برگرفته از کتاب باب الحسین
رحمت و دلسوزی امام حسین علیه السّلام ، حتّی به دشمنان
آیا حضرت رسول اکرم صلَّی الله علیه وآله وسلّم از دشمنانشان نفرت داشتند یا دلشان برای آنها می سوخت؟
همه ی رحمت خدای متعال، مقام نورانی خاتم الأنبیا است.
(و ما أرسَلناکَ إلّا رَحمَهً لِلعالَمین.)
و ما تو را نفرستادیم مگر رحمت برای عالمیان.
امام باقر علیه السّلام فرمودند:
«نَحنُ رَحمَهُ اللهِ عَلیٰ خَلقِه.»
ما رحمت خدا بر خلقش هستیم.
دلسوزی و رحمت خدای متعال چقدر است؟ اصلاً می شود فهمید؟! حدّی ندارد. وقتی اینطور است؛ ایشان برای کسانی هم که در ضلالت بودند، دلشان می سوخت.
در فرمایش پیامبر اکرم صلَّی الله علیه وآله وسلّم به ابن مسعودـ پس از ذکر عدّه ای از علما که منحرف می شوند و به تعبیرشان اشرار خلق اللّه بوده و آنان را اهل جهنّم دانسته اندـ آن حضرت گریستند. ابن مسعود گوید: ما نیز به خاطر گریه ی ایشان گریستیم و عرض کردیم:
یا رسول الله! ما یُبکیکَ؟
ای رسول خدا! چه چیز موجب گریه ی شما شد؟
فرمودند:
«رَحمهً لِلأشقیاء.»
به خاطر ترحّم و دلسوزی برای اهل شقاوت.
حالا با توجّه به این مطلب، پیامبر اکرم صلَّی الله علیه وآله وسلّم در مورد امام حسین علیه السَّلام فرمودند:
«حُسینٌ مِنّی و أنا مِن حُسین.»
حسین از من است و من از حسین ام.
و در آن حدیث بخشش و عطیّه ی ایشان به امام حسن و امام حسین علیهماالسَّلام فرمودند:
«و أمَّا الحُسَین، فأنحَلُه الجودَ و الرَّحمَه.»
و امّا حسین، پس جود و رحمتم را به او بخشیدم.
در یک نقلی آمده است، در یکی از مواردی که روز عاشورا، امام حسین صلوات الله علیه می گریستند و حضرت زینب سلام الله علیها علّت آن گریه را از ایشان پرسیدند، آن حضر ت فرمودند:
«یا أُخیَّه! أبکی عَلیٰ هٰؤُلاءِ الَّذینَ سیَدخُلونَ النّار بِسَبَبی.»
خواهر جانم! بر این هایی گریه می کنم که به سبب (کشتن) من به جهنّم داخل خواهند شد.
وجود اقدس پیامبر اکرم صلَّی الله علیه وآله وسلّم در مرتبه ای نیستند که زشتی های مردم در ایشان اثر کند و ایشان را از آنچه خواست خدای متعال است برگرداند؛ خدای متعال اصلاً ایشان را برای همین آفریده که ترحّم کنند. از جلوه های ترحّم این است که رسول اللّه صلَّی الله علیه وآله وسلّم را از نزد خودش بفرستد بین مردم.
خود ایشان فرمودند:
«إنَّما أنَا رَحمَهٌ مُهداه.»
این است فقط که من رحمت اهداشده هستم.
و نیز فرمودند:
«إنَّما بُعِثتُ رَحمَهً.»
من تنها به خاطر رحمت مبعوث شدم.
رحمت خدای متعال
اگر بنا نبود که خدای متعال بر خلایق رحمت آورد، رسولش را نزد خودش نگه می داشت. اصلاً اینکه دیگران خلق شـوند و رسول اللّه صلَّی الله علیه وآله وسلّم بیایند طرف آنها و با آنها باشنـد و برای هدایتشان دل بسـوزانـند، همـه بـرای رحمت بـه مردم بوده است. در قرآن هم می خوانیم:
(إلّا مَن رَحِمَ رَبُّکَ و لِذٰلِکَ خَلَقَهُم.)
خدای متعال برای این آفریده که رحم کند.
حالا اگر کسی در این مسیر واقع شود، رحمت را یافته، دلش برای مردم می سوزد. شما نسبت به بچّه ی کوچک و خردسالتان چه حالی دارید؟ وقتی می خواهید برایش کاری انجام دهید، اگر گریه کند، جیغ بکشد یا شما را بزند و … چه می کنید؟ با محبّت، دست و پایش را می گیرید و کارتان را انجام می دهید.
خدای متعال، پیامبر اکرم و ائمّه ی اطهار صلوات الله علیهم به مراتب از پدر و مادر مهربانتر و دلسوزتر هستند.
امام رضـا علیه السَّلام در حدیثی کـه در مـورد اوصـاف امام است می فرمایند:
«أشفَق عَلَیهم مِن آبائِهم و أُمَّهاتِهم.»
(امام علیه السّلام) نسبت به مردم از پدران و مادرانشان مهربانتر و دلسوزتر است.
ما در مشکلات چه می کنیم؟ داد و قـال راه می انـدازیم، شلـوغ می کنیم و … آنها می دانند، ما نمی دانیم و در اثـر نادانی این کار را می کنیم. او که می خواهد ما را به جایی برساند، رحمتش را بر ما اِعمال می کند.
در حدیثی فرمودند:
«و اللهِ ما یَمنَعُنی جَهلُکُم مِنَ الحِلمِ عَنکُم و تَغَمُّدِ زَلّاتِکُم و هفَواتِکُم و الرَّأفَهِ بِکُم و العَفوِ عَنکُم.»
قسم به خدا که نادانی شما مرا از بردباری نسبت به شما و پوشیدن لغزشها و گناهانتان و مهربانی به شما و عفو از شما باز نمی دارد.
