد اگر راست خواهی ولی است
کرم پیشه شاه مردان علی است
عمل مسلم بن عقیل، در خانه هانی مبنی بر ترور نکردن ابن زیاد،در حالی که به راحتی می توانست از پشت به او حمله کند و او را بکشد، را نیز می توان از جوانمردی مسلم دانست.
هانی هم به نوبه خود جوانمرد بود. وقتی او را به اتّهام پنهان کردن مسلم در خانه اش دستگیر کرده به دارالاماره بردند، ابن زیاد از او می خواست که مسلم را تحویل دهد. اما هانی این را نامردی می دانست، در پاسخ به آنان گفت:
«به خدا قسم هرگز او را نخواهم آورد. آیا مهمان خودم را بیاورم و تحویل بدهم که او را بکشی؟ به خدا قسم سوگند اگر تنهای تنها و بدون یاور هم باشم او را تحویل نخواهم داد، تا در راه او کشته شوم!»(وقعه الطف،ص119)
در مسیر راه کوفه، وقتی امام حسین علیه السلام با سپاه حرّ برخورد کرد و آنان راه را بر کاروان حسینی بستند، زهیر بن قین به امام پیشنهاد کرد که اینان گروهی اندکند و ما می توانیم آنان را از بین ببریم و جنگ با اینها آسان تر از نبرد با گروه هایی است که بعدا می آیند. امام فرمود: «ما کنت لابدأهم بالقتال»، من شروع به جنگ نمی کنم. (ارشاد،شیخ مفید،ج2،ص82) این یک گوشه از مردانگی امام حسین علیه السلام است.
صحنه دیگر، آب دادن به سپاه تشنه حرّ بود که از راه رسیده بودند. سیّدالشهداء علیه السلام دستور داد همه آن لشکر هزار نفری را حتّی اسب هایشان را سیراب کنند! یکی از آنان که دیرتر رسیده و تشنه تر و بی رمق تر بود، امام به دست خود او و اسبش را سیراب کرد.(حیاه الامام الحسین،ج3،ص74)
روز عاشورا، وقتی حرّ، وقتی تصمیم گرفت به یاران امام بپیوندد، توبه کنان نزد امام آمد. امیدی نداشت که امام از گذشته او بگذرد، ولی جوانمردی امام او را پذیرا شد و توبه اش قبول گشت.(اعیان الشیعه،ج1،ص603)
مردانگی و وفای اباالفضل نیز در کنار نهر علقمه جلوه کرد. وقتی تشنه کام وارد فرات شد و خواست آب بنوشد با یادآوری عطش برادر و کودکان خیمه ها، آب ننوشید و لب تشنه از شریعه فرات بیرون آمد.(موسوعه کلمات الامام الحسین،ص472)
زندگی و مرگ و پیکار و شهادت حسین بن علی علیه السلام همه مردانه بود و از روی کرامت و بزرگواری. در زیارتنامۀ آن حضرت آمده است که: «کریمانه جنگید و مظلومانه به شهادت رسید.»(مفاتیح الجنان،اعمال حرم مطهر امام الحسین،عمل چهارم)
وقتی شمر برای حضرت اباالفضل امان نامه آورد، وی امان او را ردّ کرد و شمر را لعنت نمود و فرمود: برای ما امان نامه می آوری در حالی که پسر پیامبر، امان و امنیّت ندارد؟!(وقعه الطف،ص190)
پای بندی عاشوراییان به اصول انسانی و حمایت از مظلوم و بی تفاوت نبودن در برابر جنایت و ستم و یاری رساندن به بی پناهان، از آنان چهره هایی درخشان و ماندگار پدید آورده است که در نسل های بعد هم دلیران و آزادگان، رسم جوانمردی را از آنان آموختند.
تو در مقام فتوت کم از درخت مباش که سنگ می خورد و بار بر زمین ریزد…
جوانمردی از کارها بهتر است
جوانمردی از خوی پیغمبر است
جوانمردی و راستی پیشه کن
همه نیکویی اندر اندیشه کن