باب الحسین 25
عفو و بخشش حضرت سیّدالشّهدا علیه السّلام
عالَم و مافیها متعلّق به وجود مقدّس ولیّ خداست. به دلیل و دلالت حرکت جناب حرّ در واقعه ی کربلا، درِ خانه ی سیّدالشّهدا میشود در کمتر از یک ساعت ولیّ اللّه شد. حالا این چه روسیاهی و چه خاک برسری است؟!
عمری از ما گذشته، موهایمان سفید شده، امّا به جایی که باید برسیم، نرسیده ایم. آیا این غیر از جنایت های ما نسبت به وجود مقدّس ولیّ خداست؟! به جز جُرم هایی است که مرتکب شده ایم؟! به جز بی ادبی و بی احترامی ما نسبت به ایشان است؟! حُرّ برگشت و پشیمان شد؛ عرض کرد: آقا! من جلوی شما را گرفتم و از بازگشتن، شما را باز داشتم. من از کرده ی خود بـه سوی خدا توبه می کنم، آیا توبه ی من پذیرفته است؟
امام حسین علیه السَّلام فرمودند: آری، خداوند توبه ی تو را از فضل خود می پذیرد، پیاده شو. 1
در واقعه ی کربلا، وقتی که امام حسین علیه السَّلام شهید شدند، بر پشت مبارک آن حضرت پینه هایی دیدند. از امام زینالعابدین علیه السَّلام پرسیدند کـه این آثار چیست؟
فرمودنـد: از بس کـه همیان هـای (کیسه های) طعام و چیزهای دیگر را ایشان شب ها به دوش می کشیدند و می بردند درِ خانه ی بیوه زنان و کودکان یتیم و فقرا و مساکین. آن قدر این کار را کرده بودند که شانه ها و پشت مبارک ایشان پینه بسته بود.2
آیا آدم درِ خانه ی این آقا نمی تواند امیدوار باشد؟!
حالا یک نکته ی خیلی فوق العاده ای را ذکر می کنم تا یک تربیت و تعلیم برایمان باشد: حدیث در کشف الغمّه است، می فرماید:
«جَنیٰ لَهُ غُلامٌ جنایهً توجبُ العِقاب علیه.» یکی از غلامان امام حسین علیه السَّلام جُرمی را در رابطه با ایشان مرتکب شده بود که مستوجب عِقاب بود و باید تنبیه اش می کردند.
«فأمَر به أن یَضرب.» امر فرمودند که آن غلام را تنبیه اش کنند؛ او را حَد بزنند.
آیه ای است در قرآن:
(و الکاظِمینَ الغَیظَ و العافِینَ عَنِ النّاسِ و اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ.)3
و آنان که فروخورندگان غیظ و عفوکنندگان از مردم هستند و خدا احسان کنندگان را دوست می دارد.
آمدند این غلام را تنبیه کنند، عرض کرد: یا مولای! (و الکاظِمینَ الغَیظَ) ای مولای من! شما همـان هایی هستید کـه خـدای متعال می فرماید که غیظشان را فرو می خورند.
حضرت فرمودند: «أخلوا عنه.» رهایش کنید.
عرض کرد: یا مولای! (و العافِینَ عَنِ النّاسِ) ای مولای من! شما همان هایی هستید کـه خدای متعال می فـرمـایـد: مردم را عفو میکنند.
حضرت فرمودند: «قَد عَفَوتُ عَنک.» من از تو گذشتم.
عرض کرد: یا مولای! (و اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ). ای مولای من! و خدا احسان کنندگان را دوست می دارد.
حضرت فرمودند: «أنتَ حُرٌّ لِوَجهِ اللّه.» من تو را به خاطر خدا آزاد کردم.
«و لَکَ ضِعفُ ما کنتُ أعطیکَ.» بیش از آنچه کـه به تو عطا می کردم برای تو باشد. یعنی دست خالی نرو؛ بیشتر از قبل به تو عطا می کنم.
ما وقتی که می خواهیم برویم محضر ائمّه علیهم السَّلام، می مانیم که چه بگوییم، با این همه روسیاهی و دست خالی.
خیلی ها وقتی که می خواهند مشرّف بشوند می گویند: ما برویم به آقا چه بگوییم؟ چه بخواهیم؟ حالِ توجِه یا زیارت که به شما دست دادـ فرقی نمی کند؛ از دور یا نزدیک ـ عرض کنید: آقا! (و الکاظِمینَ الغَیظَ و العافِینَ عَنِ النّاسِ و اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ.) ما به جز خطا و روسیاهی که نزد ایشان چیزی نمی بریم.
این که در روزهای دوشنبه و پنجشنبه عرضه ی اَعمال می شود، فقط این نیست؛ در روایت هست که هر روز اَعمال ما خدمت ولیّ خدا عرضه می شود. از بعضی از روایات این فهمیده می شود که خدمت امام رضا علیه السَّلام دوبار عرضه می شود؛ صبح و شب. اعمال ما خدمت همه ی ائمّه علیهم السَّلام عرضه می شود، نه فقط خدمت ولیّ وقت. حالا این گونه برویم خدمت ایشان. کافی است یک دفعه اتّفاق افتاده باشد. إن شاء الله باز هم می شود که اتّفاق بیفتد.
این زبان حال قشنگی است به عنوان یک زیارت.
برگرفته از کتاب باب الحسین
اثر حسین درگاهی
ترجمه ی ذریعهالنّجاه: 206
منتهی الآمال 1 : 210
آلعمران (3) : 134
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.