رسول اللّه صلَّی الله علیه وآله وسلّم «رحمهٌ للعالمین» هستند. امام زمان سلام الله علیه هم «رحمهٌ للعالمین» هستند.
خدای متعال در حدیث لوح در مورد امام زمان علیه السَّلام فرمود:
«و أُکَمِّلُ ذٰلِکَ بِابنِهِ م ح م د رَحمَهٌ لِلعالَمین.»
و این (سلسله ی امامان) را به پسرش م ح م د (یعنی حجّهبن الحسن العسکری علیهماالسَّلام) که رحمت برای عالمیان است، کامل می کنم.
ایشان رحمت هستند؛ همان رحمت و رأفتی می باشند که دلها را جمع می کنند. در عالَم تشریع که اختیار است؛ (لا إکراهَ فی الدّینِ). آن رحمت واسعه، آن رحمت همه گیر، ایشان هستند که بدون اجبار باعث جمع شدن همه بر یک دین می شوند.
خوبی کردن امام حسین علیه السّلام به بدی کنندگان
یک نکته ی خیلی قیمتی این است:
خوبی کردن به خوب ها هنر نیست، خوبی به بدها هنر است.
اینکه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه با یک توجّه، دست ابن ملجم را خشک نمی کنند؛وجود مقدّس سیّدالشّهدا علیه السَّلام با یک توجّه، شمر را تکّه تکّه نمی کنند، نفَسَش را نمی بُرند؛ اینکه وجود مقدّس امام زمان علیه السَّلام به ناسپاس هایی مثل ما روزی میدهند، نفَس می دهند؛ این به خاطر این است، به ما برنمی گردد، لیاقت ما نیست. این به هنر اولیای خدا برمی گردد.
خوبی کردن به بدها هنر است نه خوب ها؛ خوبها که خوب هستند.
امام باقر علیه السَّلام می فرمودند:
«إنّا أهلُ بَیتٍ نَصِلُ مَن قَطَعَنا و نُحسِنُ إلیٰ مَن أساءَ إلَینا.»
به راستی که ما اهل بیت می پیوندیم به کسی که از ما بریده است و خوبی می کنیم به کسی که به ما بدی کرده است.
امام حسین علیه السّلام ، مهربانتر و دلسوزتر از پدر و مادر
بچّه ی آدم وقتی به آدم بدی می کند، کار بد و زشت می کند، آدم ناراحت می شود، دلش به حال او می سوزد. وقتی بچّه شلوغ می کند، مادر او از او کینه به دل نمی گیرد؛ عکس العمل نشان می دهد ولی همان عکس العمل تند او از سرِ دلسوزی است.
امام رضا علیه السَّلام در آن حدیث که در مورد صفات امامان علیهم السَّلام بود فرمودند:
«أشفَق عَلَیهِم مِن آبائِهم و أُمَّهاتِهم.»
نسبت به آنان (مردم) از پدرانشان و مادرانشان مهربانتر و دلسوزتر هستند.
من همیشه می گویم که بهترین هر چیزی را شما می خواهید به دنبالش باشید و در معارف دینی و تربیت دینی پیدا کنید، در عاشورا و واقعه ی کربلا می شود پیدا کرد. آن خطبه هایی که امام حسین علیه السَّلام خـواندند، صحبت هایی کـه کردند، وقـتی بـه آن لحن نگاه می کنید دلسوزانه است؛ حتّی آن گفت وگویی که نقل می کنند: زمانی که آن ملعون روی سینه ی مبارک حضرت نشسته بود، حضرت فرمودند: «آیا مرا می کُشی؟! با اینکه می دانی من کیستم!» این یعنی چه؟! این لحن ایشان دلسوزانه است.
رفتار زیبای اهل بیت علیهم السّلام ؛ پاسخ بدی به نیکی
این حدیثی که پیامبر اکرم صلَّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند:
«سَیَأتی عَلیٰ أُمَّتی زَمانٌ لایَبقیٰ مِنَ القُرآنِ إلّا رَسمُهُ و لا مِنَ الإسلامِ إلَّا اسمُهُ.»
زمانی بر امّت من خواهد آمد که از قرآن به جز رسم آن و از اسلام به جز اسم آن باقی نمی ماند.
اینکه فقط اسمی از دین و نوشته ای از قرآن باقی مانده، اینها همه اش مربوط به نکبت غیبت ولیّ خداست. فکر نکنید که فقط دین گم شده، بلکه به قول معروف: آش با جایش گم شده است. نه فقط در دنیا، بلکه حتّی در خانواده که عنصر اصلی جامعـه است. بعد از آن می شود دنیا و جهان. بیایید پایین تر، در زندگی فردی انسان؛ ما حتّی خودمان را گم کرده ایم. ما همیشه میگوییم: انسان فقط گوشت و پوست نیست؛ عاطفه هم هست. امّا این کجاست؟! چه کسی دوست داشتن بلد است؟! چه کسی مهربان بودن بلد است؟! فقط همان مقدار که به طور غریزی وجود دارد؛ اگر کسی به ما خوبی کرده باشد از ته دلمان دوستش داریم؛ نه به اختیار خودمان، بلکه غریزی و بر اساس فطرتمان. ولی وجود مقدّس اهل بیت صلوات الله علیهم همانی هستند که خدای متعال می فرماید:
(و لا تَستَوِی الحَسَنَهُ و لَا السَّیِّـئَهُ إدفَع بِالَّتی هِیَ أحسَنُ فَإذَا الَّذی بَینَکَ و بَینَهُ عَداوَهٌ کَأنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ.)
هرگز نیکی و بدی برابر نمی باشد. (ای رسول ما) بـدی را به آنچه نیکوتر است دفع کن (پاسخ ده)، پس آن هنگام آن کسی که میان تو و او دشمنی است گوییا که او دوستی صمیمی است.
