در متن های مجری که برای جشن غدیر می توان استفاده کرد، آوردن داستان های مختلفی که حاوی مطالب معرفتی باشد، بسیار مناسب است، متن مجری شماره ی 3 را ملاحظه می کنید.
شماره ی 1
به نام خدا
چگونه سخن از مهدی نرانیم، او که همه چیز تجلّی وجودش می باشد، او خورشید سایه نشین است، او که از همان ابتدای بعثت و سپس در زمان تمام ائمه از او سخن به میان رفته، پس ما که باشیم که بخواهیم سخن را در مورد او کوتاه کنیم. رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر فرمودند:
«مهدی علیه السلام از نسل امیرالمؤمنین است. آگاه باشید او مشرکان را از هر نژاد و ملّتی باشند نابود می گرداند. او انتقام خون دوستان خدا را می گیرد. او یاور دین خداوندِ با فرّ و شکوه است.
او فضل و برتری دانایان و جهل و بی خردی نادانان را می داند.
او برگزیده ی خداوند و منتخب اوست،دانش او بر دیگر دانش ها محیط است، او گزارش دهنده ی فرمان خداوند است که احکام الهی را روشن می نماید.»
شماره ی 2
به نام خدا
در روز پر شکوه غدیر پس از اتمام خطبه ی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مردم موج موج خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب می شدند و با ایشان بیعت می کردند و تبریک و تهنیت می گفتند حتی زنان هم این گونه عمل کردند، حتی افراد گناه کار، حتی کوچکترها.
پس دوستان بیایید ما هم این عید را به پیشگاه امیرالمؤمنان علی علیه السلام و فرزند گرامی ایشان حضرت مهدی علیه السلام تبریک بگوییم، با اینکه گناهکاریم و کمترینیم «تهنیت باد شما را این عید خجسته و مرز میان حق و باطل» و امّا بار دیگر، سخن از مهدی به میان آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان سخنان خویش در روز غدیر فرمودند:
«ای مردم، مهدی علیه السلام راست کار و درست کردار است و در انجام امور پایدار و استوار.
آگاه باشید امور آفریدگان بدو تفویض گردیده است. آگاه باشید که پیامبران گذشته نیز به وجودش بشارت داده اند. او سرآمد حجج الهی است و بعد او حجتی نخواهد بود و در جهان هستی نیست مگر که با اوست و دانشی نیست مگر نزد او.»
شماره ی 3
به نام خدا
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را امروز سخن از انسانی برگزیده است، انسانی که نه با تعبیر شاعرانه، بلکه به واقع قلم را یارای توصیف او نیست، او که برتر از وصف، بالاتر از اندیشه و بالاتر از جوهر کلام بود، او که با شگفتی شکوفه کرد، با معیاری دیگر زیست و به گونه ای دیگر ماند و با حالتی برتر رفت، انسانی که شکوه و استواری کوه، پاکی و زلالی آب، فروشندگی صاعقه، گرمی آفتاب، گستردگی دریاها، وقار بیشه زاران و جنگلهای انبوه، سادگی و صافی کویر و روحانیت ملکوت خدا را همه را یکجا در وجود خویش داشت.
شگفت زاده شد، شگفت زیست و شگفت از دنیا رفت. او فضایلی منحصر به فرد داشت تنها کسی بود که در خانه ی کعبه به دنیا آمد، بعد از بعثت پیامبر نخستین مردی بود که دین اسلام را پذیرفت و با پیامبر نماز گزارد، پس در سال هجرت تنها کسی بود که در شبی سهمگین جانش را در دست گرفته و در بستر پیامبر آرمید، او همیشه سردار اوّل میدانهای نبرد بود، و او بود که پس پیامبر با توطئه ی منافقین 25 سال برای پا گرفتن ریشه ی جوان اسلام صبر کرد. چهار سال و نیم مدّت خلافتش به طول انجامید و در این مدّت آمیزه ای شگرف از عدالت به ظهور رساند و سرانجام در شبی شگرفت با توطئه خوارج به شهادت رسید.
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را
شماره ی 4
به نام خدا
اللّهم عجّل لولیک الفرج
امروز آقای ما و امام ما در پرده ی غیبت به سر می برند غافل از اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله در خطبه ی غدیر در میان کلامشان فرمودند: ای مردم، من نبی هستم و علی وحی من است. آگاه باشید که سرآمد امامان، مهدی علیه السلام از ماست، او بر ادیان مختلف پیروز می گردد، او از ستم پیشگان انتقام می گیرد، او قلعه گشا و از بین برنده ی درهای شرک و ضلال است.»
شماره ی 5
به نام خدا
رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر حدود چهار ساعت بالای منبر برای مردم سخن راندند، ولی در این مجلس یارای آن نیست که تمام آن سخنان گهر بار را مطرح کنیم، تنها گوشه هایی از آنرا برای شما عزیزان بازگو کنیم باشد یادگاری در اذهان شما باشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان سخنان خویش در آن روز فرمودند:
«پس بدانید ای مردم، به درستی که خداوند، علی را بر شما ولی و صاحب امر قرار داد. و فرمانبری از او بر مهاجرین و انصار و پیروان مهاجر و انصار که راه نیکی را بپیمایند و بر اهل شهرها و روستاها، حاضر و غایب، عرب و عجم، آزاد و بنده، کوچک و بزرگ، سیاه و سفید واجب ساخت.
