عدالت خداوند یک امری بدیهی و برخاسته ازیک درک درونی است و....
عدل درپرتوسخن حجج الهی
عدالت خداوند یک امری بدیهی و برخاسته ازیک درک درونی است و ریشه آن همان عقلی بودن قبح وزشتی ظلم است. یعنی تمامی انسانهای عاقل، ظلم کردن را فعلی زشت و قبیح می دانند.
ائمه اطهارعلیهم السلام هم، خالق جهان را از هر گونه ستمی منزه میدانند. امام صادق علیه السلام عدل الهی را آن می دانند که خدای متعال را در مظان اتهام به هیچ ستم و کار زشتی قرار ندهیم. ایشان فرمودند: ((عدل آن است که خدای متعال را متهم نکنی))1.
به نظرتان خدای متعال را به چه چیزی نباید متهم کرد؟؟؟
روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام داریم که روایت قبلی را برای ما روشن می کند. حضرت فرمودند: ((....و اما عدل آن است که آنچه خالقت تو را به آن سرزنش می کند، به او نسبت ندهی))2.
خدای متعال ما را به چه چیزی سرزنش می کند؟؟؟
وقتی به کلام الله رجوع می کنیم، می بینیم خداوند ما را به ظلم کردن سرزنش می کند. پس طبق فرمایش حضرت نمی توانیم ظلم را به خدا نسبت دهیم و این همان عدل است.
آیا ما اختیار داریم یا مجبوریم؟
اگر هر کدام از مابنشینیم و با دقت به کارهای روزانه خود دقت کنیم، کاملا این را می یابیم که ما برای انجام تمامی اعمالی که انجام می دهیم اجباری نداریم و اگر بخواهیم می توانیم انجام بدهیم یا انجام ندهیم(البته بجز موارد خاص و استثنا). یعنی کاملا این را متوجه می شویم که همه اعمال و رفتاری که از ما سر میزند به اختیار خود ما انجام میشود مثل غذا خوردن، عبادت کردن، کارکردن، تفریح و....
در هر کدام از افعال اختیاری مان که توجه می کنیم، میبینیم از بین حالتهای بسیار زیادی که وجود دارد من تنها یکی را انتخاب می کنم و همان را انجام می دهم.
اختیار و وجود دین
اختیار نعمت بسیار بزرگی است که خداوند به انسانها عطا کرده است و به همین دلیل هم هست که در مقابل، دین را توسط انبیا خود برای ما ارسال کرده است.
دین تماما امر ونهی و دستورات الهی است، که ما برای اطاعت و سرپیچی از آنها کاملامختاریم. می توانیم اطاعت کنیم و در مقابل خداوند مطیع محض باشیم و می توانیم سرپیچی کنیم واین نشان دهنده وجود اختیار در انسانهاست. به سبب همین اختیار مارا بخاطر ارتکاب محرمات مواخذه میکنند.
وضع قوانین بشری در چهارچوب اختیار
در تمام جوامع انسانی هم وقتی مجرمی را دستگیر ومحاکمه میکنند، اگر او بگویداین عمل بی اختیارازمن سرزد ویا من مقصر نیستم، مقصردوستان من هستند و یا شیطان هست که من را فریب داده است.از او نمی پذیرند وبه او میگویند: این جرم راتومرتکب شده ای و باید مسئولیت آن را پذیرفته و مجازات شوی. همه این را دیده ایم که اگر در موارد نادرکسی ناخاسته و یا بالاجبار مرتکب خطایی شود در نظام قضایی سرتاسر دنیا تبرئه خواهد شد. ما این را هم در آموزه های دینی خود هم داریم که اگر کسی را مجبور به فعل حرامی کنند خدای مهربان بر آن عمل، بنده اش را مواخذه وعذاب نخواهد کرد ولی به دلیل اینکه اختیار داریم و اکثریت کارهای خودمان را با اختیار انجام میدهیم، هم در دنیا وهم در آخرت، بر انجام آنچه باید انجام بدهیم و امر الهی است پاداش میگیریم و بر آنچه که بر ما حرام شده مواخذه شده و عذاب میشویم.
تنبیه خطاکاران ظلم است؟
با وجود اختیار، تنبیه خطاکاران ظلم نیست بلکه کاملا بر اساس عدل است و نهایتا ظلمی بر هیچ کس واقع نخواهد شد.
کمی فکرکنیم، چطور میشود که وقتی تبهکار سابقه داری را دستگیر میکنند وبه او حبس ابد میدهند همه مسروروشادمان شده و آن را عین عدالت میدانیم، ولی جایی که خداوند میفرماید: عده ای در جهنم فیها خالدون خواهند ماند آن را بی عدالتی میدانیم؟؟؟
منابع:
1. بحارالانوار5/58،ح106
2. التوحید/96(باب5معنی التوحیدوالعدل)