نمونه ی زیبا و عالی و اعلایش وجود مقدّس سیّدالشّهدا صلوات الله علیه است.
بارها خواندید و شنیدید؛ نقل شده که ایشان تشریف بردند همان دشمنترین دشمنها، همان خبیثها، همان اشقیا را با چه دلسوزی ای نصیحت کردند! ذرّه ای کینه و نفرت در ایشان نمی بینید.
مرحوم علّامه مجلسی أعلَی الله مقامه الشّریف نقل می کند:
قال المفید: و دَعَا الحسین علیه السَّلام بِراحِلَتِه فرَکِبَها و نادیٰ بأعلیٰ صَوتِه: «یا أهلَ العِراق!» و جُلُّهم یَسمَعون، فقال: «أیُّهَا النّاس! إسمَعوا قَولی و لا تَعجَلوا حَتّیٰ أعِظَکُم بِما یَحِقُّ لَکُم عَلَیَّ و حَتّیٰ أعذِرَ عَلَیکُم…».
شیخ مفید گوید: امام حسین علیه السَّلام مرکب خویش را خواستند، پس بر آن سوار شدند و با صدای بلند ندا فرمودند: ای اهل عراق! ـ و اکثر آنان صدای آن حضرت را می شنیدند ـ پس فرمودند: ای مردم! سخن مرا بشنوید و شتاب نکنید تا شما را به آنچه حقّ شما بر من است پند دهم و عذر خود را بر شما آشکار کنم…
حتّی امام حسین علیه السَّلام، عمر سعد ملعون را اینچنین دلسوزانه نصیحت کردند؛ مرحوم علّامه مجلسی أعلَی الله مقامهالشّـریف نقل فرموده است:
امام حسین علیه السَّلام، عمر سعد را در شب برای ملاقات طلبید که میان دو لشکر با هم گفتوگو کنند. آن ملعون با بیست نفر از لشکر خود خارج شد. آن حضرت نیز بیست نفر همراه خود نمود. پس هنگامی که یکدیگر را ملاقات کردند، آنحضرت دستور دادند که اصحاب دور شوند و فقط برادرش عبّاس علیه السَّلام و فرزندش علیّ اکبر علیه السَّلام ماندند. آن ملعون نیز به همراهان خود گفت: دور شوید؛ مگر فرزند حفص و غلامی از او.
پس سیّد مظلومان به او فرمودند:
«وَیلَکَ یَابنَ سَعد! اَما تَتـَّقِی اللهَ الَّذی إلَیـهِ مَعـدُکَ؟
أتُقاتِلُنی و أنَا ابنُ مَن عَلِمتَ؟! ذَر هٰؤُلاءِ القَومَ و کُن مَعی، فَإنَّهُ أقرَبُ لَکَ إلَى اللهِ.»
وای بر تو ای ابن سعد! آیا تقوای خدایی که بازگشت تو به سوی اوست نداری؟! آیا با من قتال می کنی حال آنکه می دانی من فرزند کیستم؟! این جماعت را رها کن و با من باش. پس به راستی که این نزدیکتر است برایت به سوی خدا.
عمر سعد گفت: می ترسم که خانهی مرا ویران کنند. حضرت فرمودند:
«أنَا أبنیها لَکَ.»
خودم برایت آن را بنا می کنم.
گفت: می ترسم که زمین زراعتی و محصولاتم را بگیرند. حضرت فرمودند:
«أنَا أخلِفُ عَلَیکَ خَیراً مِنها مِن مالی بِالحِجاز.»
من از مالی کـه در حجاز دارم بهتـر از آن را بـه تـو عـوض می دهم.
امّا با این همه نصیحت ها و الطاف امام حسین علیه السّلام در حقّ او، باز آن ملعون قبول نکرد.
یتیم نوازی امام حسین علیه السّلام
تعلیم دهنده و تربیت کننده ی وجود مقدّس رسول اللّه، خود خدای متعال است. آن حضرت فرمودند:
«أدَّبَنی رَبّی فأحسَنَ تَأدیبی.»
خدای متعال مرا تأدیب کرد، خوب هم مرا تأدیب کرد.
لذا قرآن اوّلاً تأدیب رسول اللّه است؛ خدای متعال می فرماید و رسول اللّه صلَّی الله علیه وآله وسلّم همانی می شود که خدا خواسته و فرموده است. خدای متعال می فرماید:
(قُل إنَّما اَتَّبِعُ ما یوحیٰ إلَیَّ مِن رَبّی.)
بگو من فقط تبعیّت می کنم آنچه را که از پروردگارم به من وحی می شود.
و خدای متعال به آن حضرت فرمود:
(فَأمَّا الیَتیمَ فَلا تَقهَر.)
(یا رسول اللّه) مبادا با یتیم، قهر و ترشرویی کنی!
لذا امیرالمؤمنین هم که جای رسول می نشیند همین کار را می کند؛ حضرت مجتبیٰ علیه السَّلام هم که بـه جای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می نشینند همین کار را می کند و همین طور تا آخر؛ همه ی کسانی که جای رسول اللّه نشسته اند همان کاری را می کنند که رسول اللّه صلَّی الله علیه وآله می کردند.
در مورد یتیم نوازی حضرت اباعبداللّه صلوات الله علیه در زیارت ناحیه ی مقدّسه تعبیر زیبایی بیان شده:
«کُنتَ رَبیعَ الأیتام.»
تو بهار یتیمان بودی.