ای مردم، به درستی که امامت را در میان شما تا روز جزا به امانت و وراثت در اولاد می گذارم. من رساندم آنچه را مأمور به آن بودم تا حجت باشد بر هر حاضر و غایبی، و بر هر شاهد و غیر شاهدی و بر هر کس که متولد گردیده و یا هنوز لباس وجودش برقامتش راست نیامده است. پس حاضرین به غایبین و پدران به فرزندان تا بر پایی رستاخیز آنچه را گفتم به یکدیگر ابلاغ کنند.»
شماره ی 6
به نام خدا
سپاس و ستایش، ذاتی را سزاست که بخشنده و مهربان است.
آن که منّت نهاده ما را به آیین اسلام ِپاک راهبر و رهنمون شد.
درود و سلام خداوندی بر بهترین آفریدگان، سرآمد فرستادگان خداوندی، حضرت محّمد مصطفی صلی الله علیه و آله باد که برای گستردن بساط عدل و داد برانگیخته شد و از برای در نغلتیدن انسانها در ورطه ی هلاکت و نیستی دو چراغ فروزان، قرآن و عترت را بعد از خود به ودیعت نهاد، و با نصب ربانی مرد شریعت نخستین گرویده ی به آیین احمدی، سر قافله ی پرهیزکاران، محو در ذات حق، شیر میدانهای نبرد، ریسمان وثیق هدایت، الگوی فضایل انسانی، امیرمؤمنان علی بن ابیطالب به جانشینی و ولایت، دین را کمال بخشید.
درود و رحمت بیکران الهی بر اهل پیامبر باد که چراغ هدایت و کشتی نجات این امّتند و لعن و نفرین بر دشمنان و غصبان حقّشان تا بر پایی رستخیز.
شماره ی 7
به نام خدا
حدیث طیر مشوی
در کتاب مجمع الحدیث آمده است که انس بن مالک عمامه به سر پیچید در سرش لکه ای سفید بود از او پرسیدند چیست؟ گفت این لکه در سر من اثر دعای علی علیه السلام شده است. گفتند چرا؟ گفت: مرغ بریانی برای رسول خدا صلی الله علیه و آله هدیه آوردند حضرت فرمودند: پروردگارا محبوبترین بندگانت را نزد من بفرست تا بیاید و این مرغ را با من بخورد.
چیزی نگذشت که علی علیه السلام آمد به او گفتم رسول خدا صلی الله علیه و آله بکاری مشغول است که نمی شود تو وارد شوی و دوست داشتم که در این هنگام مردی از قوم من سر برسد.
دوباره رسول خدا صلی الله علیه و آله دعا فرمود باز علی علیه السلام آمد دوباره به او گفتم رسول خدا صلی الله علیه و آله بکاری مشغول است که نمی شود وارد شوی علی علیه السلام صدایش را بلند کرده گفت رسول خدا صلی الله علیه و آله به چه کاری مشغول است که نشود من وارد شوم؟ به طوریکه رسول خدا صلی الله علیه و آله صدای علی علیه السلام را شنیدند و فرمودند: انس این شخص چه کسی می باشد؟ گفتم: علی بن ابیطالب است فرمودند بگذار وارد شود و همینکه علی علیه السلام وارد شد رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود یا علی من سه مرتبه دعا کردم و از درگاه خداوند خواستم که محبوبترین بندگان خود را پیش من بفرستد تا از این مرغ بریان با من بخورد اگر در مرتبه سوم نمی آمدی این دفعه در دعای تو را با نامت از خدا می خواستم که بیایی.
علی علیه السلام گفت یا رسول الله من نیز سه بار آمدم و هر سه بار انس دربان شما مرا رد می کرد و می گفت رسول خداصلی الله علیه و آله کار دارد آنگاه رسول خداصلی الله علیه و آله به من گفت چرا این عمل را انجام دادی؟ گفتم: دوست داشتم این شخص که شما او را از خدا خواستی فردی از اقوام من (انصار) باشد و در روایتی می گوید گفتم دوست داشتم که این شخص فردی از انصار باشد حضرت به من فرمودند: آیا در انصار شخصی بهتر از علی علیه السلام داریم؟
انس می گوید: این جریان گذشت تا در روز یوم الدار که علی علیه السلام در این باره از من شهادت خواست من کتمان کردم و او را تصدیق ننمودم و گفتم فراموش کرده ام اینجا بود که علی علیه السلام دست به دعا برداشت فرمود: خداوندا لکه ای بر بدن انس بیفکن نتواند آنرا بپوشاند آنگاه عمامه اش را برداشت و گفت اینست نتیجه ی دعای علی علیه السلام.
این حدیث در کتابهای اهل سنت نیز بسیار آمده است و در کتاب احتجاک طبرسی از امام صادق علیه السلام از پدرانش از علی علیه السلام این حدیث نقل شده است که پیامبر در منزل عایشه بوده اند و این حدیث نسبت امامت به حضرتش را منحصر خواهد داشت. یا علی عید ولایت و امامت مبارک