در بین راه مکّه و عراق منزلگاهی بود به نام زباله. امام حسین صلوات الله علیه وقـتی بـه آنجـا رسیدند، خبر شهادت حضرت مسلم علیه السَّلام را آوردند. نقل شده:
چون امام حسین علیه السَّلام خبر شهادت مسلم را شنید، به خیمه آمد و دختر مسلم را خواست و زیاد او را نوازش کرد و بیش از معمول او را رعایت نمود (دست محبّت بر سر و پیشانی او کشید؛ همانگونه که یتیمان را نوازش می کنند). دختر مسلم گفت: یابن رسول اللّه! با من ملاطفت (نسبت به) بی پدران و عطوفت (نسبت به) یتیمان می کنید! مگر پدرم مسلم را شهید کرده اند؟
حضرت بگریست و فرمود: ای دختر! اندوهگین مباش.اگر مسلم نباشد،من پدر تو هستم و خواهرم، مادر تو و دخترانم، خواهران تو و پسرانم، برادران تو باشند…
این هم مصداق (فَأمَّا الیَتیمَ فَلا تَقهَر).
نازدانه های امام حسین علیه السَّلام دیده بودند که پدرشان چگونه یتیم نوازی می کردند؛ لذا وقتی می خواستند به میدان تشریف ببرند، آن نازدانه می گوید: پدر جان! وقتی مسلم شهید شد و بچّه هایش یتیم شدند، شما بودید که آنها را نوازش کنید؛ ولی وقتی که شما نباشید چه کسی ما را نوازش کند؟
حضرت نشستند و دردانه شان را به آغوش گرفتند و نوازش کردند.
حضرت رباب سلام الله علیها نیز در مرثیه ای وجود مقدّس اباعبداللّه صلوات الله علیه را چنین می ستاید:
إنَّ الَّـذی کانَ نـوراً یُستَـضـاءُ بِه
بِکربلاءِ قَـتیـلٌ غَیـرَ مَـدفـون
به راستی آن کسی که نوری بود و از او طلب نور و روشنی می شد، در کربلا کشته شد بی آنکه به خاکش بسپارند.
تا اینکه گوید:
مَن لِلیَتامیٰ و مَن لِلسائلین و مَن
یغنی و یأوی إلَیه کـلُّ مِسکین؟
از این پس دیگر چه کسی یتیمان را دریابد؟ و چه کسی بینیاز می سازد و همه ی مسکینان به پناهش می روند؟
امام حسین علیه السّلام ؛ پناه پناه جویان
بعد از واقعه ی کربلا، نکبت های آن واقعه همه را گرفت. بنی امیّه و بنی مروان به جان هم افتادند و به کشتن هم پرداختند. یکی از قتله ی کربلا مروان بن الحکم بود، فراری شده و زن و بچّه اش را جایی پنهان کرده بود و خودش هم آواره بود و تشنه و گرسنه. دنبال او می گشتند تا او را بکُشند و خانواده اش در خطر بودند. به هر که درخواست پناه کرد، کسی او را نپذیرفت. به سراغ امام سجّاد علیه السَّلام می رود. حضرت در را باز می کنند. از حضرت استدعا کرد که اهل و عیالش را در سایه ی عطوفت خویش محافظت فرماید. آن حضرت قبول کردند.
خدّام را صدا زدند و فرمودند: او را پناه بدهید. گرسنه است، غذایش دهید و تشنه است، آبش دهید. بعد سراغ زن و بچّه اش را گرفتند و بعد فرمودند: زن و بچّه اش هم فلان جا هستند و مستضعف هستند و بیچاره، بروید به آنها هم برسید. آیا فکر میکنید این محبّت، آدم را آتش نمی زند؟!
من هر دفعه که زیارت عاشورا و جامعه ی کبیره را می خوانم که در آن آمده: «مَن أتاکُم نَجیٰ»، یاد این قضیّه می افتم. «مَن أتاکُم نَجیٰ»؛ یعنی: هر که خدمت شما بیاید، به سراغ شما بیایید، نجات پیدا می کند. «مَن أتاکُم نَجیٰ» بد و خوب ندارد، مسلمان و نامسلمان ندارد؛ هرکسی به درِ خانه ی شما بیایید نجات پیدا میکند.
پیامبر اکرم صلَّی الله علیه وآله وسلّم در بیان اوصاف و خصائص امام حسین علیه السَّلام فرمودند:
«أمَّا الحُسَین فَإنَّهُ مِنّی و هوَ… غیاثُ المُستَغیثین و کَهفُ المُستَجیرین… و بابُ نَجاهِ الأُمَّه.»
امّا حسین پس او از من است و او … فریادرس کمک خواهان و پناه پناه جویان و … درگاه نجات امّت است.
آب ننوشیدن امام حسین علیه السّلام به خاطر تشنگی اسبشان
رحمت بی حد به حیوانات اصلاً یک فرهنگ است در مکتب اهل بیت علیهم السَّلام.ماجرای آهو در رابطه با امام رضا علیه السَّلام فقط یک قصّه نیست.
روز عاشورا، وجود مقدّس سیّدالشّهدا علیه السَّلام حمله کردند به سمت شریعه ی فرات که چهار هزار مأمور از لشکر دشمن در شریعه بودند… با اسبشان وارد شریعه شدند، اسبشان خواست آب بخورد، حضرت فرمودند:
«أنتَ عَطشان و أنَا عَطشان، و اللهِ لا أذوقُ الماءَ حَتّیٰ تَشرَب…»
تو تشنه ای و من تشنه، به خدا سوگند تا تو آب ننوشی من هم نمی نوشم.
تا اسب این را شنید سرش را بلند کرد، نخورد. بعد ایشان با دست مبارکشان کفی از آب برداشتند و بعد فرمودند: تو بنوش تا من هم بنوشم. بعد کفّار حمله کردند و یکی از آنان گفت: یا اباعبداللّه! تو ایستاده ای آب بخوری، دشمن به حَرَمت حمله کرده. حضرت آب را ریختند و برگشتند به طرف خیمه ها. دیدند خیمه ها سالم است و دشمن دروغ گفته و خدعه کرده است.
عفو و بخشش حضرت سیّدالشّهدا علیه السّلام
عالَم و مافیها متعلّق به وجود مقدّس ولیّ خداست. به دلیل و دلالت حرکت جناب حرّ در واقعه ی کربلا، درِ خانه ی سیّدالشّهدا میشود در کمتر از یک ساعت ولیّ اللّه شد. حالا این چه روسیاهی و چه خاک برسری است؟!
عمری از ما گذشته، موهایمان سفید شده، امّا به جایی که باید برسیم، نرسیده ایم. آیا این غیر از جنایت های ما نسبت به وجود مقدّس ولیّ خداست؟! به جز جُرم هایی است که مرتکب شده ایم؟! به جز بی ادبی و بی احترامی ما نسبت به ایشان است؟! حُرّ برگشت و پشیمان شد؛ عرض کرد: آقا! من جلوی شما را گرفتم و از بازگشتن، شما را باز داشتم. من از کرده ی خود بـه سوی خدا توبه می کنم، آیا توبه ی من پذیرفته است؟
امام حسین علیه السَّلام فرمودند: آری، خداوند توبه ی تو را از فضل خود می پذیرد، پیاده شو.
در واقعه ی کربلا، وقتی که امام حسین علیه السَّلام شهید شدند، بر پشت مبارک آن حضرت پینه هایی دیدند. از امام زینالعابدین علیه السَّلام پرسیدند کـه این آثار چیست؟
فرمودنـد: از بس کـه همیان هـای (کیسه های) طعام و چیزهای دیگر را ایشان شب ها به دوش می کشیدند و می بردند درِ خانه ی بیوه زنان و کودکان یتیم و فقرا و مساکین. آن قدر این کار را کرده بودند که شانه ها و پشت مبارک ایشان پینه بسته بود.2
آیا آدم درِ خانه ی این آقا نمی تواند امیدوار باشد؟!
حالا یک نکته ی خیلی فوق العاده ای را ذکر می کنم تا یک تربیت و تعلیم برایمان باشد: حدیث در کشف الغمّه است، می فرماید:
«جَنیٰ لَهُ غُلامٌ جنایهً توجبُ العِقاب علیه.» یکی از غلامان امام حسین علیه السَّلام جُرمی را در رابطه با ایشان مرتکب شده بود که مستوجب عِقاب بود و باید تنبیه اش می کردند.
«فأمَر به أن یَضرب.» امر فرمودند که آن غلام را تنبیه اش کنند؛ او را حَد بزنند.
آیه ای است در قرآن:
(و الکاظِمینَ الغَیظَ و العافِینَ عَنِ النّاسِ و اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ.)
و آنان که فروخورندگان غیظ و عفوکنندگان از مردم هستند و خدا احسان کنندگان را دوست می دارد.
آمدند این غلام را تنبیه کنند، عرض کرد: یا مولای! (و الکاظِمینَ الغَیظَ) ای مولای من! شما همـان هایی هستید کـه خـدای متعال می فرماید که غیظشان را فرو می خورند.
حضرت فرمودند: «أخلوا عنه.» رهایش کنید.
عرض کرد: یا مولای! (و العافِینَ عَنِ النّاسِ) ای مولای من! شما همان هایی هستید کـه خدای متعال می فـرمـایـد: مردم را عفو میکنند.
حضرت فرمودند: «قَد عَفَوتُ عَنک.» من از تو گذشتم.
عرض کرد: یا مولای! (و اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ). ای مولای من! و خدا احسان کنندگان را دوست می دارد.
حضرت فرمودند: «أنتَ حُرٌّ لِوَجهِ اللّه.» من تو را به خاطر خدا آزاد کردم.
«و لَکَ ضِعفُ ما کنتُ أعطیکَ.» بیش از آنچه کـه به تو عطا می کردم برای تو باشد. یعنی دست خالی نرو؛ بیشتر از قبل به تو عطا می کنم.
ما وقتی که می خواهیم برویم محضر ائمّه علیهم السَّلام، می مانیم که چه بگوییم، با این همه روسیاهی و دست خالی.
خیلی ها وقتی که می خواهند مشرّف بشوند می گویند: ما برویم به آقا چه بگوییم؟ چه بخواهیم؟ حالِ توجِه یا زیارت که به شما دست دادـ فرقی نمی کند؛ از دور یا نزدیک ـ عرض کنید: آقا! (و الکاظِمینَ الغَیظَ و العافِینَ عَنِ النّاسِ و اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ.) ما به جز خطا و روسیاهی که نزد ایشان چیزی نمی بریم.
این که در روزهای دوشنبه و پنجشنبه عرضه ی اَعمال می شود، فقط این نیست؛ در روایت هست که هر روز اَعمال ما خدمت ولیّ خدا عرضه می شود. از بعضی از روایات این فهمیده می شود که خدمت امام رضا علیه السَّلام دوبار عرضه می شود؛ صبح و شب. اعمال ما خدمت همه ی ائمّه علیهم السَّلام عرضه می شود، نه فقط خدمت ولیّ وقت. حالا این گونه برویم خدمت ایشان. کافی است یک دفعه اتّفاق افتاده باشد. إن شاء الله باز هم می شود که اتّفاق بیفتد. این زبان حال قشنگی است به عنوان یک زیارت.
تأثیر رحمت و محبّت امام حسین علیه السّلام در انسان
با گریه می گفت: آقا! بنده جسارت می کنم ولی عرض می کنم که به نظر من امام زمان علیه السَّلام هم در خانه ی امام حسین علیه السَّلام حواله دارند. بـه همین دلیل است کـه صبح و شـام برای آن حضرت گـریه می کنند.
هر وقت می گفت، با گریه می گفت: من مطمئنّ ام که اگر کسی به قصد دزدی از طلاهای حرم مطهّر امام حسین علیه السَّلام آنجا برودـ به شرط آنکه مؤدّب باشدـ امام حسین علیه السَّلام کمکش می کند.
او آن چنان حسینی بود که بوی امام حسین علیه السَّلام از او استشمام می شد. دلش آن چنان در محبّت ایشان می سوخت که سوختن را در او احساس می کردی. رحمه اللّه علیه رحمه واسعه.
من وقتی با او آشنا شدم، با چشم خود دیدم؛ لذا باور کردم که صِرف محبّت جدّی و صادقانه و شدید اهل بیت علیهم السَّلام، آدم را آدم می کند؛ چون خانـه ی دل را از غیر آنـان خـالی می سـازد، آنگاه آدم آنچنان آدم می شود که صاحب دَم می شود، صاحب نفَس می شود. نه بد می خواهد و نه بد عمل می کند. هر محبوبی در محبّت خود حاضر است و امام علیه السَّلام اصل و معدن و مصدر همه ی خوبی هاست.
رحمت بی نهایت امام حسین علیه السّلام
در زیارت اربعین عرض می شود:
«فَأعذَرَ فی الدُّعاءِ و مَنَحَ النُّصح.»
پس در دعوتش جای عذر و بهانه ای باقی نگذاشت و از خیرخواهی دریغ نورزید.
می گویند: وجود مبارک امام حسین علیه السَّلام بر آن ملعون از ازل تا ابد که بر سینه ی مبارکشان نشسته بود هم دلشان سوخت و او را نصیحت کردند.
و می گویند: مرحوم ملّا آقا دربندی أعلَی الله مقامه الشّـَریف نزد ضریح مطهّر حضرت سیّدالشّهدا علیه السَّلام گریه می کرد و به آن حضرت عرض می کرد: یا اباعبداللّه! به حقّ مادر بزرگوارتان حضرت زهرا سلام الله علیها، از شمر شفاعت نکنید!
یا أرحم الرّاحمین، یا اباعبداللّه!
امام حسین علیه السّلام و بهشت
خلق بهشت و حورالعین از نور امام حسین علیه السّلام
پیامبر اکرم صلَّی الله علیه وآله وسلّم در آن حدیثی که راجع به خلقت آفریدگان از نور مقدّس خمسه ی طیّبه صلوات الله علیهم است، در مورد امام حسین علیه السَّلام فرمودند:
«… ثُمَّ فَتَقَ نورَ الحُسَینِ فَخَلَقَ مِنهُ الجَنَّهَ و الحورَ العِینَ، فَالجَنَّـهُ و الحُورُ العِینِ مِن نورِ وَلَدِیَ الحُسَینِ و نورُ وَلَدِیَ الحُسَینِ مِن نورِ اللهِ، و وَلَدِیَ الحُسَینُ أفضَلُ مِنَ الجَنَّهِ و الحُورِ العِینِ.»
سپس (خدای متعال) نور فرزندم حسین را شکافت، پس از نور او بهشت و حورالعین را آفرید. پس بهشت و حورالعین از نور فرزندم حسین است و نور فرزندم حسین از نور خداست و فرزندم حسین برتر از بهشت و حورالعین است.
خلق شدن بعضی از مخلوقات «از مقام نورانی» هر کدام از خمسه ی طیّبه علیهم السَّلام ؛ به این معنی است که: مخلوقات از افعال آنان و مخلوق ایشان می باشند.
حسینی شدن ؛ راه آسان رفتن به بهشت
نکته ای را یکی از بزرگان فرموده اند که نکته ی خیلی مهمّی است و من هم مستقیماً از ایشان شنیده ام.
فرموده اند: اگر شما علم نسبت به یک چیزی پیدا کنید؛ به یک معنایی، به یک حقیقتی، به یک مقصدی اگر علم پیدا کنیدـ نه فقط اطّلاعات داشته باشیدـ فهم پیدا کنید، رسیدن به آن دیگر مشکل نیست. با یک قاعده ی سادهای می شود به آن رسید؛ با مواظبت کردن به آن، مشکل نیست، می شود به آن رسید؛ ولی مهم این است که اوّل آدم فهمش را پیدا کند.
بر این اساس می شود گفت که بهشت رفتن مشکل نیست؛ به شرط اینکه آدم اوّل فهم درستی از بهشت پیدا کند.حالا آن چه فهمی است؟ طبق چه قاعده ای است؟
رسول اکرم صلَّی الله علیه وآله و سلّم در آن حدیثی که در مورد خلقت انوار مقدّسه ی خمسه ی طیّبه صلوات الله علیهم می باشد، در آخر آن حدیث شریف فرمودند: خدای متعال از نور فرزندم حسین، بهشت و حورالعین را خلق کرده است.1 این بدین معناست که: بهشت مال امام حسین علیه السَّلام است. چیزی که از مال شما و به دست شما درست شده باشد، آن مال شماست. قاعده ی عقلی و انسانی همین است.
وقتی در آن حدیث می فرمایند که خدای متعال از نور هر یک از خمسه ی طیّبه چیزهایی را خلق کرده؛ خدای متعال به دست مبارک خود ایشان خلق کرده؛ به ولایت خود ایشان خلق کرده است. بهشت هم از نور امام حسین علیه السَّلام، به دست خود امام حسین علیه السَّلام خلق شده؛ پس مال امام حسین علیه السَّلام است. بنابراین، بهشت رفتن یک قاعده ی کلّی دارد؛ آن هم اینکه حسینی باشیم. کسی که حسینی باشد زودتر از همه، بیشتر از همه، جلوتر از همه و آسانتر از همه به بهشت می رود.
بهشت حسینی است و بهشتیان حسینی اند
یک نکته ی قیمتی و شیرین در مورد امام حسین علیه السَّلام:
در آن روایت شریفه در مورد واقعه ی خلقت که وجود مقدّس رسول اللّه صلَّی الله علیه و آله وسلّم به عمویشان عبّاس میفرمایند که انوار خمسه ی طیّبه علیهم السَّلام را خدای متعال خلق کرد و از هر کدام چیزی را آفرید، در مورد مقام نورانی سیّدالشّهدا صلوات الله علیه می فرمایند:
«… ثُمَّ فَتَقَ نورَ وَلَدِیَ الحُسَینِ فَخَلَقَ مِنهُ الجَنَّهَ و الحورَ العِینَ…»
«سپس (خدای متعال) نور فرزندم حسین را شکافت، پس از نور او بهشت و حورالعین را آفرید…»
یک معنی اینکه بهشت از نور مقدّس امام حسین علیه السَّلام آفریده شده این است: بهشت مال امام حسین علیه السَّلام است.
یک معنی اینکه از نور مبارک ایشان بهشت خلق شده یعنی اینکه: بهشت اصلاً حسینی است. در واقع، مقام نورانی ایشان خود ایشان است، چیزی جدای از ایشان نیست. حالا از آن نور مبارک، بهشت را خلق کرده اند؛ پس آن کسانی هم که حسینی هستند در عالَم، از وجود مبارک ایشان چیزی در آنها هست.
شما یک وقتی مشرّف م یشوید به یک حرم مبارک و مطهّری، کمی نمک به شما می دهند برای تبرّک، می برید آن را به خانه و میدهید به همسرتان و او مخلوط نمک خانه می کند و در ظرف نمک می ریزد؛ همه ی آن نمک در واقع متبرّک می شود. نمکی که نـه تأثّـر را قبـول می کند، نه انفعال قبول می کند، می شود از آن نمکی که از حرم مبارک آورده شده است. یک ذرّه از نور مبارک ایشان، از گِل مطهّر ایشان، از خاک درِ خانه ی ایشان، هر جا بوده باشد، حال و هوای آنجا را عوض می کند. حالا اینجا صحبت یکذرّه و دو ذرّه نیست؛اصلاً بدون اینکه چیز دیگری آمیخته اش باشد، از نور مطهّر امام حسین علیه السَّلام بهشت را درست کرده اند؛ پس یک معنیاش این می شود که اصلاً بهشت حسینی است.
یک معنیاش هم این است که بهشت اصلاً مال سیّدالشّهداست، ملک ایشان است؛ چون از خود ایشان آنجا را خلق کرده اند. از خود ایشان هم که سلب مالکیّت نشده، هنوز هم مال خودشان است؛ پس آنی هم که آنجا خلق شده مال ایشان است.
حال کـه چنین است و بهشت حسینی است و مال امام حسین علیه السَّلام است؛ پس اگر کسی بخواهد برود در آن، رضایت امام حسین علیه السَّلام را می خواهد، هر کسی که بخواهد به بهشت برود باید حسینی بوده باشد؛ لذا همـه ی انبیا و اولیا برای امام حسین علیه السَّلام گریه کرده اند، خدای متعال برای انبیا علیهم السَّلام روضه خوانده، حضرت جبرئیل علیه السَّلام روضه خوانده و آنان گریسته اند.
بهشتِ امام حسین علیه السّلام
«مرگ» مدخل ورود به عالَم آخرت است. با خارج شدن روح از بدن و جداشدن از آن، چشم برزخی باز شده و انسان حقایق را همان طور که هست می بیند.- از جمله بهره مندی معرفتی انسان در آن عالَم این است که «بهشت» محلّ معرفت و محبّت الاهیّه است؛ آنچه آنجا را از خود پُر کرده و بهره ی اهالی آنجاست، معرفت و محبّت الاهیّه است.
- لذا هر کسی در بهشتِ هر کدام از صاحبان ولایت الاهیّه بوده باشد، آن جا بهره مند از معرفت و محبّت او خواهد بود.
در حدیثی فرمودند:
«إنَّ الجَنَّـةَ هِيَ حُبُّنا أهل البَیت.».
به راستی که بهشت همان محبّت ما اهل بیت است.
- با توجّه به اینکه بهشت از نور مقدّس امام حسین علیه السَّلام خلق شده، می توان گفت: فضای عمومی آنجا از معرفت و محبّت آن حضرت آکنده است، خصوصاً آن جایی که خود ایشان تشریف دارند به اعلامرتبه، معرفت و محبّت حضرتش جلوه دارد. چه سعادتمند کسانی که آنجا حلقه به دور ایشان زده و میل به چیز دیگر ندارند! و چه سعادتمند کسانی که همین جا با معرفت و محبّت ایشان زندگی می کنند و همین جا در بهشت آن حضرت زندگی می کنند!
پیامبر اکرم صلَّیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمودند:
«فَطوبیٰ لِمَن کانَ مِن أولیاءِ الحُسَین و شیعَتِه!».
خوشا به حال آن کسی که از دوستان حسین و شیعه ی او باشد!
خاموش شدن جهنّم به یُمن ولادت امام حسین علیه السّلام
«بهشت» و «جهنّم» نقیض هم هستند، مانند آب و آتش، و قابل جمع نیستند، و چنین است امر به خاموش شدن آتش جهنّم به فرمان الاهی در ولادت امام حسین علیه السَّلام؛ که بهشت شعاعی از مقام نورانی ایشان است.
ولادت معظّمٌ له، ظاهرشدن آن باطن است،و بهشت و جهنّم قابل جمع نیستنـد. گذشته از آنکـه شادمـانی شکفته شدن این وجودمبارک و این مِهر تمام و رحمت تام زیبنده است که آنچه نقیض آن است در میانه نباشد. و این حقیقت؛ یعنی: خاموش بودن آتش جهنّم تداوم دارد برای هر کسی که کمترین نسبتی با امام حسین علیه السَّلام داشته باشد،حتّی به ریختن پر مگسی اشک بر آن حضرت.
در حدیثی مفصّل، پیامبر اکرم صلَّی الله علیه وآله و سلّم فرمودند:
«فَلَمَّا وُلِدَ الحُسَینُ بنُ عَليٍّ علیهماالسَّلام و کانَ مَولِدُهُ عَشیَّةَ الخَمِیسِ لَیلَةَ الجُمُعَةِ أوحَى اللهُ عَزَّوجَلَّ إلىٰ مالِكِ خازِنِ النَّارِ أن أخمِدِ النِّیرانَ عَلىٰ أهلِها لِکَرامَةِ مَولُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ و أوحىٰ إلىٰ رِضوانَ خازِنِ الجِنانِ أن زَخرِفِ الجِنانَ و طَیِّبها لِکَرامَةِ مَولودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ في دارِ الدُّنیا و أوحَى اللهُ تَبارَكَوتَعالىٰ إلىٰ حورِ العِینِ أن تَزَیَّنَ و تَزاوَرنَ لِکَرامَةِ مَولُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ في دارِ الدُّنیا و أوحَى اللهُ عَزَّوجَلَّ إلَى المَلائِکَهِ أن قُوموا صُفوفاً بِالتَّسبیحِ و التَّحمیدِ و التَّمجیدِ و التَّکبیرِ لِکَرامَةِ مَولُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ في دارِ الدُّنیا و أوحَى اللهُ إلىٰ جَبرَئِیلَ علیهالسَّلام أنِ اهبِط إلىٰ نَبیِّی مُحَمَّدٍ في ألفِ قَبِیلٍ، و القَبِیلُ ألفُ ألفٍ مِنَ المَلائِکَةِ عَلىٰ خُیُولٍ بَلقٍ مُسَـرَّجَةً مُلَجَّمَةً عَلَیها قِبابُ الدُّرِّ و الیاقوتِ و مَعَهُم مَلائِکَهٌ یُقالُ لَهُمُ الرُّوحانِیُّونَ بِأیدِیهِم أطباقٌ مِن نورٍ أن هَنِّئُوا مُحَمَّداً بِمَولودٍ و أخبِرهُ یا جَبرَئِیلُ! أنِّي قَد سَمَّیتُهُ الحُسَینَ و هَنِّئهُ و عَزِّهِ و قُل لَهُ: یا مُحَمَّدُ! یَقتُلُهُ شِرارُ أُمَّتِكَ عَلىٰ شِرارِ الدَّوابِّ، فَوَیلٌ لِلقاتِلِ و وَیلٌ لِلسّائِقِ و وَیلٌ لِلقائِدِ قاتِلِ الحُسَینِ أنا مِنهُ بَرِيءٌ و هُوَ مِنِّي بَرِيءٌ لِأنَّهُ لا یَأتي یَومَ القیامَةِ أحَدٌ إلّا و قاتِلُ الحُسَینِ أعظَمُ جُرماً مِنهُ، قاتِلُ الحُسَینِ یَدخُلُ النّارَ یَومَ القیامَةِ مَعَ الَّذینَ یَزعَمونَ أنَّ مَعَ اللهِ إلٰـهاً آخَرَ، و النّارُ أشوَقُ إلىٰ قاتِلِ الحُسَینِ مِمَّن أطاعَ اللهَ إلَى الجَنَّهِ.».
پس چون حسین بن علی علیهماالسَّلام پنجشنبه شب؛ شب جمعه به دنیا آمد، خدای تعالی به مالک ـ که همان خازن دوزخ باشد ـ وحی فرمود که به خاطر کرامت مولودی که برای محمّد زاده شده است، آتش را بر اهلش خاموش سازد و به رضوان ـ که همان خازن بهشت باشد ـ وحی فرمود که به خاطر کرامت مولودی که برای محمّد در دنیا زاده شده است بهشت را تزیین کند و معطّر کند.
و خدای تبارك وتعالیٰ به حورالعین وحی فرمود که به خاطر کرامت مولودی که در دنیا برای محمّد زاده شده است خود را بیارایند و به دیدار یکدیگر بروند.
و خدای تبارك وتعالیٰ به فرشتگان فرمان داد که به خاطر مولودی که برای محمّد در سرای دنیا زاده شده است به صف ایستاده و خدا را تسبیح و تحمید و تمجید و تکبیر گویند.
و خدای تعالیٰ به جبرئیل علیه السَّلام وحی فرمود که به همراه هزار فوج ـ که هر فوج یک میلیون فرشته است ـ بر اسبهای ابلق که بر آنها زین و لگام بوده و آراسته به قباب درّ و یافوت باشند و به همراهی فرشتگانی که به آنها روحانیّون گفتـه می شود و در دستانشان طبقه ای نور است، بر پیامبرم محمّد فرود آی و ولادت این مولود را به محمّد تهنیت گویید.
و ای جبرئیل! او را خبر ده که من نام او را "حسین" نهادم. او را تهنیت و تعزیت گوی و به او بگو: ای محمّد! او را اشرار امّت تو که بر جنبندگان بدی سوارند می کُشند، پس وای بر قاتل او و وای بر سوق دهنده و رهبر قاتل حسین! من از او بیزارم و او نیز از من بیزار است؛ زیرا در روز قیامت هیچکس(هیچ گنهکاری) نمی آید مگر اینکه قاتل حسین جرمش عظیم تر از اوست. در روز قیامت قاتل حسین به همراه مشرکان به آتش در آیند، و اشتیاق آتش به قاتل حسین بیشتر از اشتیاق مطیع خدا به بهشت است.